سرمقاله خراسان/ مدیریت ضد آمایشی؛ عامل بحران کنونی

خراسان/ «مدیریت ضد آمایشی؛ عامل بحران کنونی» عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم مسعود حمیدی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
چله تابستان در خشک ترین سال سه دهه گذشته، از یکسو ناترازی شدید انرژی و از سوی دیگر قطعی برق، حالا گردوخاک را هم اضافه کنید. دو گزاره اول خارج از اختیار و اراده ما هستند؛ این که طبیعت چهره خشن خود را نمایان کرده و تابستان امسال از بهار کلید خورد و برخلاف چند سال گذشته خبری از بارشهای سیلآسای اردیبهشت نبود تا سدها نفسی تازه بگیرند نیز از اراده و اختیار ما خارج است و حتی خشکی قره قوم و گردوخاک ترکمنستان هم شاید از اراده ما خارج باشد اما آنچه در اراده ماست « مدیریت» است. درواقع شرایط فوق تقریباً بر اکثر کشورهای منطقه حاکم است اما سؤال اینجاست که آیا همه کشورها مانند ما درگیر چنین بحران ناترازی عمیق میشوند؟ بعید میدانیم. به نظر نگارنده این سطور در کشور ایران ما بیشتر از این که با ناترازی یا بحران طبیعی روبه رو باشی با بحران و ناترازی مدیریت روبه رو هستیم. چرا میگوییم بحران مدیریت؛ اول این که به لحاظ اقلیمی استان خراسان رضوی و دشت مشهد خشک و نیمهخشک است؛ آیا در چنین اقلیمی میتوان شهرنشینی در حد یک کلانشهر را توسعه داد؟ از این بدتر آیا در چنین اقلیمی میتوان کشت و کشاورزی را آنچنان توسعه داد که امنیت غذایی کشور وابسته به آن باشد؟ این سؤال را از هرکسی بپرسید قطعاً به شما خواهد گفت خیر نمیشود؛ اما اتفاقا در دشت مشهد این کار برعکس اجرایی شده و از دهه۴۰ که دشت مشهد ممنوعه شد، توسعه شهرنشینی و کسبوکار و بدتر کشاورزی در همه بخشها با شدت زیاد شتاب گرفت. آیا طبیعت و اقلیم مقصر این وضعیت است یا مدیریت انسانی؟ قطعاً مدیرانی که در ۶۰ سال گذشته متولی بودهاند مقصران وضع موجود استان و حتی کشور هستند و صراحتاً این که در این چند دهه نهتنها از آمایش سرزمینی تخطی شد بلکه راه ۱۸۰ درجه خلاف آمایش و توسعه پایدار طی شده است و کشور و استان به ورطه لبه پرتگاه کشیده شد. تصور این که خوزستان در همین اوج بحران خشکسالی با حدود ۱۸ میلیارد مترمکعب ذخایر سدها ساعتها قطعی آب داشته و ساعتها بدون برق باشد، شوک آور است و تصور این که دشتی که سالانه بیش از هزار میلیمتر بارندگی دارد امروز با مشکلات آبی روبه رو شده باشد، از گنجایش ذهنی ما خارج است اما این اتفاق رخداده است. تسامح و گذشت در بد مدیریتی و عملکرد تقابلی با آمایش سرزمینی، این چند دهه کشور را امروز به این لبه رسانده و نمیتوان طبیعت یا مردم و مشترکین را مقصر آن دانست کما این که مردم همواره در بزنگاهها تمامقد حامی سیاستها و راهبردها بوده و هستند. لذا تا زمانی که سکانداران مدیریت بدانند، میتوانند خلاف اسناد بالادستی به خصوص آمایش سرزمینی عمل کنند و پاسخگو نباشند، این در بر همین پاشنه خواهد چرخید. تا زمانی که مدیر در هر جایگاهی به خود اجازه میدهد در اوج بحران (خشکسالی و ناترازی انرژی) یک صنعت آب بر را بر گرده دشت بحرانزده مجوز دهد و باافتخار افتتاح کند و کسی او را به صلابه نکشاند این در بر همین پاشنه خواهد چرخید و بحران نهتنها حل نخواهد شد بلکه تشدید هم خواهد شد.