نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

آزمون بزرگ دیپلماسی

منبع
اعتماد
بروزرسانی
آزمون بزرگ دیپلماسی

اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

ایران تلاش دارد تا با تکیه بر دیپلماسی و افزایش توان بازدارندگی مانع از فعال شدن ماشه شود هرچند هرگونه توافق در این باره به تعدیل خواسته‌های غرب مشروط است

حدیث روشنی| در آستانه به پایان رسیدن ضرب‌الاجل ماشه که بسترساز بازگشت تحریم‌های شورای امنیت خواهد شد، فعل و انفعالات ایران و تروییکای اروپایی پیچیده‌تر شده است. در همین راستا روزنامه اعتماد با هدف ارزیابی و بررسی متغیرهای مهم و اثرگذار بر فعال‌سازی یا عدم فعال‌سازی ماشه و پیامدهای حاصل از بازگشت احتمالی تحریم‌ها با رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل بین‌الملل گفت‌وگو کرده است. قهرمانپور در گفت‌وگو با «اعتماد» ضمن تاکید بر اینکه ایران با وجود فشارهای اروپا و احتمال فعال‌سازی مکانیسم ماشه، تلاش دارد با تکیه بر دیپلماسی، حفظ توان بازدارندگی نظامی و انسجام داخلی، از بروز تنش‌های جدی‌تر جلوگیری کند همزمان بر این باور است که تهران تلاش دارد اروپا و امریکا را به تعدیل مواضع خود وادارد. 

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید: 
روز جمعه عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان با همتایان اروپایی‌اش تماس تلفنی داشته، با این همه گزارش‌های رسانه‌های غربی و همچنین مواضع وزرای خارجه تروییکای اروپایی نشان می‌دهد، ظاهرا رایزنی‌ها با تنش همراه بود و نتیجه ملموسی نداشته است، به باور شما در آستانه فعال‌سازی مکانیسم ماشه، تداوم رایزنی‌ها روز سه‌شنبه میان ایران و اروپا می‌تواند زمینه‌ساز خروج از بن‌بست حاکم باشد.
رایزنی‌های پیش روی میان ایران و تروییکای اروپایی که قرار است روز سه‌شنبه انجام شود، نشانه‌ای از عدم تمایل تهران به اجرای مکانیسم ماشه براساس ضرب‌الاجل تعیین شده است، اما نکته‌ قابل تأمل این است که ظاهرا تصمیم‌گیرندگان در ایران بر این باورند که اروپا به دنبال باج‌گیری از جمهوری اسلامی است و به همین دلیل از اظهارات مقامات رسمی کشورمان این‌گونه می‌توان برداشت کرد که تهران به دنبال مقابله با چنین رویکردی است و علاوه بر این اروپا را در جایگاهی نمی‌داند تا بتواند مطالبات خود را به ایران دیکته کند. درنهایت مقام‌های کشورمان می‌دانند تروییکای اروپایی تابع سیاست‌های امریکا هستند؛ از همین رو در این زمینه نباید این اصل کلی که در بالا بدان اشاره شد را نادیده گرفت. لذا اگرچه مقامات ایرانی بارها تاکید کرده‌اند که تمدید ضرب‌الاجل مکانیسم ماشه در دستور کار نیست و نگرانی چندانی از بازگشت تحریم‌های شورای امنیت ندارند، اما به نظر می‌رسد همزمان تلاش می‌کنند با حفظ مواضع رسمی خود، مانع فعال‌سازی دوباره این سازوکار شوند، چراکه روشن است فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های سازمان ملل در قالب قطعنامه‌های پیشین، می‌تواند پیامدهای سیاسی و اقتصادی گسترده‌ای را برای کشور به همراه داشته باشد. بر همین اساس، همچنان این احتمال وجود دارد که در مذاکرات سه‌شنبه میان تهران و تروییکای اروپایی، موضوع تمدید ضرب‌الاجل مکانیسم ماشه در دستور کار قرار گیرد. در عین حال نباید فراموش کرد، اروپا نیز همانند امریکا بر این باور است که ایران در موضع ضعف قرار دارد و از این رو بعید است حاضر به اعطای امتیازات بزرگ به تهران باشد. همزمان اروپایی‌ها نیز مایل نیستند برگ برنده خود یعنی فعال‌سازی مکانیسم ماشه را به‌ طور کامل ازدست بدهند، چراکه فعال شدن این ساز و کار به معنای پایان نقش اروپا در این پرونده و سپردن ابتکار عمل به امریکا خواهد بود، به همین دلیل تروییکای اروپایی نیز برای تمدید ضرب‌الاجل مکانیسم ماشه تمایل دارند،
 هر چند تمایلشان در این باره اندک است، چراکه این گروه از کشورها بدین طریق قادرند همچنان از این ابزار به عنوان اهرم فشار و کارت مذاکره استفاده کنند.


 همان‌گونه که اشاره کردید، برخی تحلیلگران بر این باورند که تهران تلاش خواهد کرد تا با تکیه بر ابتکار عمل‌های دیپلماتیک شرایط را به گونه‌ای هموار کند تا فعال‌سازی مکانیسم ماشه آن‌گونه که اروپایی‌ها پیش‌تر مدعی بودند به مدت 6 ماه به تعویق بیفتد. آیا باتوجه به شروط تروییکای اروپایی این خواسته در کوتاه‌مدت محقق خواهد شد یا باید در انتظار فعال‌سازی ماشه در هفتم شهریور باشیم؟
همان‌طور که پیش‌تر نیز اشاره شد، به نظر می‌رسد در ایران بخشی از سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران، حتی در سطح وزارت خارجه، مایل به تمدید ضرب‌الاجل مکانیسم ماشه هستند. هر چند تمدید این ضرب‌الاجل می‌تواند تبعات منفی به همراه داشته باشد، اما از نگاه این گروه، منافع آن بیش از هزینه‌های ناشی از بازگشت تحریم‌ها است، اما نکته قابل تأمل این است که شرایطی که تروییکای اروپایی برای تمدید مکانیسم ماشه پیشنهاد کرده، بسیار سخت و دشوار به نظر می‌رسد. حداقل دو شرطی که تاکنون در رسانه‌ها رسانه‌ای شده، عبارتند از: نخست، دستیابی ایران و امریکا به توافق و دوم ازسرگیری کامل همکاری‌های ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی. روشن است که ایران در هر دو مورد ملاحظاتی دارد. 
تهران مایل نیست همکاری‌های خود با نهاد پادمانی را به شکلی کامل و جامع و مطابق خواسته اروپا از سر بگیرد؛ چراکه معتقد است این نهاد در برابر حملات اسراییل به ایران اقدام موثری انجام نداده و از سوی دیگر رافائل گروسی، مدیرکل نهاد پادمانی به واسطه گزارشی که در شورای حکام ارایه داد، نقش قابل‌توجهی در حمله اسراییل به ایران داشته است. از طرفی دیگر از منظر ایران، موضوع توافق با امریکا نیز به شکلی که اروپا انتظار دارد، مطلوب تهران نیست؛ غرب خواهان توافق سریع ایران با امریکا است تا بدین طریق اروپا بتواند ضرب‌الاجل مکانیسم ماشه را تمدید کند، اما حقیقت آن است که در شرایط کنونی مذاکرات ایران و امریکا در نوعی بن‌بست قرار دارد و همچنین این مطالبه اروپا خواسته بزرگی است که تحقق آن توسط تهران شرایط را پیچیده‌تر خواهد کرد، بنابراین باید منتظر ماند و دید آیا تروییکای اروپایی در مذاکرات روز سه‌شنبه حاضر خواهند بود برخی مواضع‌شان را تعدیل کنند یا خیر. اگر چنین اتفاقی بیفتد و تروییکای اروپایی از برخی خواسته‌های خود عقب‌نشینی کنند، به باور من دور از ذهن نیست که ایران نیز مواضع خود را تعدیل کرده و تمدید ضرب‌الاجل مکانیسم ماشه را مطالبه کند.


در شرایط کنونی نقش روسیه را چگونه ارزیابی می‌کنید، بالاخص آنکه اخیرا و با نزدیک شدن به موعد فعال‌سازی مکانیسم ماشه کنشگری این بازیگر نیز افزایش یافته و مسکو قرار است نهم شهریور ماه ریاست دوره‌ای شورای امنیت را عهده‌دار شود؟
درخصوص نقش روسیه در موضوع فعال‌سازی مکانیسم ماشه باید به این نکته کلی توجه داشت که در شرایط کنونی دستور کار اصلی در سیاست خارجی مسکو بر مسائل مرتبط با جنگ اوکراین، مذاکرات صلح و به‌طور کلی چالش‌های ناشی از تحریم‌های اعمالی توسط اروپا متمرکز است. بررسی رویکرد روسیه در حوزه سیاست خارجی‌اش در سه سال گذشته نشان می‌دهد که بخش قابل‌توجهی از توان و انرژی این کشور صرف همین گزاره‌ها شده و همین امر موجب شده که روسیه در سایر پرونده‌ها به نوعی نقش کمرنگ‌تری ایفا کند. نمونه‌ این کنشگری را می‌توان در قفقاز، آسیای مرکزی و حتی در نقش روسیه در سازمان‌های بین‌المللی، از‌جمله آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، شاهد بود. به بیانی دیگر روسیه بر کسب پیروزی آبرومندانه در جنگ اوکراین و پایان دادن به این بحران در راستای منافع خود متمرکز شده است، از همین رو حتی اگر مسکو بخواهد در مسیر جلوگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه به ایران کمک کند، ظاهرا از توان محدودی برخوردار است. هرچند در این زمینه طرح‌هایی پیشنهاد شده که روسیه، چین و ایران به‌طور همزمان از برجام خارج شوند تا اجرایی شدن سازوکار ماشه عملا غیرممکن شود. همزمان این فرضیه نیز مطرح شده که مسکو ممکن است از جایگاه خود در شورای امنیت استفاده کرده و هم‌صدا با چین قطعنامه درباره ذی‌حق نبودن اروپا برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه ارایه کند، اما تحقق دو فرضیه با موانع جدی مواجه است. واقعیت این است که روسیه منافع کلان خود در شورای امنیت را بر منافع حاصل از همکاری‌های موردی و محدود با ایران ترجیح می‌دهد. به بیان روشن‌تر، شاید روی کاغذ روسیه به عنوان عضو دایم شورای امنیت بتواند به نفع ایران کنشگری داشته باشد، اما نباید فراموش کرد که مسکو دغدغه‌های دیگری دارد. اگر روسیه بخواهد رویه‌های جاری در شورای امنیت را برهم بزند، کارکرد این نهاد در سطح کلان دچار اختلال خواهد شد و در آینده امریکا، فرانسه و انگلیس نیز ممکن است مقابله به‌مثل کرده و به رویکردی مشابه متوسل شوند. از همین رو بعید است مسکو تمایلی داشته باشد تا برای جلوگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه، هزینه‌های سنگینی در شورای امنیت یا در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بپردازد.


در صورتی که مکانیسم ماشه فعال شود و تحریم‌های تعریف شده ذیل قطعنامه 2231 شورای امنیت علیه ایران اعمال گردد، گام بعدی تهران چه خواهد بود؟ برخی مقامات از قطعی بودن خروج تهران از ان‌پی‌تی خبر داده‌اند؛ چنین گزینه‌ای تا چه اندازه قابلیت عملیاتی شدن دارد؟ و ممکن است چه تبعاتی به همراه داشته باشد؟
در حال حاضر نمی‌توان تصویر روشنی از واکنش احتمالی ایران به فعال‌سازی مکانیسم ماشه را ترسیم کرد. چندی پیش سیدعباس عراقچی اعلام کرد که تهران فعلا قصد خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (ان‌پی‌تی) را ندارد، اما اگر تصمیم به خروج از این پیمان اتخاذ شود، هیچ محدودیتی در این زمینه وجود نخواهد داشت. همزمان برخی نمایندگان مجلس نیز بر ضرورت بررسی جدی این گزینه تاکید کرده‌اند، از این رو، این احتمال وجود دارد که در صورت بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه کشورمان بخشی از مقامات سیاسی و تصمیم‌گیران در ایران، خروج از ان‌پی‌تی را به عنوان گزینه‌ای جدی در دستور کار قرار دهند. با این حال، خروج از این پیمان علاوه بر محدودیت‌های حقوقی، پیامدهای سیاسی مهمی نیز به همراه خواهد داشت. از منظر حقوقی، براساس قطعنامه ۱۵۴۰ شورای امنیت سازمان ملل به این دلیل که موضوع هسته‌ای ارتباط مستقیم با نظام بین‌الملل دارد، لذا خروج از پیمان عدم اشاعه هسته‌ای براساس ماده ۱۰ به‌ صورت خودکار نخواهد بود و به تایید شورای امنیت سازمان ملل نیاز دارد. کمااینکه تاکنون خروج کره‌شمالی از این پیمان در سال ۲۰۰۲ به تایید شورای امنیت نرسیده و از دید سازمان ملل و شورای امنیت این کشور همچنان عضو ان‌پی‌تی است. نکته دیگر آن است که حتی خروج سیاسی از پیمان ان‌پی‌تی در صورتی که به تایید شورای امنیت نیز نرسد نافی تعهدات آن عضو در زمان عضویت نیست. به بیان دیگر، اگر ایران براساس سازوکار ذکرشده در قطعنامه ۱۵۴۰ و ماده ۱۰ ان‌پی‌تی از «ان‌پی‌تی» خارج شود، این به معنای پایان مسوولیتش نیست و همچنان باید درباره تعهدات پیشین پاسخگو باشد. لذا اگر کشوری به خواست خود از این پیمان خارج شود، همچنان باید درباره اقداماتی که در زمان عضویت انجام داده پاسخگو باشد و این همان بعد حقوقی خروج از «ان‌پی‌تی» است. اما درباره نتایج سیاسی چنین کنشی باید گفت که خروج ایران از این پیمان می‌تواند بهانه‌ای جدی دراختیار اسراییل و ایالات‌متحده قرار دهد تا ایران را به تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای متهم کرده و از این موضوع برای فضاسازی گسترده‌تر و مشروعیت‌بخشی به اقدامات احتمالی علیه ایران استفاده کنند. این وضعیت می‌تواند زمینه را برای تشدید فشارها و حتی تهدید به اقدامات نظامی در عرصه بین‌المللی فراهم سازد. بنابراین، هرچند گزینه خروج از پیمان عدم اشاعه هسته‌ای در ظاهر جذاب است اما همزمان تهدیدات و هزینه‌های سنگین برای ایران به دنبال خواهد داشت. به همین دلیل، سیاست‌گذاران کشور تاکنون به جمع‌بندی قطعی در این زمینه نرسیده‌اند.


 در این میان روابط میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به کدام سمت پیش می‌رود، آن هم در شرایطی که یکی از شروط تروییکای اروپایی، تعامل تهران با نهاد پادمانی است، اما براساس مصوبه مجلس روابط کشورمان با آژانس به حالت تعلیق درآمده است.
پس از خروج امریکا از برجام، ایران همکاری‌های خود با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را محدود کرد. اما این همکاری‌ها عمدتا ماهیت داوطلبانه داشت و شامل اقدامات فنی فراپادمانی بود؛ به عبارت دیگر، ایران در چارچوب توافق جامع پادمانی تعهدی برای اجرای برخی تعهدات نداشت. به عنوان مثال نصب دوربین‌های نظارتی یا تجهیزات غناسنج در تاسیسات هسته‌ای جزو تعهدات الزام‌آور ایران نبود، اما تهران با هدف اعتمادسازی، این اقدامات را به‌صورت داوطلبانه پذیرفت. لذا در پاسخ به خروج امریکا از برجام، ایران به‌تدریج همکاری‌های فراپادمانی و اقدامات فراتر از تعهدات رسمی را کاهش داد. این روند تا زمان حمله اسراییل به تاسیسات هسته‌ای ایران ادامه یافت. حمله اسراییل و امریکا سبب شد تهران روند محدودسازی همکاری‌های داوطلبانه با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را سرعت ببخشد و تقریبا تمامی اقداماتی را که در چارچوب اعتمادسازی انجام داد را متوقف کند. دلیل این تصمیم روشن است؛ ایران همواره تاکید داشت که فلسفه این همکاری‌های داوطلبانه، ایجاد اطمینان در جامعه بین‌المللی درباره صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای و جلوگیری از حملات نظامی است. اما هنگامی که ایالات‌متحده و اسراییل بدون توجه به رویکرد تهران تاسیسات هسته‌ای کشورمان را هدف قرار دادند، منطق همکاری با نهاد پادمانی و اصل اعتماد‌سازی زیر سوال رفت. از همین رو، مقاومت ایران در برابر خواسته‌های تروییکای اروپایی برای ازسرگیری همکاری‌های کامل با آژانس، ریشه در همین تجربه دارد. به بیانی دیگر تهران نگران است که بازرسی‌های گسترده آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از مکان‌هایی که بر آن تاکید شده، به انتقال اطلاعات حساس به سایر کشورها منجر شود. به همین دلیل، ایران خواستار طراحی یک چارچوب جدید برای همکاری با نهاد پادمانی است؛ چارچوبی که احتمالا محدودیت‌هایی را در مسیر دسترسی به اطلاعات و تضمین محرمانه ماندن داده‌های به دست‌آمده توسط بازرسان در جریان بازدید از تاسیسات آسیب‌دیده یا بدون آسیب ترسیم خواهد کرد. چنین رویکردی از این منظر با اهمیت است که اگر بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تاسیسات هسته‌ای ایران دسترسی نداشته باشند، در عمل هیچ اطلاعات مستقیمی از وضعیت واقعی برنامه هسته‌ای ایران دراختیار نخواهد بود. همین مساله دلیل اصلی اصرار اروپا برای بازدید از تاسیساتی است که هدف قرار گرفته‌اند. در مقابل، ایران نیز از اهمیت این موضوع آگاه است و تلاش دارد در ازای آن امتیازهای قابل‌توجهی دریافت کند. با این حال، اروپا و امریکا تاکنون حاضر به ارایه چنین امتیازاتی نشده‌اند. یکی از مهم‌ترین خواسته‌های ایران، دریافت تضمین رسمی مبنی بر عدم هدف‌گیری مجدد تاسیسات هسته‌ای‌ است؛ خواسته‌ای که تحقق آن می‌تواند زمینه ازسرگیری همکاری‌های تهران با نهاد پادمانی را فراهم کند. با این حال، به نظر می‌رسد تاکنون توافقی در این زمینه حاصل نشده است.


در میانه تنش‌های حاکم بر فضای دیپلماسی، شاهد مانور گسترده نظامی ایران بودیم، با لحاظ‌کردن این گزاره و تحرکات مخرب لابی یهودی-امریکایی، سناریوی رویارویی تا چه اندازه محتمل است؟
باید توجه داشت که آغاز دور جدیدی از درگیری‌ها یا حمله مجدد اسراییل به کشورمان به ارزیابی‌های متعدد این بازیگر از توان نظامی و هسته‌ای ایران بستگی دارد که البته این مساله تا حدودی دراختیار ایران نیست. به عبارتی دیگر تصمیم اسراییل برای حمله مجددد زمانی اتخاذ خواهد شد که ارزیابی‌های انجام شده ثابت کند که ایران قادر به پاسخ گسترده و قاطع نیست. تا زمانی که برداشت اسراییل این باشد که ایران توان پاسخی موثر دارد، به احتمال زیاد گزینه نظامی را انتخاب نخواهد کرد. از سوی دیگر، دونالد ترامپ تصریح کرده که در صورت ازسرگیری فعالیت‌های غنی‌سازی ایران، احتمال حمله امریکا به ایران بالا است. معنای موضع‌گیری آقای ترامپ آن است که واشنگتن زمانی از اقدام نظامی احتمالی تل‌آویو حمایت خواهد کرد که ایران بار دیگر غنی‌سازی را از سر گیرد. لذا آغاز هرگونه درگیری مجدد به مجموعه‌ای از عوامل منوط است. طبیعتا اگر توافقی میان تهران و واشنگتن حاصل شود، این امر می‌تواند احتمال برخورد نظامی را به‌طور جدی کاهش دهد. همچنین هرگونه پیشرفت و تحول مثبتی در مسیر مذاکرات ایران و تروییکای اروپایی در نشست سه‌شنبه، می‌تواند نقش مهمی در کاهش خطر رویارویی نظامی ایفا کند. یکی دیگر از متغیرهای مهم، تقویت توان بازدارندگی ایران است. مانورهای نظامی اخیر ایران در همین راستا قابل تبیین است. تهران درصدد است تا این پیام معتبر را به اسراییل و امریکا منتقل کند که در صورت حمله مجدد، توانایی پاسخ قاطع را دارد. آزمایش موشک‌های پیشرفته که می‌توانند از سد سامانه‌های دفاع موشکی چندلایه اسراییل و امریکا عبور کنند، بخشی از همین راهبرد بازدارندگی است، بنابراین تهران نیز تلاش دارد توان بازدارندگی خود را افزایش دهد و در مقابل، امریکا و اسراییل نیز به فضاسازی رسانه‌ای برای توجیه احتمالی اقدام نظامی احتمالی‌شان ادامه می‌دهند. طی روزهای اخیر بارها موضوعاتی نظیر سرنوشت 400 کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده ایران یا همکاری‌های نظامی ایران با چین در رسانه‌های غربی مطرح شده است، بنابراین متغیرهای زیادی در بازگشت رویارویی‌ها دخیل هستند. باید دید که ارزیابی بازیگران از این متغیرها چیست، چراکه این برداشت‌ها تعیین خواهد کرد که آیا رویارویی نظامی رخ خواهد داد یا خیر. البته اکنون در شبکه‌های اجتماعی مواضعی در این رابطه مطرح می‌شود که بعضا از نظر علمی اشکالاتی جدی به آنها وارد است. واقعیت این است که پیش‌بینی وقوع یا عدم وقوع درگیری نظامی مجدد و اینکه چه زمانی رخ خواهد داد، دشوار و پیچیده است. تصمیم‌گیری در این زمینه در سطوح عالی امنیتی و به‌صورت کاملا محرمانه انجام می‌شود و همان‌طور که در گذشته نیز شاهد بودیم بعید است این مساله بدین شکل در رسانه‌ها مطرح شود مگر اینکه در ساعات یا لحظات پایانی اطلاعاتی در این باره دراختیار رسانه‌ها قرار بگیرد.


در صورت رویارویی احتمالی ایران چه اهرم‌هایی دراختیار دارد، بالاخص آنکه ممکن است محدودیت‌ها نیز بازگشته و فشارها بر کشورمان افزایش یابد؟
می‌توان گفت در صورت وقوع حمله نظامی مجدد علیه ایران، شرایط به‌طور قطع دشوارتر خواهد شد. هرچند ایران در حال افزایش توان و آمادگی نظامی خود است تا بتواند به هرگونه تهاجم مجدد، پاسخی قاطع و بازدارنده دهد، اما طبیعتا برای ارزیابی ابعاد دور دوم درگیری‌های احتمالی ابتدا باید به تجربه دور نخست رویارویی‌ها توجه کرد. واقعیت تلخ این است که در دور اول درگیری‌ها در تاریخ ۲۳ خرداد، ایران عملا تنها بود و کمک موثر و ویژه‌ای ازسوی متحدان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خود دریافت نکرد، به همین دلیل همچنان این احتمال جدی است که در صورت وقوع درگیری دوباره نیز ایران تنها بماند. بالاخص آنکه تاکنون شواهد معتبری درباره تمایل چین برای میانجیگری میان ایران و امریکا وجود ندارد. این موضوع نشان می‌دهد که چین و حتی روسیه در عرصه دفاع مستقیم و موثر از ایران ملاحظات جدی دارند، بنابراین احتمالا در حمله احتمالی دوم نیز مجددا تهران تنها خواهد ماند. مساله مهم دیگر، ماهیت و دامنه احتمالی حمله دوم است. پرسش اصلی این است که آیا اقدام نظامی احتمالی بار دیگر همچنان بر زیرساخت‌های هسته‌ای و نظامی ایران متمرکز خواهد بود یا دامنه آن به ساختارهای سیاسی نیز گسترش می‌یابد؟ پاسخ به این سوال تعیین‌کننده است، زیرا اگر حملات محدود به مراکز هسته‌ای باشد، طبیعتا عمده اهداف احتمالی قبلا آسیب دیده و بنابراین بازه زمانی رویارویی کوتاه‌تر است. اما اگر دامنه حملات شامل دارایی‌های موشکی و ساختار سیاسی ایران نیز شود، احتمال طولانی شدن جنگ و افزایش تبعات آن نسبت به دور نخست افزایش خواهد یافت، اما در پاسخ به این سوال که ایران چه اهرم‌هایی دراختیار دارد؛ باید گفت یکی از اهرم‌های مهم ایران در محاسبات استراتژیک، تقویت توان بازدارندگی و قابلیت موشکی‌اش است. اهرم دوم، که از آن تحت عنوان انسجام درونی یا تقویت رابطه میان دولت و مردم یاد می‌شود، نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. هرچند توان موشکی ایران در پاسخگویی نظامی اهمیت فراوانی دارد، اما افزایش نزدیکی حاکمیت با مردم و کاهش شکاف‌های سیاسی پیام مهم‌تر و معتبرتر به دشمنان ارسال می‌کند و موجب خواهد شد این گروه از بازیگران در ارزیابی‌های استراتژیک خود ناگزیر به تجدیدنظر شوند، اما نکته مهم آن است که در زمینه انسجام اجتماعی و کاهش شکاف میان حاکمیت و مردم، ضرورت اقدامات سریع، صریح و ملموس در روزهای پیش بسیار با اهمیت است؛ زیرا انفعال در این زمینه می‌تواند استفاده موثر از این اهرم‌ها را دشوار سازد.


به عنوان آخرین سوال در صورتی که روز سه‌شنبه نیز توافقی میان ایران و اروپا حاصل نشود و درنهایت مکانیسم ماشه فعال شود و تحریم‌ها بازگردند، دیپلماسی شانس خود را به ‌طور کامل از دست خواهد داد یا می‌توان انتظار داشت در میان‌مدت راهی برای توافق هموار شود؟ به بیانی دیگر، این احتمال وجود دارد تا غرب بالاخص تروییکای اروپایی برای جلوگیری از تصاعد تنش از موضع خود عقب‌نشینی کرده و با تعدیل‌کردن شروط خود زمینه را برای ازسرگیری رایزنی‌ها هموار کنند؟
دیپلماسی هیچ‌گاه اعتبار خود را از دست نمی‌دهد. همان‌طور که در جنگ دوازده‌روزه اخیر شاهد بودیم، درنهایت توسل به دیپلماسی زمینه‌ساز پایان جنگ شد، بنابراین حتی در صورتی که مکانیسم ماشه فعال شود و احتمال توافق میان ایران و امریکا به شکل محسوسی کاهش یابد، نمی‌توان نتیجه گرفت که پایان دیپلماسی فرا رسیده است. بدیهی است که در چنین شرایطی موضع ایران ضعیف‌تر و قدرت چانه‌زنی‌اش کمتر خواهد شد، اما این به معنای پایان کاربرد اهرم دیپلماتیک نیست. دیپلماسی در هر شرایطی، حتی شرایط جنگی، می‌تواند راهگشا باشد و اهمیت دیپلماسی نسبت به سایر ابزارها این است که هزینه توسل بدان به مراتب کمتر است. اگر نظام بتواند راه‌حل دیپلماتیک پیدا کند، هزینه آن به‌شدت پایین‌تر از گزینه‌های دیگر خواهد بود. با این حال واقعیت آن است که در صورت بازگشت مکانیسم  ماشه، قدرت مانور و توان چانه‌زنی ایران کاهش خواهد یافت و ممکن است شرایط از کنترل خارج شود. در چنین وضعیتی و تحت فشار گروه‌های سیاسی داخلی، ایران ممکن است گزینه‌هایی را که مطلوبش نیست، برگزیند. به همین دلیل همچنان امیدها به احتمال تمدید ضرب‌الاجل تعریف شده برای مکانیسم ماشه و موافقت ایران با آن همچنان وجود دارد، هرچند این احتمال قوی نیست. مگر آنکه اروپا مواضع خود را تعدیل کند.
 

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله