راز خشم تندروها از پزشکیان

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
پزشکیان را خوش ندارند چون در جایگاه رئیس شورای عالی امنیت ملی نهتنها قانون موهن حجاب و عفاف را ابلاغ نمیکند و البته میوه این امتناع را با همبستگی ملی میچیند که مصوبه مجلس درباره آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم نقش اصلی را به شورای تحت ریاست او سپرده است.
مهرداد خدیر| رئیسجمهور پزشکیان به خاطر آنچه در مصاحبه با «تاکر کارلسون» روزنامهنگار آمریکایی گفته آماج حملات اصولگرایان رادیکال قرار گرفته است. انتقاد آنان ابتدا به این خاطر است که خواسته حساب نتانیاهو را از آمریکا جدا کند و در واقع از ترامپ خواسته با طناب او دوباره به چاه نرود.
دوم به این سبب که فرض را بر صحت ادعای رئیسجمهوری آمریکا دایر بر آسیب جدی به تأسیسات هستهای در فردو، طنز و اصفهان گذاشته اما هدف او چه بوده؟ این که با این وصف بازرسان آژانس باید صبر کنند.
سوم از این رو که همچنان از مذاکره سخن گفته و آن را نفی نکرده و تعبیر «انفجار میز مذاکره» را به کار برده و آن که البته میز مذاکره را منفجر کرده، اسرائیل است. این مفهوم با آنچه برخی بر زبان آورده بودند که هدف از مذاکرات، فریب ایران و اطمینان از پرهیز اسرائیل از حمله بوده متفاوت است اگرچه رئیسجمهوری هم تصریح کرد آمریکاییها طی مذاکرات قول داده بودند اسرائیل حمله نخواهد کرد و از پیمانشکنیشان انتقاد کرد.
تندروها توقع داشتند رئیسجمهوری ایران به آمریکا و اسرائیل به صورت توأمان و همزمان بتازد و به جای آن که موضوع قتل ترامپ را موضع رسمی نداند و شعار مرگ بر آمریکا را علیه جنایت و ناامنی و ترور و نه اشخاص توصیف کند با صدای بلند خود مشت گره کند و لابد شعار مرگ بر آمریکا هم سر دهد! این در حالی است که مخاطب اصلی او جامعۀ آمریکا بوده و نمیتوان برای جلب و جذب آنان مرگ کشورشان را خواستار شد!
همچنین نباید فراموش کرد که دونالد ترامپ در جنگ 12روزه نقشی دوگانه ایفا کرد؛ هم به یاری متجاوز شتافت و خود پیشنهاد آتشبس و پایان منازعه داد! وقتی خود او اصرار ندارد دوشادوش اسرائیل وارد کارزار شده چرا رئیسجمهوری ایران باید آمریکا و اسرائیل را در کنار هم قرار دهد تا عملاً به معنی ضریب و وزن بیشتر دادن به اسرائیل باشد؟
تمام تلاش رئیسجمهور در این مصاحبه این بود که دست حمایت آمریکا از اسرائیل را بردارد یا پرهزینه کند.
«آلن بدیو» فیلسوف فرانسوی میگوید کار سیاست، کاستن تفاوتها و یافتن اشتراک است. اشتراک ما و آمریکا در این مقطع چه میتواند باشد جز فاصله گرفتن از اسرائیل؟ شاید گفته شود به خاطر پیوند آمریکا و اسرائیل سادهانگاری است. اما اتفاقاً هشدار است تا مالیاتدهندگان آمریکایی بدانند بهای چه را میپردازند. خشم و نارضایتی تندروهای داخلی از این روست که رئیسجمهور دوربین آنان را خاموش کرده و رو به دوربینهای دیگر سخن گفته است. این تمثیل به سبب آن است که مجریان تلویزیونی رو به چند دوربین صحبت میکنند و باید بدانند نوبت کدام یک است.
یک دوربین خود رئیسجمهوری آمریکاست و برای از سر گیری مذاکرات لازم بود پیامی دریافت کند. دوربین دیگر اروپاست چون به کارگیری مکانیسم ماشه در مدت باقیمانده و بازگشت به تحریمهای 10 سال قبل از دغدغههای پزشکیان است. دوربین دیگر چنان که اشاره شد جامعۀ آمریکاست تا افکار عمومی تنها صدای اسرائیل را نشنود.
طبیعی است که رئیسجمهوری میانهرو اگرچه سوگوار 1100 قربانی تجاوز 12 روزه به میهن و هوادار مذاکره باشد نمیتواند باب میل رادیکالها سخن بگوید تا اوضاع مبهمتر شود. خشم آنان از این روست که چرا همچون امام جمعهها سخن نگفته است؟ دلیل روشن است: چون او مسعود پزشکیان است نه سعید جلیلی و رئیسجمهوری است نه امام جمعۀ فلان شهر.
این ماجرا یک بخش غیراخلاقی هم دارد و آن هم تحقیر و توهین به رئیسجمهوری است و طعنه به «زبان بدن» او در سفر خارجی اخیر. احتمالاً به این خاطر که انتظار داشتند مانند سلف خود تنها ادبیات رسمی را تکرار کند و گفتمان اختصاصی نداشته باشد.
اکنون اما گرد و غبارهای جنگ فرونشسته و پزشکیان مجال بیشتری یافته و تندروها دوست ندارند او را در مقام عالیترین مقام رسمی پس از رهبری (توصیف قانون اساسی در اصل 113) و رئیس شورای عالی امنیت ملی ببینند که سخنان استراتژیک وسیاسی بر زبان میآورد زیرا انتظار داشتند تنها مسؤول رفع ناترازیهای آب و برق باشد و سیاست جای دیگر تعیین شود.
اکنون اما از ویرانۀ میزمذاکره هم باز صدای مذاکره شنیده میشود و پرونده هم در دست وزیر خارجه است که اگرچه نمایندۀ تمامی ارکان قدرت است ولی در عین حال عضو دولت است. رادیکالها نمیخواهند باور کنند ایران پساجنگ پوست انداخته و هیچ چیز به قبل از آن بازنمیگردد و بهترین هدیۀ ساختار سیاسی به بزرگمَنِشی مردمی که با دشمن همآوا نشدند و نجابت به خرج دادند هیچ چیز نمیتواند باشد جز صلح و رئیسجمهور پزشکیان این نکته را با دقت تمام در مصاحبه هم مطرح کرد: «رئیسجمهوری آمریکا میتواند منطقه را به سمت صلح و امنیت هدایت کند یا آن را وارد یک جنگ بیپایان سازد.»
با این همه خام خیالی است اگر تصور کنیم درد تندروها این است که چرا برای تفکیک نتانیاهو از آمریکا کوشیده یا از مرگ بر آمریکا و تهدید ترامپ به سبک احمد خاتمی دفاع نکرده است. این است که در این مصاحبه در مقام رئیسجمهوری و رئیس شورای عالی امنیت ملی ظاهر شده درحالیکه آنان او را در حد رئیس تدارکات خودشان میخواستند.
جمله مشهوری به آقای خاتمی در پایان ریاستجمهوری در سال 84 نسبت داده شده که البته دقیق نیست. چون او نگفت «من تدارکاتچی بودم» بلکه گفت: «تدارکاتچی میخواستند.»
دل جماعتی به این خوش بود که پزشکیان چنان در موضوعات معیشتی گرفتار خواهد شد که مجالی برای پرداختن به امور مهم سیاسی نخواهد داشت و حالا او در میانه جنگ بلافاصله بعد از رهبری قرار گرفته و حتی خبر داده هدف ترور اسرائیل هم بوده است.
پزشکیان را خوش ندارند چون در جایگاه رئیس شورای عالی امنیت ملی نهتنها قانون موهن حجاب و عفاف را ابلاغ نمیکند و البته میوه این امتناع را با همبستگی ملی میچیند که مصوبه مجلس درباره آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم نقش اصلی را به شورای تحت ریاست او سپرده است.
آری، براقتدار و اختیار رئیسجمهوری اضافه نشده اما به جز صداوسیما برخی تریبونهای موازی خاموش شدهاند و اگر پزشکیان با اعتراضات اخیر هم مانند قانون حجاب برخورد و از این مرحله عبور کند و بتواند سر و شکلی به مذاکرات بدهد، حمایت مردم هم افزونتر خواهد شد چراکه هیچکس دوست ندارد دوباره آتش جنگی برافروخته شود.
اگر هم خدای ناکرده باز درگیرد همچنان به قدرت نیروهای مسلح در آفند و پدافند و به یاری و شکیبایی مردم و نیز دیپلماسی و سیاستورزی نیاز داریم و نقشی برای این جماعت قابل تعریف نیست که هنری ندارند جز توهین و تهمت و تمسخر و لاف گزاف و حاتم طایی شدن از کیسۀ اکثریت این مردم نجیب که به هزار زبان گفتهاند نمایندۀ ما نیستید!