بازی دولبه آژانس؛ فنی یا سیاسی؟

شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
عبدالرحمن فتح اللهی| در آستانه نشست فصلی جدید شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی که از ۱۷ تا ۲۱ شهریور در وین برگزار میشود، بار دیگر تحولات سیاسی و فنی درباره پرونده هستهای ایران به اوج رسیده است. مرور رویدادهای هفتههای اخیر نشان میدهد که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، همانند خردادماه گذشته که با ارائه گزارشهای بحثبرانگیز و لابیهای گسترده با اروپا و آمریکا زمینهساز صدور قطعنامههای ضد ایرانی شد، این بار نیز با سناریویی مشابه در تلاش است تا همزمان با انتشار دو گزارش تازه درباره فعالیتهای هستهای ایران و با برجستهسازی ادعاهای نگرانکننده، زمینه سیاسی لازم برای اعمال فشار حداکثری علیه تهران را فراهم کند. دیدارهای متعدد گروسی با کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، سفر مقامات آژانس به آمریکا و رایزنیهای هماهنگ با دیپلماتهای اروپایی نشان میدهد که مجددا مدیرکل آژانس فراتر از یک نهاد فنی، در قامت بازیگری سیاسی ظاهر شده است که هدف اصلیاش آمادهسازی افکار عمومی و اعضای شورای حکام برای اقداماتی تنبیهی علیه ایران است.
همزمان، ضربالاجلهای اعلامی گروسی برای بازگشت تهران به همکاریهای فنی با آژانس، انتشار هدفمند گزارشهای محرمانه در رسانههای غربی و حتی طرح ادعاهایی درباره احتمال نظامیشدن برنامه هستهای ایران، همگی این گمانه را تقویت میکند که نشست پیشرو میتواند به صحنه تقابل دیپلماتیک جدیدی میان ایران و غرب تبدیل شود. دراینمیان ایران که حملات آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هستهایاش را نقض آشکار حقوق بینالملل و اقدامی با هدف اخلال در همکاریهای فنی با آژانس میداند، بارها تأکید کرده است که فعالیتهای هستهایاش صرفا ماهیت صلحآمیز دارد و هرگونه توافق جدید باید با تضمینهای امنیتی و لغو تحریمها همراه باشد. با این حال، به نظر میرسد گروسی با طرح مهلتهای زمانی و فضاسازی رسانهای، تلاش دارد تا فضای نشست را به سمتی سوق دهد که صدور قطعنامههای جدید علیه ایران یا حتی فعالشدن مکانیسم ماشه، بهعنوان گزینههای محتمل روی میز باقی بمانند.
گزارش فنی یا ادامه بازی سیاسی گروسی!
با نزدیکشدن به نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تنشها و گمانهزنیها حول پرونده هستهای ایران شدت یافته است. این نشست که قرار است از ۸ تا ۱۲ سپتامبر (۱۷ تا ۲۱ شهریور) برگزار شود، طبق بیانیه رسمی آژانس، محوریت آن شامل مسائل گستردهای مانند ایمنی هستهای و تشعشعات، گزارش امنیت هستهای ۲۰۲۵، راستیآزمایی و نظارت بر فعالیتهای هستهای ایران طبق قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، اعمال پادمانها در کشورهای مختلف و انتقال مواد هستهای تحت چارچوبهای بینالمللی خواهد بود. با این حال، مهمترین و حساسترین بخش نشست پیشرو، بررسی دو گزارش فصلی آژانس درباره ایران است که پیشتر منتشر شده و همانند گذشته، بخشهایی از آن به صورت غیررسمی در رسانهها منتشر شد. این گزارشها به ادعای افزایش ذخایر اورانیوم با غنای تا ۶۰ درصد و تأثیر حملات اخیر آمریکا و اسرائیل بر تأسیسات هستهای ایران پرداختهاند و محور اصلی بحث کارشناسان بینالمللی شدهاند.
در همین راستا آسوشیتدپرس خبر داد که آژانس در گزارش اول خود تأکید دارد «میزان ذخایر اورانیوم غنیشده ایران در سطح ۶۰ درصد تا ۱۳ ژوئن به ۴۴۰.۹ کیلوگرم رسیده که در مقایسه با گزارش ماه می، افزایشی ۳۲.۳ کیلوگرمی داشته است. همچنین کل ذخایر اورانیوم غنیشده ایران در همه سطوح به ۹۸۷۴.۹ کیلوگرم رسیده که ۶۲۷.۳ کیلوگرم بیشتر از گزارش قبلی است».به گفته این رسانه، آژانس همچنین مدعی است که «دادههایش براساس اطلاعات ارائهشده از سوی ایران و فعالیتهای راستیآزمایی بین ۱۷ می تا ۱۲ ژوئن تهیه شدهاند. باوجوداین، گزارش تأکید میکند که پس از حملات آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران در ۱۳ ژوئن، آژانس قادر به جمعآوری اطلاعات میدانی و راستیآزمایی کامل نبوده است، اما این محدودیتها مانع از آن نشده که آژانس به برجستهسازی میزان ذخایر اورانیوم و تأکید بر نگرانیهای بالقوه ادامه دهد».
آسوشیتدپرس میگوید که گزارش دوم آژانس به حوادث مرتبط با مأموریت بازرسها در تأسیسات فردو میپردازد و ذیل گزارش مذکور، این نهاد (آژانس) با انتقاد از لغو مأموریت دو بازرس، آن را غیرموجه میداند. ایران این اقدام را ناشی از مسائل امنیتی و رعایت پروتکلهای حفاظتی اعلام کرده و تأکید دارد که هیچگونه اطلاعات حیاتی یا محرمانهای به خطر نیفتاده است. به عبارت دیگر، این بخش از گزارش، درعینحال که فنی به نظر میرسد، دارای ابعاد سیاسی و رسانهای است که میتواند در شورای حکام از آن سوءاستفاده شود.
هیئت ایرانی در وین
پیرو احتمال سوءاستفاده غربیها از موارد ادعایی در گزارشهای آژانس، شاهد سفر قریبالوقوع یک هیئت ایرانی به وین خواهیم بود که در شرایط کنونی، این سفر بیشک اهمیت ویژهای یافته است. طبق گزارش لارنس نورمن، خبرنگار وال استریت ژورنال، این سفر پس از دیدار پنجشنبه گذشته عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه ایران، با کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در دوحه (پاتخت قطر) انجام میشود و هدف آن هماهنگی برای ازسرگیری تعاملات فنی با آژانس است. تا لحظه تنظیم گزارش، جزئیات دقیق سفر این هیئت و محتوای مذاکرات مشخص نشده، اما انتظار میرود محور گفتوگوها شامل نحوه بازگشت بازرسیها به سایتهای آسیبدیده، بررسی تضمینهای امنیتی برای کارشناسان و نحوه تعامل ایران با الزامات پادمانی باشد. از منظر دیپلماتیک، این سفر و گزارشهای منتشرشده آژانس در کنار هم تصویر واضحی از فشار و تهدیدهای بالقوه پیش از نشست فصلی ایجاد میکنند. گروسی ضمن ملاقات با دیپلماتهای اروپایی و آمریکایی، بهصراحت تأکید کرده است که مذاکرات با ایران نباید ماهها طول بکشد و باید پیش از نشست به نتیجه برسد.
این اقدام، ترکیب فعالیتهای فنی و فشار سیاسی را در آستانه جلسه شورای حکام نشان میدهد و به باور برخی تحلیلگران، تکرار الگوی خردادماه است که منجر به صدور قطعنامههای ضد ایرانی شد.در نهایت، نشست فصلی پیشرو یک آزمون برای سنجش توانایی ایران و آژانس در مدیریت بحران و تعامل فنی-دیپلماتیک است. حضور هیئت ایرانی در وین و تأکید بر ضرورت تضمینهای امنیتی، تلاش برای جلوگیری از تنشهای سیاسی و حفظ رویکرد فنی را نشان میدهد، درحالیکه فشارهای رسانهای و سیاسی آژانس، همواره تهدیدی برای پیچیدهترشدن فضای نشست محسوب میشود، این تعارض میان فنی و سیاسی بودن فعالیتهای آژانس، محور اصلی بررسی و تحلیل کارشناسان و دیپلماتها در روزهای منتهی به نشست است.
رایزنی دیپلماتیک یا تقسیم کار؟
در راستای نکات یادشده، تحرکات دیپلماتیک این روزهای رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، بهشدت مورد توجه قرار گرفته است. گروسی و دیگر مقامات آژانس در مدت اخیر علاوه بر دیدار با دیپلماتهای اروپایی دیگر و مقامات آمریکایی نیز گفتوگو کرده و تلاش دارند که روند بازگشت بازرسیها به سایتهای هستهای ایران را تسریع کنند.
افزون بر این، گروسی در مصاحبه با رویترز تأکید کرده است که مذاکرات برای بازگشت بازرسیها باید طی چند روز آینده در وین نهایی شود و بازرسیها آغاز شود. او از ایران خواسته است هرچه سریعتر سازوکارهای فنی لازم را برای ازسرگیری کامل فعالیتهای نظارتی فراهم کند، درحالیکه بهصراحت گفته است امکان ادامه طولانیمدت تأخیرها وجود ندارد. این اظهارات، ضربالاجل فنی و همزمان سیاسی را نشان میدهد و ماهیت این فشار را دوگانه میسازد؛ هم تأکید بر ضرورت اقدامات فنی و هم برجستهسازی نقش زمان در تصمیمگیریهای شورای حکام.
بهعلاوه، مدیرکل آژانس با تأکید بر اینکه هنوز امید خود را برای توافق از دست نداده است، تلاش میکند پیام روشنی به ایران و کشورهای عضو شورای حکام منتقل کند که «فرایند تعامل باید سریع، فنی و شفاف باشد، در غیراینصورت فضای تصمیمگیری برای اقدامات شدیدتر در نشست فصلی فراهم میشود». این سیاست ترکیبی از فشار رسانهای، دیپلماتیک و فنی، به طور مشخص الگویی شبیه نشست خردادماه را تداعی میکند که منجر به صدور قطعنامههای ضد ایرانی شد و به بهانه اسرائیل برای تجاوز به ایران انجامید، بنابراین این روند سیاسی و غیرفنی مدیرکل آژانس نشان میدهد که گروسی در آستانه نشست جدید، همچنان نقش فعال و تعیینکنندهای در شکلدهی به فضای ضد ایرانی شورای حکام دارد.
گزارشهای اخیر آژانس، با وجود اشاره به توقف فعالیتهای میدانی پس از حملات ژوئن، تلاش دارند میزان ذخایر اورانیوم ایران را برجسته کنند. دادههای دو گزارش آژانس از سوی ایران تأیید نشده و این نهاد (آژانس) به طور تلویحی ادعا میکند که بخش درخورتوجهی از این ذخایر میتواند در صورت غنیسازی بیشتر برای تولید سلاح هستهای استفاده شود. اما ایران بارها تأکید کرده که فعالیتهای هستهای این کشور صرفا صلحآمیز است و حملات آمریکا و اسرائیل نهتنها تداوم همکاریهای فنی را مختل کرده، بلکه ضرورت تقویت امنیت تأسیسات هستهای کشور را بیشازپیش آشکار کرده است.در این شرایط همانطور که گفته شد، سفر هیئت ایرانی به وین میتواند نقطه عطفی برای کاهش یا افزایش تنشها باشد. با این حال، تحرکات گروسی و تأکید او بر تعیین ضربالاجل برای تهران در راستای آغاز همکاری مجدد با تهران، بهوضوح نشان میدهد که فضای نشست فصلی شورای حکام فراتر از مسائل فنی، تحت تأثیر محاسبات سیاسی و حتی فشارهای رسانهای و بینالمللی شکل گرفته است. بیتردید نشست فصلی شورای حکام آزمونی برای تعیین مسیر تعامل دیپلماتیک یا تشدید بحران محسوب میشود. باید اذعان کرد که در سایه رفتار اخیر گروسی و هماهنگیهای او با کشورهای اروپایی و آمریکایی، این نشست میتواند بازتابی از تضاد میان نگاه فنی و رویکرد سیاسی آژانس باشد و بهوضوح نشان دهد که در شرایط فعلی، هر تصمیم فنی در چارچوب این نهاد، بهشدت تحت تأثیر ملاحظات سیاسی و فشارهای بینالمللی قرار دارد.
موضع تهران: حقوق هستهای، تضمین امنیتی و شرطگذاری برای تعامل با آژانس
در روزهای منتهی به نشست فصلی شورای حکام، ایران ضمن پایبندی به تعهدات بینالمللی خود، بر چند اصل اساسی در قبال برنامه هستهای کشور و تعامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأکید کرده است. نخستین و مهمترین این اصول، صلحآمیزبودن فعالیتهای هستهای ایران است. مقامات جمهوری اسلامی بارها تصریح کردهاند که برنامه هستهای کشور صرفا در چارچوب اهداف صلحآمیز و تحت نظارت آژانس انجام میشود و هرگونه تلاش برای تولید سلاح هستهای از سوی ایران رد شده است. این موضع نهتنها براساس فتوای رهبر معظم انقلاب است، بلکه در مکانیسمهای داخلی و تعهدات بینالمللی ایران نیز بازتاب یافته است.نکته دوم، تأکید بر حقوق ایران در زمینه غنیسازی اورانیوم و فعالیتهای هستهای مطابق با پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) است. تهران تأکید دارد که غنیسازی صفر برای ایران غیرقابل قبول است و محدودکردن فعالیتهای هستهای صلحآمیز، ناقض حقوق هستهای ایران محسوب میشود. مجید تختروانچی، معاون وزیر خارجه، در اینباره اعلام کرده است که غنیسازی اورانیوم در خاک ایران نهتنها ضرورت فنی دارد، بلکه یک حق قانونی و الزامی برای تضمین استقلال کشور در حوزه انرژی هستهای است. این امر بهویژه در شرایطی اهمیت مییابد که ایران پیشتر مجبور به واردات مواد هستهای برای اهداف صلحآمیز بوده و اکنون توان تولید داخلی را کسب کرده است.سومین اصل مورد تأکید، ضرورت دریافت تضمینهای امنیتی قبل از هرگونه بازگشت به تعاملات گسترده با آژانس است. ایران به صراحت اعلام کرده که حملات نظامی اخیر آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هستهای کشور، نهتنها حقوق بینالملل را نقض کرده، بلکه ایجاد هرگونه همکاری فنی بدون تضمینهای امنیتی را غیرممکن کرده است. این تضمینها شامل اطمینان از عدم تکرار حملات مشابه، محافظت از کارشناسان و تجهیزات و ایجاد شرایط پایدار برای فعالیتهای فنی آژانس است. تختروانچی تأکید کرده است که بدون وجود چنین تضمینهایی، هیچ مذاکرات واقعی و سازندهای ممکن نخواهد بود و ایران هرگونه اقدام یا توافق را مشروط به امنیت کامل فعالیتهای خود میداند.
تلاش برای حفظ کانالهای دیپلماتیک
در کنار این مواضع، ایران همزمان با کشورهای میانجی مانند عمان و ترکیه، تلاش دارد پیامهایی بین تهران و طرفهای غربی منتقل شود تا زمینههای گفتوگو فراهم شود. علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، در گفتوگو با مشاور امنیت ملی نخستوزیر انگلیس، بر ادامه تبادلنظر برای ساماندهی مسائل هستهای از طریق مذاکره تأکید کرده و خواستار تضمینهای لازم قبل از آغاز دور جدید مذاکرات شده است. این اقدامات نشان میدهد تهران قصد ندارد تحت فشارهای زمانی یا سیاسی تصمیم بگیرد و بازگشت به تعامل با آژانس را منوط به شرایط مشخص و ایمن میداند. علاوه بر این، ایران بر لزوم حفظ اصل برد-برد در مذاکرات تأکید دارد؛ کمااینکه مسعود پزشکیان در سفرش به چین اعلام کرده توافقهای احتمالی باید منافع دو طرف را تأمین کند و هیچگونه تحمیلی از سوی غرب پذیرفته نخواهد شد. این موضع نشاندهنده اراده تهران برای مدیریت مذاکرات با رویکرد منطقی، فنی و حقوقی است و در عین حال، یک پاسخ غیرمستقیم به فشارها و ادعاهای گروسی تلقی میشود. ایران همچنین حادثه لغو مأموریت بازرسها در فردو را براساس ملاحظات امنیتی و با هدف حفاظت از تأسیسات هستهای خود دانسته و تأکید دارد چنین اقداماتی نباید با برچسبهای سیاسی و فشار خارجی اشتباه گرفته شوند.
در مجموع، مواضع ایران پیش از نشست فصلی شورای حکام، مجموعهای از حقوق هستهای، تضمینهای امنیتی و شرطگذاری برای تعامل فنی با آژانس را تشکیل میدهد. این رویکرد، ضمن حفاظت از منافع ملی و استقلال برنامه هستهای کشور، بهوضوح نشان میدهد که تهران آماده گفتوگوی فنی و سازنده است، اما در عین حال به فشارهای سیاسی و تهدیدهای خارجی پاسخ محکم و منطقی خواهد داد. استراتژی ایران، ترکیبی از حفظ حق غنیسازی، ایمنی تأسیسات و کارشناسان و بهرهگیری از دیپلماسی میانجی برای تضمین تعامل مؤثر با آژانس است؛ رویکردی که میتواند نقش تعیینکنندهای در مسیر تصمیمگیری شورای حکام داشته باشد.
سینرژی فشار سههفتهای؛ بازگشت قطعنامههای ششگانه، نشست شورای حکام و نقش مخرب اسرائیل
با نزدیکشدن به سه هفته پایانی تا موعد بازگشت قطعنامههای ششگانه شورای امنیت علیه ایران، فشارهای بینالمللی و منطقهای عملا در قالب نشست فصلی شورای حکام شدت گرفته است. این نشست (شورای حکام)، به لحاظ زمانی دقیقا در نقطه حساسی قرار دارد؛ زیرا گزارشهای فصلی آژانس، سفرهای دیپلماتیک گروسی به اروپا و آمریکا و تعاملات با کشورهای میانجی، در کنار تهدیدهای علنی و پشت پرده اسرائیل و آمریکا، همگی در حال شکلدادن به یک سناریوی سینرژی فشار یا فشار حداکثری بر تهران هستند. این فشار نهتنها محدود به مباحث فنی درباره ذخایر اورانیوم و بازرسیهاست، بلکه بهوضوح شامل فشار سیاسی و روانی بر تصمیمسازان ایرانی نیز میشود تا تهران را به پذیرش توافقهایی با شرایط تحمیلی و غیرمطلوب سوق دهد.
نقش اسرائیل در این سناریو بهشدت مخرب و فعال است. از یک سو این رژیم با استفاده از حملات نظامی به تأسیسات هستهای و زیرساختهای حساس ایران، بخشی از فشار فیزیکی و روانی بر تهران را ایجاد میکند. از سوی دیگر، اسرائیل از توان رسانهای و سیاسی خود برای برجستهسازی ادعاهای آژانس و ایجاد فضای بیاعتمادی بین اعضای شورای حکام و جامعه بینالملل بهره میبرد. حملات انجامشده در جنگ ۱۲روزه به تأسیسات نظامی و مراکز هستهای ایران که به اذعان خود گروسی توانایی ایران برای ساخت ماشینهای غنیسازی بیشتر را محدود نکرده، نشاندهنده هدفگذاری بلندمدت اسرائیل برای تضعیف توان هستهای و چانهزنی سیاسی ایران است. این اقدامات مخرب در کنار هماهنگی آمریکا و تلاش گروسی برای برجستهسازی نواقص و محدودیتها، مجموعهای از فشارهای فنی، سیاسی و امنیتی را تشکیل میدهد که در فاصله کمتر از یک ماه، تهران را در یک موقعیت پیچیده قرار داده است.
در همین زمینه، مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزارت خارجه، در مصاحبه با یک شبکه ترکیهای و در پاسخ به میزان شکنندگی آتشبس جاری بین ایران و اسرائیل، تأکید دارد: «آتشبس در حال حاضر برقرار است و این مثبت است. ما خواهان تشدید اوضاع نیستیم، اما در عین حال، هر کاری که لازم باشد برای محافظت از شهرها و غیرنظامیان خود انجام خواهیم داد. همانطور که میدانید، اسرائیل به بیمارستانها، زندانها و ساختمان رادیو و تلویزیون ایران حمله کرد». در عین حال، سعید خطیبزاده، دیگر معاون وزیر خارجه و رئیس مرکز مطالعات سیاسی و بینالملل وزارت امور خارجه، در گفتوگو با یک برنامه تلویزیونی در عراق، درباره آخرین تحولات منطقه تأکید کرده است: «رژیم صهیونیستی نتوانست به اهداف خود در جنگ با ایران دست یابد. ما تلاش میکنیم منطقه وارد جنگ دیگری نشود، اما احتمال وقوع جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی بسیار بالاست. جنگی که علیه ایران شد، حقیقت روی زمین را بهویژه در موضوع هستهای تغییر داد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی قادر به حمایت از تأسیسات هستهای ایران نبود».
فرصت کوتاه و هوشمندی تهران
با وجود این فشارها و فرصت محدود برای واکنش، ایران نشان داده است به هوشمندی و دیپلماسی دقیق خود تکیه دارد. مقامات تهران به طور مستمر بر حفظ حقوق هستهای کشور، صلحآمیزبودن برنامه هستهای و ضرورت تضمین امنیتی برای ادامه همکاری با آژانس تأکید کردهاند. در این چارچوب، تهران از هرگونه تصمیم شتابزده یا پذیرش شرایط تحمیلی خودداری میکند و با استفاده از کانالهای میانجی مانند عمان و ترکیه، تلاش میکند پیامهای متقابل با طرفهای غربی را به شکل هوشمندانه منتقل کند. این هوشمندی شامل مدیریت زمان، اولویتدهی به امنیت تأسیسات و کارشناسان و ترکیب اقدامات فنی و دیپلماتیک برای کاهش آسیبها و جلوگیری از تشدید بحران است. فرصت کوتاه پیشروی ایران، از یک سو فشار زیادی برای توافق فوری ایجاد میکند و از سوی دیگر، هرگونه اشتباه یا تصمیم شتابزده میتواند به بازگشت قطعنامههای ششگانه و تشدید تحریمها منجر شود. بااینحال، تهران با هوشیاری، مسیر دیپلماسی و گفتوگوهای مبتنی بر احترام متقابل و برد-برد را دنبال میکند تا در عین حفاظت از منافع ملی و حقوق قانونی خود، از تشدید بحران جلوگیری کند. این رویکرد نشان میدهد ایران نهتنها به محدودیتهای فنی و تهدیدهای نظامی توجه دارد، بلکه توان مدیریتی و دیپلماتیک خود را برای حفظ ثبات و امنیت ملی به کار میگیرد.
در نهایت، نشست فصلی شورای حکام در این سه هفته پایانی، همزمان با فشارهای سیاسی و نظامی اسرائیل و آمریکا، یک آزمون مهم برای تهران خواهد بود. ایران با تکیه بر هوشمندی دیپلماتیک، حفظ حقوق هستهای، مدیریت زمان و فرصت کوتاه، سعی دارد ضمن مقابله با فشارهای حداکثری، فضای مناسبی برای تعامل فنی و مذاکرات آتی فراهم کند. این تعادل دقیق بین مقاومت، دیپلماسی و مدیریت بحران، احتمال تأثیرگذاری فشارها را کاهش و نشان میدهد که تهران قادر است در شرایط پیچیده منطقهای و بینالمللی، مسیر خود را با دقت و صلابت حفظ کند.