یک تحلیلگر: تهدید ترامپ واقعی و جدی است

اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
روزنامه اعتماد در راستای نشستی که روز جمعه میان نمایندگان ایران و تروییکای اروپایی در ژنو برگزار شد و گمانهزنیها درباره اهرمهای احتمالی تروییکای اروپایی جهت مدیریت با کاهش تنش بالاخص در شرایطی که واشنگتن بار دیگر مدعی غنیسازی صفر درصدی است، با رحمان قهرمانپور کارشناس مسائل سیاست خارجی گفتوگو کرده است. قهرمانپور ضمن تاکید بر تقویت نیروهای نظامی در مقابله با تجاوزات رژیم اسراییل همزمان بر این باور است که دیپلماسی نیز باید توسط دیپلماتها به جد دنبال شود هرچند چانهزنی در شرایط جنگی به مراتب کار دشوارتری است.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
۱- در میانه تنشها و در شرایطی که ایران با تجاوز نظامی مستقیم از سوی رژیم اسراییل مواجه شده، به درخواست آلمان، فرانسه و انگلیس (تروییکای اروپایی) نشستی دیپلماتیک و در عین حال مهم در ژنو برگزار شده، با توجه به رویکرد خصمانه تروییکای اروپایی در جریان رایزنیهای غیر مستقیم ایران و امریکا از مسقط تا رم؛ نشست کنونی را چگونه ارزیابی میکنید، نشستی که در میانه جنگ تحمیلی برگزار شده تا چه اندازه میتواند ظرفیتهای میدانی و دیپلماتیک ایران را برجستهتر سازد؟
واقعیت این است که شرایط هم برای ما دشوار است و هم برای اسراییل؛ با این تفاوت که آنچه شرایط را برای ما دشوارتر میسازد، این است که ایران در نظام بینالملل تقریبا متحد قابل اتکایی ندارد. در مقابل غرب و اروپاییها صراحتا و امریکاییها بهمراتب صریحتر، از اسراییل حمایت میکنند. متحدان آنان از جمله استرالیا، هلند، نیوزیلند و کانادا نیز در صف حامیان اسراییل قرار دارند. این در حالی است که طرف دیگر ماجرا یعنی روسیه و چین که بهطور سنتی نزدیک به ایران تلقی میشوند، در یک هفته اخیر عملا اقدام مشخصی در حمایت از ایران انجام ندادهاند. بنابراین، واقعیت تلخی که باید با آن مواجه شویم این است که در این صحنه تقریبا تنها هستیم، و هر نوع توصیه یا راهبردی که مطرح میشود، باید مبتنی بر واقعیت عینی و موجود در میدان باشد. از همین رو، نمیتوان از دستگاه دیپلماسی کشور انتظار شقالقمر داشت؛ همانطور که چنین انتظاری از نیروهای نظامی نیز واقعبینانه نیست. با این همه همواره در ادبیات مطالعات خاورمیانه یک اصل مورد تأکید قرار میگیرد و آن اینکه سیاست قطعی امریکا حفظ برتری نظامی اسراییل در منطقه است. این موضوع از اصول ثابت سیاست خارجی ایالات متحده محسوب میشود. به همین دلیل، حتی اگر کشورهای دیگری در منطقه حاضر باشند مبالغ بیشتری برای تسلیحات بپردازند، امریکا به آنها تجهیزات حساسی مانند اف-۳۵ نمیفروشد، اما در روزهای اخیر، ۱۴ هواپیمای نظامی حامل تسلیحات امریکایی وارد اسراییل شده است. اینها واقعیتهایی هستند که نمیتوان نادیده گرفت.
۲- با توجه به متغیرهایی که اشاره کردید، و در شرایطی که میدان بهشدت به تحرکات و تجاوزات رژیم صهیونیستی پاسخ میدهد، در حوزه دیپلماسی ایران چه ظرفیتهایی دارد که بایستی برجستهتر سازد؟
نمیتوان انتظار داشت که با یک اقدام خارقالعاده ورق ناگهان برگردد و دست برتر از آن ما شود. اسراییل یک قدرت هستهای است؛ طبق برآوردها، حدود ۲۰۰ کلاهک هستهای در اختیار دارد. علاوه بر آن، به انواعی از سلاحهای استراتژیک نیمههستهای و پیشرفته و همچنین به هواپیماهای سوخترسان و دیگر تجهیزات پیشرفتهای که یا از امریکا دریافت کرده یا خود نیز اقدام به ساخت آنها کرده مجهز است. در نتیجه، نمیتوان تنها با اتکا به نگاه احساسی یا شعارهای تند، راه به جایی برد. باید هم مسیر دیپلماسی را باز نگاه داشت، و هم در میدان نظامی، با اقتدار و سنجیدگی رفتار کرد. حداقل باید تلاش شود که تصویر ادعایی شکست ایران در افکار عمومی شکل نگیرد. همچنان تأکید میکنم که در چنین شرایطی، انتظارات از دستگاه دیپلماسی و توان چانهزنی آن، قابل مقایسه با شرایط عادی نیست. اکنون شرایطی بسیار خاص بر کشور حاکم است. برخی در چنین فضایی، از کلیدواژه تسلیم استفاده میکنند، اما به نظر من باید از ادبیات احساسی و هیجانی فاصله گرفت و با واقعیات صحنه سیاست و میدان روبهرو شد. در این رابطه حفظ کشور، امنیت مردم و آرامش عمومی، متغیرهایی بسیار مهم برای سیاستگذار هستند. بدون توجه به این متغیرها نمیتوان توصیه کرد که صرفا شدت عمل در میدان را افزایش داد. درست است که بخشی از واکنشهای هیجانی از ملزومات جنگ تلقی میشود، اما تصمیمگیری در سطوح دیپلماتیک و راهبردی باید مبتنی بر عقلانیت و محاسبه دقیق باشد. ۳- نقش دستگاه دیپلماسی کشورمان را در این بازه رمانی چگونه ارزیابی میکنید؟دیپلمات وظیفه دارد در هر شرایطی با منطق و محاسبه عمل کند. به اعتقاد من، هرچند برخی معتقدند در چنین شرایطی نباید وارد مذاکره شد، اما اساسا وظیفه دیپلمات، چانهزنی و مذاکره است. کار دیپلمات جنگیدن نیست، بلکه نامهنگاری تعامل و مذاکره است. در عین حال، نیروهای نظامی نیز باید توانمندی خود را به نمایش بگذارند تا فشارهای خارجی بر ایران کاهش یابد و وزن دیپلماسی در مذاکرات افزایش پیدا کند.
۳- سه کشور اروپایی که تا پیش از این از مذاکرات غیرمستقیم تهران و واشنگتن توسط ایالات متحده از فرایند رایزنیها کنار گذاشته شده بودند، حالا در شرایطی که تجاوزات اسراییل به ایران ادامه دارد این سه بازیگر وارد میدان شده و خواهان کاهش تنشها با توسل به اهرمهای دیپلماتیک هستند، تغییر رویکرد تروییکای اروپایی در این خصوص را چگونه تحلیل میکنید؟
به اعتقاد من، در محاسبات کلان جهانی یعنی در سطح سیاست جهانی و قدرتهای بزرگ برداشت اروپاییها این بوده است که تداوم بیثباتی در خاورمیانه به تضعیف روزافزون جایگاه و قدرت اروپا منجر خواهد شد. هنگامی که بحران سوریه رخ داد، میلیونها سوری آواره شدند که بخشی از آنها راهی آلمان گشتند.زمانی که لیبی دچار فروپاشی شد، بخش قابل توجهی از مردم این کشور نیز وارد اروپا شدند. امروز نیز قاره سبز با پیامدها و تبعات موجهای مهاجرتی مواجه است: از ناامنی گرفته تا رشد فزاینده راست افراطی که در واکنش به بحران مهاجرت شکل گرفته است. در همین چارچوب، همانگونه که امانوئل مکرون رییسجمهور فرانسه تأکید کرده، اروپاییها نگران آن هستند که بیثباتی جدیدی در کشوری بزرگ و پرجمعیت مانند ایران شکل بگیرد؛ وضعیتی که تبعات آن میتواند بهمراتب سنگینتر از ناامنیهایی باشد که پیشتر در سوریه، عراق یا افغانستان تجربه شد. از طرفی اروپا از نظر جغرافیایی نسبت به امریکا به خاورمیانه نزدیکتر است. بنابراین، اگر در خاورمیانه بحران انسانی و بیثباتی فراگیر پدید آید، اثرات آن بسیار سریعتر و عمیقتر به اروپا سرایت خواهد کرد. در این فضا درست است که اروپاییها نیز در کنار امریکا از اسراییل حمایت میکنند، اما آنطور که خودشان بارها تصریح کردهاند، نه خواهان تغییر حاکمیت در ایران هستند و نه از بیثباتسازی ایران حمایت میکنند. اروپاییها نگران آن هستند که اگر بیثباتی گستردهای در ایران شکل بگیرد، چندین میلیون نفر از جمعیت ایران به سمت اروپا مهاجرت کنند؛ امری که میتواند مرزهای اروپا را با تهدیدهای امنیتی و اجتماعی مواجه کند.
۴- اخیرا اخباری ادعایی درباره هم صدایی امریکا با اسراییل رسانهای شده، با توجه به تغییر مداوم لحن دونالد ترامپ و اظهارات متناقض اعضای کابینهاش در چند روز اخیر، ورود یا عدم ورود واشنگتن به تهاجم نظامی علیه ایران تا چه اندازه محتمل است؟
به نظر من، ادعاها درباره ورود یا عدم ورود امریکا به جنگ ایران و اسراییل پس از ترک اجلاس گروه هفت توسط دونالد ترامپ آغاز شد؛ در آن مقطع، تهدیدهای ترامپ بسیار جدی بود؛ تا جایی که حتی اعلام شد باید تهران تخلیه شود. اما پس از آن شاهد ملایمتر شدن نسبی مواضع ترامپ هستیم. البته این تغییر لحن ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد. از جمله اینکه شاید ترامپ خیالش راحت شده که اسراییل تا حدودی تاسیسات هستهای ایران را هدف قرار داده است؛ یا شاید در حال آمادهسازی برای اجرای یک طرح بزرگتر است که در روزهای آینده چه دو یا سه روز دیگر، یا نهایتا هفته آینده عملیاتی شود. اما بر اساس گزارشات ادعایی رسانههای معتبر امریکایی، ترامپ کلیات طرح حمله به ایران را تأیید کرده، اما گفته است که باید یک مهلت کوتاه به ایران داده شود تا شاید راهحلی دیپلماتیک برای بحران موجود پیدا شود. تصور من این است که تهدید ترامپ واقعی و جدی است. اما همانطور که پیشتر نیز شاهد بودیم، چارچوب رفتاری ترامپ مبتنی بر دیپلماسی اجبار است. او همواره از ابتدا تأکید کرده که اگر توافقی حاصل نشود، از زور یا قدرت نظامی استفاده خواهد کرد. بنابراین، معتقدم اگر طی روزهای آینده ترامپ به این جمعبندی برسد که راهحل دیپلماتیک نتیجه بخش نیست، به احتمال زیاد وارد درگیری خواهد شد.
۵ -ورود ادعایی واشنگتن آیا به معنای نقض تعهدات انتخاباتی دونالد ترامپ که مدعی پایان دادن به جنگهای بیپایان بود نیست؟
موضوعی که وجود دارد این است که تجربههای جنگ عراق و افغانستان به امریکا نشان داده که نباید نیروی زمینی درگیر شود. یکی از سناریوهای ممکن این است که امریکا صرفا سلاح و تجهیزات در اختیار اسراییل قرار دهد تا حملات خود به ایران را ادامه دهد. از طرفی در حال حاضر تأسیسات فردو نیز جنبه نمادین دارد؛ به گونهای که اسراییل مدعی شده با حمله به فردو ماموریت خود را کامل کرده است. این در حالی است که فردو در شرایط کنونی فاقد برق و امکانات استراتژی غنیسازی است. لذا این احتمال نیز وجود دارد که امریکا بهجای مداخله مستقیم از طریق ارسال تجهیزات و هواپیماها به اسراییل، وارد درگیری شود. اما بار دیگر تأکید میکنم یک سناریو همچنان این است که اگر ترامپ به این نتیجه برسد که راهحل دیپلماتیک وجود ندارد، ورود نظامی امریکا به هر شکل و در هر سطحی بعید نخواهد بود. حال اینکه دامنه این دخالت چقدر خواهد بود، هنوز مشخص نیست؛ ممکن است حمله به فردو باشد یا عملیات دیگری صورت گیرد. فعلا نمیتوان درباره وسعت آن قضاوت دقیقی داشت.