نماد آخرین خبر

چرا دونالد ترامپ نمی‌تواند یک میانجی صلح‌ساز باشد؟

منبع
وطن امروز
بروزرسانی
چرا دونالد ترامپ نمی‌تواند یک میانجی صلح‌ساز باشد؟

وطن امروز/متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

درک نادرست دونالد ترامپ از صلح و جنگ، رویکرد تحقیرآمیز و از بالا به پایین او و تمرکزش بر معاملات شکننده بدون تعهد بلندمدت تنها برخی از عواملی هستند که موجب می‌شوند او نتواند یک میانجی واقعی و صلح‌ساز باشد.
 
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در دور دوم ریاست‌جمهوری خود تلاش کرده است تا خودش را به‌عنوان یک «رهبر صلح‌ساز» و حتی کاندیدای جایزه صلح نوبل معرفی کند. 

او در سخنرانی‌هایش بارها ادعا کرده که جنگ‌هایی را متوقف کرده و صلح را در مناطق مختلف جهان برقرار ساخته است. بااین‌حال، تحلیل دقیق اقدامات و سیاست‌های خارجی او، همراه با نظرات کارشناسان و شواهد موجود، نشان می‌دهد که رویکرد او به صلح‌سازی نه‌تنها ناپایدار است، بلکه به دلایل متعدد نمی‌تواند او را به یک رهبر صلح‌ساز واقعی تبدیل کند.

دیدگاه نادرست درباره مفهوم صلح
یکی از اصلی‌ترین موانع صلح‌سازی واقعی در سیاست‌های ترامپ، درک نادرست او از مفهوم صلح است. ترامپ صلح را صرفاً به‌عنوان توقف درگیری‌های نظامی می‌بیند، درحالی‌که صلح واقعی نیازمند حل‌وفصل ریشه‌ای تعارض‌ها، مذاکرات عمیق، و تعهد به فرآیندهای بلندمدت است.

کارل فون کلاوزویتز، نظریه‌پرداز نظامی، جنگ را «ادامه سیاست با ابزارهای دیگر» توصیف کرده و صلح و جنگ را دو سر یک پیوستار می‌داند. بااین‌حال، به نظر می‌رسد که ترامپ به این پیچیدگی‌ها توجهی ندارد و هدفش بیشتر کسب شهرت به‌عنوان کسی است که «جنگ‌ها را متوقف می‌کند» نه ایجاد صلح پایدار.

برای مثال، او ادعا کرده که شش جنگ را متوقف کرده است، از جمله درگیری بین هند و پاکستان و ارمنستان و آذربایجان. اما بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که این «صلح‌ها» اغلب آتش‌بس‌های شکننده‌ای هستند که به مسائل ریشه‌ای مانند ادعاهای ارضی در کشمیر یا وضعیت قره‌باغ رسیدگی نکرده‌اند. آتش‌بس موقت نمی‌تواند جایگزین راه‌حل‌های دائمی شود، و این رویکرد سطحی نشان‌دهنده فقدان درک عمیق از پیچیدگی‌های روابط بین‌الملل است.

رویکرد تحقیرآمیز و از بالا به پایین
یکی از دلایل کلیدی دیگر نگرش تحقیرآمیز و از بالا به پایین ترامپ نسبت به کشورهای دیگر، از جمله متحدان اروپایی، است. این رویکرد، که در بسیاری از اقدامات دیپلماتیک او مشهود است، مانع از ایجاد اعتماد و همکاری لازم برای صلح‌سازی واقعی می‌شود.

روزنامه نیویورک‌تایمز روز سه‌شنبه نوشته در دیدار اخیر ترامپ با ولودیمیر زلنسکی و رهبران اروپایی او صرفاً «تضمین‌های مبهمی» برای امنیت اوکراین ارائه داده و بیشتر به دنبال نمایش دیپلماتیک بوده تا تعهد به حل‌وفصل واقعی درگیری.

این نگرش، که در آن متحدان به‌عنوان شرکای برابر دیده نمی‌شوند، باعث شده است که رهبران اروپایی نسبت به قابلیت اطمینان ایالات متحده تحت رهبری ترامپ تردید داشته باشند.

ترامپ اغلب با لحنی تهدیدآمیز با متحدان و دشمنان صحبت می‌کند، مانند زمانی که به هند و پاکستان هشدار داد که اگر درگیری را متوقف نکنند، تجارت با آمریکا را از دست خواهند داد. این نوع دیپلماسی مبتنی بر تهدید و معامله، به‌جای ایجاد اعتماد متقابل، می‌تواند تنش‌ها را تشدید کند و انگیزه‌ای برای طرف‌های درگیر ایجاد کند تا در آینده با شدت بیشتری عمل کنند.

معاملات شکننده و فقدان تعهد بلندمدت
نگاه معامله‌محور ترامپ به صلح‌سازی یکی دیگر از موانع اصلی است. او صلح را به‌عنوان یک معامله تجاری می‌بیند که با امضای توافق‌نامه‌ای به پایان می‌رسد، نه فرآیندی که نیازمند پیگیری، بازسازی پس از درگیری، و توجه به مسائل انسانی و اجتماعی است. مثال‌های آن فراوانند:

- توافق ارمنستان و آذربایجان: گرچه ترامپ در امضای توافق‌نامه‌ای برای پایان درگیری بین این دو کشور نقش داشت، اما این توافق به مسائل کلیدی مانند وضعیت حقوقی قره‌باغ رسیدگی نکرده و شکننده باقی مانده است. به گفته بسیاری از کارشناسان، نام‌گذاری مسیر ارتباطی به «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه» بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا نشان‌دهنده یک دستاورد پایدار.

- آتش‌بس هند و پاکستان: هند به‌طور قاطع هرگونه نقش آمریکا در این آتش‌بس را رد کرده، و حتی اگر نقشی وجود داشته، این آتش‌بس به مناقشه اصلی کشمیر نپرداخته است.

- درگیری رواندا و کنگو: توافق امضاشده در حضور ترامپ، به دلیل عدم امضای گروه شورشی M23، همچنان با درگیری‌های مداوم مواجه است.

 ناکامی در درگیری‌های کلیدی: اوکراین و غزه
ترامپ در کارزار انتخاباتی خود ادعا کرد که می‌تواند جنگ‌های اوکراین و غزه را در 24 ساعت پایان دهد، اما واقعیت کاملاً متفاوت بوده است.

- اوکراین: تلاش‌های او برای میانجی‌گری بین روسیه و اوکراین، از جمله دیدار با ولادیمیر پوتین در آلاسکا، نتیجه‌ای نداشته است و حتی او متهم شده که بیشتر با مواضع مسکو هم‌راستا شده تا کی‌یف. به گفته استفن سستانوویچ، از شورای روابط خارجی، ترامپ «حرف‌های زیادی درباره صلح زده، اما آمادگی فشار واقعی بر پوتین را نداشته است».

تشدید حملات موشکی و پهپادی روسیه به اوکراین در ماه‌های اخیر نشان‌دهنده ناکامی این تلاش‌هاست.

- غزه: در غزه، ترامپ به اسرائیل «چراغ سبز» نشان داده تا اشغال این منطقه را ادامه دهد و هیچ تلاشی برای پایان دادن به درگیری یا کاهش بحران انسانی انجام نداده است. آتش‌بس موقت در ژانویه 2025، که او مدعی نقش در آن بود، در مارس فروپاشید و وضعیت غزه بدتر از زمان شروع دوره دوم ریاست‌جمهوری او شده است.

استفاده از نیروی نظامی به‌عنوان ابزار صلح‌سازی
ترامپ از یک سبک «تشدید تنش‌ها و سپس میانجی‌گری» استفاده می‌کند که در آن ابتدا با تهدید به تحریم یا اقدام نظامی، تنش‌ها را بالا می‌برد و سپس به‌عنوان میانجی وارد عمل می‌شود. این رویکرد با تشویق به سیاست‌های تهاجمی و مشروعیت‌بخشی به زور، می‌تواند زمینه‌ساز درگیری‌های آینده شود. برای مثال در جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران، تصمیم او برای حمایت از حملات اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران گرچه به آتش‌بس موقت منجر شد، اما برنامه هسته‌ای ایران را تنها چند ماه به تأخیر انداخت و خطر تشدید تنش‌ها را افزایش داد.

تهدیدهای ترامپ علیه ایران، مانند درخواست «تسلیم بی‌قیدوشرط» با ادعای صلح‌سازی او در تناقض است و نشان‌دهنده تمایل به استفاده از زور برای کسب امتیازات دیپلماتیک است.

 بی‌توجهی به مسائل انسانی
یکی دیگر از انتقادات کلیدی به رویکرد ترامپ، بی‌توجهی او به مسائل انسانی و حقوق بشر در فرآیند صلح‌سازی است. رئیس‌جمهور آمریکا نشان داده به جامعه مدنی و حقوق افرادی که در درگیری‌ها آسیب می‌بینند، توجهی ندارد و بیشتر بر امضای قراردادها با رهبران قدرتمند تمرکز می‌کند. 

این رویکرد، که در آن صلح به‌عنوان یک معامله تجاری دیده می‌شود، نیازهای مردم عادی را نادیده می‌گیرد و به تشدید نارضایتی‌های اجتماعی منجر می‌شود. برای مثال، در غزه، عدم توجه به بحران انسانی و تمرکز صرف بر آتش‌بس‌های موقت، وضعیت را به فاجعه‌ای برای فلسطینی‌ها تبدیل کرده است.

 تناقض در سیاست‌های داخلی و خارجی
ترامپ در حالی خود را صلح‌ساز می‌خواند که سیاست‌های داخلی‌اش اغلب تفرقه‌افکنانه و خشونت‌آمیز بوده‌اند.  او حامیان خشونت در حمله به کنگره در سال 2020 را «میهن‌پرستان شگفت‌انگیز» خوانده و عفو کرده، درحالی‌که مخالفان سیاسی خود را با عناوینی مثل "کمونیست" و "فاشیست" تحقیر می‌کند.

این دوگانگی، اعتبار او به‌عنوان یک رهبر صلح‌ساز را زیر سؤال می‌برد، زیرا صلح‌سازی نیازمند یکپارچگی در رفتار و گفتار در هر دو سطح داخلی و بین‌المللی است.

 واکنش‌های بین‌المللی و نظرات کارشناسان
کارشناسان و رهبران بین‌المللی نیز تردیدهای جدی درباره توانایی صلح‌سازی ترامپ دارند. به گفته آرون دیوید میلر، دیپلمات سابق وزارت خارجه آمریکا، «گفتار و رفتارهای ترامپ آشوبناک و ناسازگار است» و ادعای غیرقابل‌پیش‌بینی بودن او به‌عنوان یک مزیت، در عمل نتیجه‌ای نداشته است. 

همچنین، هاآرتص گزارش داده که اقدامات او، مانند حمایت از حملات اسرائیل به ایران، تنش‌ها را تشدید کرده و خطر جنگ منطقه‌ای را افزایش داده است. در اروپا، رهبرانی که با او در اوت 2025 دیدار کردند، به دلیل رویکرد معامله‌محور و عدم ارائه تضمین‌های مشخص، نسبت به همکاری با او محتاط هستند.

نتیجه آنکه دونالد ترامپ، با وجود ادعاهایش، به دلایل متعددی نمی‌تواند یک رهبر صلح‌ساز واقعی باشد. درک نادرست او از صلح به‌عنوان توقف موقت درگیری‌ها، رویکرد تحقیرآمیز و از بالا به پایین به متحدان و دشمنان، تمرکز بر معاملات شکننده بدون تعهد بلندمدت، ناکامی در حل درگیری‌های کلیدی مانند اوکراین و غزه، استفاده از تهدید و نیروی نظامی، بی‌توجهی به مسائل انسانی، و تناقض در سیاست‌های داخلی و خارجی، همگی موانعی هستند که او را از صلح‌سازی واقعی دور می‌کنند.

صلح‌سازی نیازمند دیپلماسی عمیق، توجه به ریشه‌های درگیری‌ها، و تعهد به عدالت و بازسازی است—ویژگی‌هایی که نه در ایالات متحده در سطح جهانی دیده شده و به تبع در رویکرد کنونی ترامپ هم اثری از آن نیست. 

درنهایت، همان‌طور که اکونومیست نوشته میراث ترام‍پ نه بر اساس تعداد توافق‌نامه‌هایی که او امضا کرده، بلکه بر مبنای پایداری صلح‌هایی که ایجاد کرده سنجیده خواهد شد و تاکنون چنین چیزی اتفاق نیفتاده است.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله