بحران آب شهرها؛ مرفهان بیشتر مصرف میکنند و هدر میدهند

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
یافتههای این مطالعه نشان میدهد در بسیاری از کلانشهرها، مصرف افراطی و ناپایدار آب توسط اقلیتی مرفه و برخوردار، عامل مهم و درعینحال کمتر دیدهشده در شکلگیری بحرانهای آب شهری است؛ بحرانی که بار اصلیاش بر دوش اکثریت جامعه تحمیل میشود.
حمید پشتوان-پژوهشگر آب| این روزها که کمبود آب در تهران به موضوع داغ رسانهها و نگرانی مردم تبدیل شده، معمولاً انگشت اتهام به سوی دو عامل آشنا نشانه میرود؛ خشکسالی و افزایش مصرف در نتیجه رشد جمعیت. بیتردید این دو عامل نقشی اساسی دارند، اما پژوهشی که در مجله Nature Sustainability در سال 2023 منتشر شده است، پرده از جنبه دیگری برمیدارد که کمتر به آن پرداخته شده است؛ نابرابری اجتماعی.
یافتههای این مطالعه نشان میدهد در بسیاری از کلانشهرها، مصرف افراطی و ناپایدار آب توسط اقلیتی مرفه و برخوردار، عامل مهم و درعینحال کمتر دیدهشده در شکلگیری بحرانهای آب شهری است؛ بحرانی که بار اصلیاش بر دوش اکثریت جامعه تحمیل میشود. این پژوهش برای روشنترشدن موضوع، بحران آب کیپتاون در آفریقای جنوبی را بررسی کرده است.
در سال ۲۰۱۸ این شهر تا آستانه آن پیش رفت که به نخستین کلانشهر جهان تبدیل شود که منابع آبی آن بهطور کامل تمام میشود؛ وضعیتی که با نام «روز صفر» معروف شد. در آستانه این بحران، مسئولان مدام از شهروندان میخواستند تا در مصرف آب صرفهجویی کنند، اما یافتههای پژوهشگران نشان میدهد که الگوی کمبود آب در شهر یکدست نبود؛ اقلیتی برخوردار و ثروتمند، سهم بسیار بزرگی از منابع آب شهری را به مصرف میرساندند. دادههای این پژوهش نشان داد تنها ۱۴ درصد مصرفکنندگان آب، بیش از نیمی از کل مصرف شهر را به خود اختصاص داده بودند.
هرچند تمرکز این مطالعه بر شهر کیپتاون بوده است، اما پیام آن محدود به یک شهر خاص نیست و میتواند برای درک بحرانهای آب در بسیاری از کلانشهرهای دیگر ازجمله تهران نیز بهکار آید و درسآموز باشد. محمدرضا بختیاری، مدیرعامل وقت شرکت آب و فاضلاب استان تهران در مصاحبهای در سال 1399 به نمونهای اشاره میکند که نشاندهنده همین نابرابری است.
او میگوید: «چندوقت پیش در حال عبور از همین مناطق بودم که متوجه شستوشوی فضای سبز و حیاط توسط صاحب یکی از این منازل شدم. پس از اینکه نسبت به حرکت این شهروند اعتراض کردم، پاسخ داد به شما مربوط نیست و پولاش را میدهم.» این رفتار نشاندهنده نوعی نگاه است که آب را نه یک سرمایه عمومی، بلکه یک کالای شخصی میداند که میتوان با پرداخت پول از آن به هر میزان استفاده کرد.
این روزها تهران با بحران آب شهری دستوپنجه نرم میکند. غالباً درباره ضرورت صرفهجویی آب یا کاهش تراز آبِ سدهایی که نیاز شهر را تأمین میکنند میشنویم، اما مسئله مصرف نابرابر در داخل شهر غالباً نادیده گرفته میشود. کافی است تفاوت بارز بین شمال و جنوب تهران را در نظر بگیریم. در محلههای شمالی مرفه، باغهای پرزرق و برق و استخرهای خصوصی با حجم بالای آب، گاه از منابع رسمی شهر و گاهی از چاههای عمیق خصوصی تأمین میشوند.
بر پایه گفتههای مدیرعامل وقت شرکت آب و فاضلاب استان تهران، ۴۷ درصد آب شرب پایتخت در مناطق یک تا سه مصرف میشود و سرانه مصرف آب در مناطق یک تا سه تهران، ۴۳۰ لیتر بهازای هر نفر است. این مصرف نابرابر، ساختار تأمین و مصرف را بهشدت آسیبپذیر میکند. درحالیکه اکثریت شهروندان، آب را با صرفهجویی و فقط برای نیازهای ابتدایی همچون آشامیدن، بهداشت و پختوپز به کار میبرند، گروهی محدود از ثروتمندان، آب را برای مصارف لوکس و غیرضروری استفاده میکنند: باغهای وسیع و همیشهسبز، استخرهای خصوصی که برای پُرشدن به هزاران لیتر آب نیاز دارند و چمنهایی که آبیاری مداوم میطلبند؛ آن هم درست زمانی که مخازن اصلی شهر خالیتر و خالیتر میشود.
وقتی مقامات مسئول در شهرهایی مانند کیپتاون یا تهران محدودیتهای مصرف آب وضع میکنند تا ذخایر آب در دوران خشکسالی حفظ شود، این محدودیتها بهطور یکسان بر همه شهروندان تأثیر نمیگذارد. کسانیکه پیشتر آب را تنها برای نیازهای ضروری خود مصرف میکردند، بیشترین فشار را تحمل میکنند و نمیتوانند مصرف خود را بیش از این کاهش دهند. همزمان، ساکنان ثروتمند که توانایی مالی دارند، غالباً راهحلهایی برای دورزدن محدودیتها پیدا میکنند؛ نصب مخازن بزرگ آب، خرید آب از منابع غیررسمی، یا ادامه برداشت از چاههای خصوصی خود.
بهاینترتیب آنها عملاً خود را از پیامدهای بحرانی که در شکلگیری آن نقش داشتهاند، مصون میکنند. رویکرد صرفاً فنی در مدیریت آب- مانند ساخت سدها یا خطوط انتقال جدید- بهتنهایی کافی نیست. هرچند این پروژهها اهمیت دارند، اما نمیتوانند مشکلی را حل کنند که ریشه در بیعدالتی اجتماعی دارد. تابآوری واقعی و امنیت آبی یکشهر مستلزم پرداختن به همین عدمتوازنهای اجتماعی است.
این بدان معناست که باید در رویکرد خود نسبت به آب، بازاندیشی کنیم و آن را یک سرمایه عمومی ببینیم که باید عادلانه برای همه شهروندان مدیریت شود. در همین راستا، کارشناسان معتقدند که شیوه قیمتگذاری فعلی آب به پُرمصرفی دامن زده و بخش عمده یارانههای دولتی به جیب اقشار پردرآمد میرود. در پایان باید گفت که توانایی یک شهر برای غلبه بر بحران آب، تنها آزمونی برای زیرساختهایش نیست؛ بلکه آزمونی برای عدالت اجتماعی آن شهر نیز هست.