نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

دیکته کدخدا

منبع
روزنامه سازندگي
بروزرسانی
دیکته کدخدا

روزنامه سازندگی/متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

نتیجه نشست حساس رهبران اروپایی، رئیس کمیسیون اروپا و دبیرکل ناتو با “ترامپ” این بود که “زلنسکی” و “پوتین” دوهفته دیگر باهم دیدار کنند. آیا اروپا خواستار چنین دیداری است؟ “سازندگی” به بررسی این موضوع پرداخته است

 ساعت ۴ بعدازظهر به وقت واشنگتن، وقتی درهای سالن بیضی کاخ سفید باز شد و رهبران اروپایی همراه زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین وارد شدند، همه نگاه‌ها به مردی دوخته شد که گویی کدخدای جهان است. بلافاصله پشت میز معروف ریاست جمهوری نشست. همان‌طور که همیشه خودش می‌خواست. تنها در جایگاهی بالاتر، با تکیه بر صندلی چرمی‌اش و روبه روی صفی از رهبران اروپا که کنار هم بر صندلی‌های ساده قرار گرفته بودند. در یک نگاه، صحنه چیزی بیش از یک نشست دیپلماتیک بود؛ بازسازی نمایش قدرت، یک تئاتر سیاسی که در آن ترامپ نقش کدخدا را برعهده گرفته بود و اروپا و اوکراین در قامت میهمانانی که آمده‌اند استدعا کنند، صف بسته بودند! عکاسانی که برای چند دقیقه اجازه حضور داشتند، تصویر را همان‌طور که بود ثبت کردند. ترامپ پشت میز، بقیه روبه‌رو، و زلنسکی هم روی یکی دیگر از صندلی‌ها، درست مثل دانش‌آموزی که در برابر معلمی سخت‌گیر اما غیرقابل‌پیش‌بینی نشسته باشد.

فضای جلسه به سرعت نشان داد که این بار با یک نشست معمولی مواجه نیستیم. رهبران اروپایی در نمایشی نادر از وحدت دیپلماتیک برای حمایت از اوکراین به اتاق بیضی رفته بودند. از جمله: اورزولا فون درلاین (رئیس کمیسیون اروپا)، امانوئل مکرون (رئیس‌جمهور فرانسه)، کی‌یِر استارمر (نخست‌وزیر بریتانیا)، فریدریش مرتس (صدراعظم آلمان)، جورجیا ملونی (نخست‌وزیر ایتالیا)، الکساندر اشتوب (رئیس‌جمهور فنلاند) و مارک روته (دبیرکل ناتو) یکی پس از دیگری با لحنی آمیخته به احترام و در عین حال اضطراب سخن گفتند. آنها تعریف و تمجید از ترامپ را افزایش دادند و از تلاش‌های او برای این گردهمایی تشکر کردند. مارک روته که پیش‌تر ترامپ را «بابا» خطاب کرده بود، اظهار کرد: «واقعاً می‌خواهم از رهبری شما تشکر کنم.» ترامپ درباره دبیرکل ناتو گفت: «او مردی بزرگ و به‌طور کلی یک رهبر سیاسی عالی است.» آنها می‌خواستند یک چیز را به ترامپ بفهمانند بدون حضور اروپا، آتش‌بس بین روسیه و اوکراین معنایی ندارد. اما ترامپ همان‌طور که انتظار می‌رفت، با همان لبخند نیمه‌کاره‌اش، سرش را تکان داد و گفت که ضرورتی برای حضور اروپا نمی‌بیند. او تأکید کرد که مذاکره می‌تواند حتی در بحبوحه جنگ هم جریان داشته باشد و این همان چیزی بود که اروپایی‌ها از شنیدنش هراس داشتند. آنها به دنبال توقف فوری روسیه بودند، درحالی که ترامپ بیشتر به صحنه‌آرایی یک توافق تاریخی می‌اندیشید؛ توافقی که خودش را در مرکز آن قرار دهد.


مرتس، صدراعظم آلمان شاید جدی‌ترین صدا در این میان بود. با لحنی خونسرد اما قاطع گفت که «نمی‌توان جلسه بعدی را بدون آتش‌بس تصور کرد». این جمله، فشرده تمام نگرانی‌های اروپا بود. اینکه بدون توقف جنگ هیچ ضمانتی برای آینده وجود ندارد. مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه با همان بازیگری ذاتی‌اش که در زبان بدن و کلماتش پیداست، تلاش کرد پیشنهاد چهارجانبه را مطرح کند. او گفت، اروپا نمی‌تواند تماشاگر باشد؛ امنیت اوکراین به امنیت کل قاره گره خورده و این مذاکرات باید شامل اروپا هم بشود. اما ترامپ گوش داد بی‌آنکه متقاعد شود، گویی تمام صحبت‌ها را تنها پیش‌درآمدی برای آنچه خودش قرار است، بگوید می‌دانست.


زلنسکی، مردی که بیش از دو سال است زیر سایه جنگی خانمان‌سوز زندگی می‌کند، تلاش کرد با دیپلماسی حساب ‌شده‌ای وارد میدان شود. در طول چند دقیقه نخست،دست‌کم ۱۱ بار از ترامپ تشکر کرد؛ از او بابت «رهبری»، بابت «تلاش برای صلح»، بابت «توجه به امنیت اوکراین» و حتی بابت «زمانی که گذاشته». این تکرار مداوم «تشکر» چیزی بیش از ادب دیپلماتیک بود؛ تاکتیکی برای خرید دل رئیس‌جمهور آمریکا که به‌خوبی می‌داند، چقدر به شنیدن تمجید و تقدیر علاقه دارد. زلنسکی حتی نامه‌ای از همسرش برای ملانیا ترامپ آورد، حرکتی نمادین که به‌وضوح نشان می‌داد، او آماده است هر کاری بکند تا فضای عاطفی جلسه به نفع او تغییر کند.


ترامپ اما بیش از هر چیز بر ایده‌ای مبهم تأکید کرد: «ضمانت امنیتی قوی برای اوکراین.» او نگفت این ضمانت دقیقاً چه خواهد بود. آیا به معنای عضویت در ناتوست؟ آیا چیزی شبیه ماده ۵ پیمان آتلانتیک شمالی خواهد بود که حمله به یک کشور را حمله به همه بداند؟ یا فقط مجموعه‌ای از توافقات دوجانبه در زمینه تسلیحاتی و اطلاعاتی؟ ترامپ فقط گفت، آمریکا «درگیر خواهد شد»، جمله‌ای کوتاه که بیشتر از آنکه اطمینان‌بخش باشد، پر از ابهام بود.


در همین حال، پشت صحنه نیز تحرکاتی جریان داشت. تنها چند ساعت بعد از جلسه، ترامپ جلسه خود با زلنسکی و رهبران اروپا را به مدت حدود ۴۰ دقیقه متوقف کرد تا با پوتین تماس بگیرد. بعد نیز خبر رسید که با پوتین تماس گرفته تا زمینه را برای دیدار مستقیم میان اوکراین و روسیه را فراهم کند؛ دیداری که احتمالاً خودش نقش میانجی را در آن برعهده خواهد گرفت. رییس‌جمهوری ایالات متحده گفت که طی این تماس تلفنی در خصوص فراهم کردن «مقدمات دیدار بین زلنسکی و پوتین در مکانی که بعداً مشخص خواهد شد» گفت‌وگو کرده است. برای اروپایی‌ها این خبر چیزی شبیه زنگ خطر بود. آمریکا در حال کشیدن بساط مذاکره به سمتی است که اروپا تنها تماشاچی باقی بماند، درست همان چیزی که مکرون از آن بیم داشت.
رئیس‌جمهور آمریکا با انتشار پستی در شبکه اجتماعی تروث‌سوشال نوشت: «در این تماس تلفنی، برنامه‌ریزی برای ملاقاتی بین پوتین و زلنسکی را شروع کردم. مکان این دیدار بعدتر مشخص خواهد شد. پس از آن ملاقات، جلسه سه‌جانبه‌ای خواهیم داشت که شامل نشست میان دو رییس‌جمهور و من خواهد بود».
ترامپ همچنین در توئیتی، نشست خود با زلنسکی و رهبران اروپا را «ملاقاتی بسیار خوب» توصیف و اعلام کرد که در این نشست، افزون بر مذاکره درخصوص ضمانت‌های امنیتی برای اوکراین درباره برگزاری یک نشست سه‌جانبه با حضور پوتین و زلنسکی نیز صحبت شده است.


در تمام طول جلسه، زبان بدن ترامپ و نحوه چیدمان فضا به‌خوبی گویای همه چیز بود. او پشت میز نشسته بود، با فاصله‌ای محسوس از دیگران، گاه دست‌هایش را روی میز می‌گذاشت و گاه با خودکار بازی می‌کرد. رهبران اروپایی اما کنار هم، فشرده و هم‌سطح نشسته بودند، مثل تیمی که به جلسه احضار شده است تا گزارش دهد. این تضاد تصویری، رسانه‌ها را به سرعت به سمت تفسیر نمادین کشاند که ترامپ در مقام بالادست جهان است و اروپا و اوکراین در مقام التماس‌کنندگان. این تصویر نیز در رسانه‌های بسیاری بازتاب یافت.


اما آنچه نشست را پررنگ‌تر کرد، تضاد میان خواسته‌ها بود. اروپایی‌ها به دنبال توقف جنگ بودند، زلنسکی دنبال تضمین بقا و ترامپ در پی نمایش نقش تاریخی خودش به‌عنوان مردی که جنگ اوکراین را پایان دهد. او بارها تأکید کرد که آماده است «مذاکره واقعی» را آغاز کند، مذاکره‌ای که به قول خودش «در تاریخ ماندگار خواهد شد». این لحن، به‌ویژه برای رهبران اروپایی، یادآور همان پوپولیسم قدیمی ترامپ بود؛ اولویت دادن به نمایش و نام خود، نه الزاماً به واقعیت پیچیده میدانی.
مرتس صدراعظم آلمان، با صدایی آرام اما سنگین، هشدار داد که هرگونه توافق بدون آتش‌بس، تنها به ادامه کشتار می‌انجامد. استارمر نخست‌وزیر بریتانیا گفت، اروپا نمی‌تواند اجازه دهد امنیت قاره به معامله‌ای پشت درهای بسته گره بخورد. جورجا ملونی، رئیس‌جمهور ایتالیا با لحن تندتری از «مسئولیت مشترک» سخن گفت و رئیس کمیسیون اروپا نیز تلاش کرد، یادآوری کند که اتحادیه اروپا تاکنون بیشترین کمک مالی و نظامی را به اوکراین داده است و این صدا باید در هر توافقی شنیده شود. اما در برابر همه اینها، ترامپ فقط لبخند زد، سری تکان داد و در پایان دوباره روی همان عبارت مبهم «ضمانت امنیتی قوی» تأکید کرد.


اگرچه جلسه با فلاش دوربین‌ها و تبسم‌های دیپلماتیک پایان یافت، اما واقعیت این بود که هیچ پیشرفت ملموسی حاصل نشد. نه آتش‌بسی در کار بود، نه جزئیات ضمانت امنیتی مشخص شد، نه حتی توافقی بر سر شکل و قالب مذاکرات آینده. تنها دستاورد واقعی جلسه برای ترامپ همان تصویر قدرتمندی بود که از او منتشر شد: مردی پشت میز رو به روی اروپا و اوکراین در مقام کسی که باید تصمیم نهایی را بگیرد.


تحلیلگران بلافاصله نوشتند که این صحنه بیش از آنکه نشانه همبستگی باشد، نمادی از شکاف است. اروپا در پی حفظ نقش خود در روند صلح بود، در حالی که ترامپ به ‌وضوح می‌خواست همه چیز حول محور خودش بچرخد. تماس تلفنی‌اش با پوتین نیز به ‌روشنی نشان داد که او به یک توافق سه‌جانبه میان واشنگتن، مسکو و کی‌یف فکر می‌کند، توافقی که اروپا را در حاشیه می‌نشاند. این همان چیزی بود که اروپا از آن واهمه داشت؛ بازتولید رابطه‌ای که در آن آمریکا و روسیه برای سرنوشت قاره تصمیم می‌گیرند و اروپا صرفاً اجراکننده باقی می‌ماند.


برای زلنسکی، این جلسه چیزی شبیه طناب ‌راه رفتن بود. او نمی‌توانست اروپایی‌ها را از دست بدهد چراکه کمک‌های مالی و تسلیحاتی آنها حیاتی است. در عین حال نمی‌توانست ترامپ را نادیده بگیرد چون آمریکا هنوز وزنه اصلی معادلات است. پس بهترین تاکتیک برای او همان بود که دیدیم: تکرار تشکر، ابراز وفاداری و تلاش برای جلب عاطفه شخصی ترامپ. او به‌خوبی می‌داند که برای مردی مثل ترامپ، کلمات ستایش‌آمیز گاه از تانک و موشک هم مهم‌ترند.


در نهایت، جلسه کاخ‌ سفید نه نقطه پایان جنگ بود و نه آغاز صلح. بلکه بیشتر شبیه صحنه‌ای سینمایی بود که در آن قدرت‌ها، نقش‌های خود را بازی کردند؛ اروپا در نقش جمعی نگران، زلنسکی در نقش شاگرد امیدوار و ترامپ در نقش استاد خودخوانده‌ای که می‌خواهد تاریخ را تغییر دهد. اما پشت این نمایش، جنگ در میدان ادامه داشت و هیچ‌یک از پرسش‌های اصلی، چه بر سر اراضی اشغالی خواهد آمد، آینده امنیتی اوکراین چگونه تعریف می‌شود و روسیه چه امتیازی خواهد گرفت، پاسخی نگرفت.


آنچه باقی ماند، همان تصویر معروف بود. تصویری که شاید بیش از هزار کلمه سخن گفت و نشان داد که در جهان امروز حتی در میان متحدان هنوز هم قدرت واقعی در دست کسی است که جایگاه نمادین را تصاحب می‌کند. ترامپ خوب می‌داند، چگونه از این جایگاه بهره ببرد؛ حتی اگر در عمل چیزی جز ابهام و وعده بر جای نگذارد.
 

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله