سرمقاله جوان/ جنگ دوازده روزه و نظم جدید منطقه

روزنامه جوان/ «جنگ دوازده روزه و نظم جدید منطقه» عنوان یادداشت روز در روزنامه جوان به قلم عباس حاجینجاری است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
پس لرزههای شکست قدرتهای غربی در مقابله با نظام اسلامی در جنگ تحمیلی دوازده روزه، گریبان قدرتهای مدعی را رها نکرده و آنها را وادار به اعتراف به حقایقی کرده است که تاکنون از بیان آن پرهیز داشتند. یکی از این مواضع، اظهارات خارج از عرف فریدیش مرتس صدراعظم آلمان است که در عین نامگذاری تجاوز دوازده روزه رژیم صهیونیستی به خاک ایران به عنوان «کار کثیف»، یادآور میشود که رژیم صهیونیستی این کار کثیف را به نیابت از کشورهای غربی انجام داده است. او در مصاحبه با تلویزیون دولتی آلمان با توجه به ناکارآمدی و ضعف کشورهای مطرح اروپایی در مهار قدرت ایران که نشان دهنده خصومت دیرینه آنها با نظام اسلامی به دلیل روحیه استقلال خواهی و ذلت ناپذیری ایرانیان است که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی دربهمن ۵۷ تصمیم گرفتند که دیگر زیر سلطه و قیمومیت قدرتهای غربی نباشند، از سران رژیم صهیونی به خاطر این کار کثیف، یعنی بمباران مراکز هستهای ایران تقدیر میکند. این اعتراف مؤیدی بر سخنان نتانیاهو وترامپ برای اقدام به این جنگ است که طی آن نتانیاهو اعلام میکند که به نیابت از غرب، بیش از چهل سال است که برای این جنگ برنامهریزی کرده وترامپ نیز اعلام میکند که پنتاگون از ۲۰ سال قبل برای حمله به ایران تمرین کرده است.
غربیها طبعا برای این جنایات خود به بهانههایی نیاز داشتند و در طول چهل هفت ساله پس از پیروزی انقلاب اسلامی تمام راههای ممکن را تجربه کردند که آخرین آن بازی در پازل نتانیاهو است که این روزها در حالی که به عنوان منفورترین رئیس یک رژیم در جهان شناخته شده، به نیابت از این قدرتها به ایران حمله میکند.
حمایت و اقدام میدانی سران غربی از رئیس رژیم منحوس صهیونیستی نه به بهانه موضوع هستهای ایران، بلکه به طرحی بازمی گردد که او در سالهای اخیر با طرح آن در مجامع مختلف تحت عنوان «خاورمیانه جدید» تلاش کرده است تا کار کثیف سران قدرتهای سلطه را در قالب تغییر موازنه قدرت و بازترسیم متفاوت نقشه سیاسی منطقه غرب آسیا عملیاتی کند، نظمی که درآن رژیم صهیونیستی با حمایت این قدرتها به بازیگر یکه تاز منطقه تبدیل و در پی تفوق و استیلا بر معادلات کلان منطقه در پرتو حمایتهای آنها خواهد بود و از آنجا که پس از تحولات سالهای اخیر منطقه و جنایات رژیم در غزه و لبنان، رژیم تنها مانع پیش روی تحقق این طرح را نظام جمهوری اسلامی ایران میدید، جنگ دوازده روزه را با اطمینان از پیروزی علیه ایران آغاز میکند، اکنون، اما عمق این شکست تا بدانجا رژیم را گرفتار کرده که رسانههای وابسته به رژیم درخواست غرامت هزینههای متحمل شده در این جنگ را از کشورهای غربی دارند که به نیابت از آنها به این کار کثیف دست یازیدهاند، غرامتی که بعضاً بین ۳۰ تا ۵۰ میلیارددلار برآورد کردهاند.
اما اهمیت شکست رژیم در عملیات دوازده روزه آنجا آشکارتر میشود که رژیم صهیونیستی بعد از نسل کشی در غزه و لبنان و سقوط دولت سوریه از آنجا که از پیوستن کشورهای عربی به طرح ابراهیم ناامید شده بود، به زعم خود با حمله به ایران در بیست سوم خرداد، در پی این بود که مانع اصلی استمرار سلطه غرب در منطقه با محوریت رژیم منحوس صهیونی را از پیش رو بردارد. به عبارت دیگر روز تهاجم به ایران در روز بیست و سوم خرداد را باید نقطه عطفی در تاریخ سیاسی منطقه غرب آسیا و بلکه نظام بینالملل به حساب آورد و اگر رژیم صهیونیستی با حمایت امریکا و دیگر کشورهای غربی موفق به دستیابی به اهداف خود در مواجهه با ایران و به ویژه تغییر نظام سیاسی و تجزیه سرزمینی ایران میشد، امریکا و غرب به آرزوی دیرینه خود در شکست نظام اسلامی رسیده بودند.
اما به رغم اینکه رژیم و حامیانش تمامی محاسبات عادی را درست انجام داده و پیروزی را در این جنگ قطعی میدانستند، اما پاسخ تاریخی ایران در این جنگ تحمیلی ذیل عنایات الهی، هدایتهای رهبری و حمایت و پشتیبانی مردمی با ضربات ویرانگر موشکی و پهپادی نیروهای مسلح ایران به رژیم که نهایتا امریکا را هم علنا به میدان حمایت از رژیم ناچار کرد، نه تنها این طرح به شکست رسید و امریکا و رژیم را ناچار به درخواست توقف جنگ کرد، بلکه سبب شد که فصل جدیدی در تاریخ تحولات منطقه آغاز گردد که از نشانههای بارز آن محوریت ایران و نیروهای مقاومت در این نظم است. در این زمینه به چند نکته میتوان اشاره کرد:
۱- در عملیات استثنایی «وعده صادق ۳»، ایران بسیاری از توهماتی را که بر ذهن صهیونیستها و در پس آن بر ذهن متحدانشان در منطقه و جهان حاکم بود، در هم شکست. در طول دوازده روز نبرد، جمهوری اسلامی ایران حماسه تاریخی بیسابقهای را رقم زد. با وجود اینکه این نبرد، چه از نظر میزان تواناییهای نظامی، چه از نظر کیفیت سلاحها و تواناییهای اطلاعاتی و چه از نظر پشتیبانی لجستیکی، نبردی نابرابر بود، ایران توانست به دستاوردی شگفتانگیز دست یابد که دوستان را قبل از دشمنان شگفت زده کرد. این جنگ روحیه وتوان نیروهای جبهه مقاومت را دوچندان کرد وبا توجه به هم زمانی آن با تحولات سوریه، ضرورت حفظ وتقویت این نیروها را به یک باور اصلی در منطقه تبدیل کرد.
۲- در این جنگ ایران به رغم تحمل خسارات انسانی ومادی، نه تنها توان بازدارندگی نظامیاش حفظ شد، بلکه وحدت وانسجام شکل گرفته در ایران پس از این جنگ، تا سالها نظام اسلامی را در برابر تهدیدهای ترکیبی دشمنان بیمه کرد.
۳- امریکا ورژیم صهیونی اگر چه این جنگ را با عنوان «دفاع پیشدستانه»، آغاز کردند، اما نه تنها نتوانستند در سطح بینالمللی برای خود مشروعیت کسب کنند، بلکه این تجاوز و حمایت همه جانبه امریکا و برخی کشورهای اروپایی از این تجاوز، هوشیاری کشورهای منطقه را نسبت به راهبرد متجاوزانه صهیونیستها افزایش داد؛ و برخلاف انتظار اولیه تلآویو و واشینگتن، دولتهای عربی، بهویژه اعضای شورای همکاری خلیج فارس، نهتنها از حملات رژیم صهیونیستی و امریکا حمایت نکردند، بلکه بهطور قاطع آنها را محکوم کردند. این محکومیت در دو کنفرانس کلیدی، وزرای خارجه کشورهای عربی و نشست وزرای خارجه سازمان همکاری اسلامی بهوضوح دیده شد که در هر دو نشست، در بیانیههایی که در اوج درگیریها منتشر شدند، رژیم صهیونیستی به دلیل نقض حاکمیت کشورها و بیثباتی منطقه مورد سرزنش قرار گرفت. نشریه تایم در این زمینه مینویسد: کشورهای عربی خلیج فارس، از جمله عربستان، امارات و قطر، پس از جنگ دوازده روزه به طور فزایندهای نگران سیاستهای تهاجمی اسرائیل هستند. اقدامات اسرائیل در غزه، لبنان و سوریه، همراه با حملات اخیر به ایران، این کشورها را به این نتیجه رسانده که اسرائیل به عنوان یک بازیگر غیرقابل پیشبینی و تهدیدکننده ثبات منطقه عمل میکند. این نگرانی بهویژه در مورد طرحهای اسرائیل برای بازتعریف نظم منطقهای با حمایت امریکا شدت گرفته است. واشینگتنپست نیز در تحلیلی مشابه تأکید کرد که کشورهای خلیج فارس، بعد از این جنگ دریافتهاند که اتکای صرف به امریکا نمیتواند ثبات بلندمدت را تضمین کند. از همین رو حمایت بیچونوچرای واشینگتن از تلآویو، بهویژه در برابر نقض قوانین بینالمللی، باعث شده کشورهای خلیج فارس به دنبال راهحلهای منطقهای باشند. این کشورها دریافتهاند که نظم منطقهای مبتنی بر قدرت نظامی اسرائیل و حمایت امریکا نمیتواند منافع بلندمدت آنها را تأمین کند.
۴- ایستادگی مردم ایران در جنگ دوازده روزه ثابت کرد که در بین کشورهای اسلامی ایران تنها کشوری است که میتواند داعیه دفاع از حقوق مسلمانان در نظم نوین جهانی را داشته باشد. از طرفی، اتکا به حمایت نیروهای محور مقاومت و پشتوانه ذخایر انرژی در غرب آسیا، تکمیلکننده پازل قدرت در آینده خواهد بود که ایران در مرکز این حوزه نقشی بیبدیل دارد.