سرمقاله فرهیختگان/ آیینهٔ عبرت حکمرانی یا معلم؟

فرهیختگان/ «آیینهٔ عبرت حکمرانی یا معلم؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم پرویز امینی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
طی روزهای گذشته جناب روحانی در سخنانی از موضع یک معلم کاربلد و کارآزموده در حال ارشاد دستگاه حکمرانی برای اصلاح امور هستند. درحالیکه کارنامه ریاست او بر دو دولت یازدهم و دوازدهم نشان میدهد نقشی که روحانی میتواند در بهبود وضعیت کشور داشته باشد از موقعیت آیینه عبرت است. دوره ریاست روحانی در قوه مجریه در دهه 90، دوره عقبگرد و پسرفت کشور است.
رشد اقتصادی صفر در یک دهه، منفی شدن نرخ سرمایهگذاری، آغاز تورمهای بالای 40 درصدی متوالی، افزایش سهبرابری فقر مطلق، کاهش بیش از 35 درصدی درآمد سرانه به عنوان شاخص مهم رفاه عمومی، افزایش شکاف درآمدی از 11 برابری به 14 برابری، افزایش ضریب جینی، جهش نرخ ارز تا حدود 10 برابر، کاهش قابل ملاحظه ارزش پول ملی، غارت سرمایه مردم در بورس و... همچنین دو شورش اجتماعی در سال ۹۶ و ۹۸ و بهعلاوه شکست برجام، واقعیتهای تلخ کارنامه دوره زمامداری روحانی است.
نفرت از روحانی در فضای اجتماعی در حدی بود که حتی سه سال بعد از پایان دوره ریاستجمهوری او و در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۳ مهمترین راهبرد رقیب پزشکیان، منتسب کردن او به دولت سوم روحانی بود و یکی از راهبردهای اصلی پزشکیان در انتخابات نفی مطلق این انتساب بود. یعنی دو رقیب انتخابات هر دو بر پایگاه اجتماعی منفی روحانی اتفاق نظر داشتند.
اسنپبک یا سازوکار ماشه، نماد خوردن چوب و پیاز و فریب دادن مردم از سوی روحانی در ماجرای برجام است. آنچه روحانی و برخی از همراهان او درباره برجام و لغو تحریمها و امکانناپذیری نقض و خروج از آن و ماجرای اسنپبک و... میگفتند، خلاف واقعیت بود. حالا روحانی و برخی دیگر برای ماستمالی ماجرای اسنپبک میگویند چیزی نشده است و با اسنپبک به قبل از برجام برمیگردیم. درحالیکه امروز بازگشت به قبل از برجام یعنی بازگشت کشور به وضعیت سال ۱۳۹۲ که یک اوتوپیا و یک آرمانشهر است و ای کاش میشد به آن سالها برگشت. اگر میشد احتمالاً یکی از بهترین بازگشتها به گذشتههای تاریخ این کشور بود.
از همه اینها بگذریم تنها اگر «رسوایی فرانچسکو» برای هر دولتمرد سیاسی اتفاق افتاده بود، عطای سیاست و دولتمردی را به لقایش میبخشید و از میدان سیاست کناره میگرفت و سکوت را بر غوغا در این عرصه ترجیح میداد، نه اینکه از موضع یک معلم به ارشاد مردم و حکمرانی بپردازد. روحانی گرچه نمیتواند معلم خوبی برای حکمرانی باشد اما میتوان از ناراستیها، بدعهدیها و ناکارآمدیهایش آیینه عبرتی ساخت و در اصلاح امور از آن کمک گرفت.