موج مهاجرت از شورهزار ارومیه

دنیای اقتصاد/متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
دریاچه ارومیه خشک میشود و یک شورهزار جای آن را میگیرد. تمام سکانسها از حالا قابل پیشبینی است؛ آب و هوای منطقه گرمتر و خشکتر خواهد شد، بادهای نمکی در منطقه آغاز میشود، بیماریهای تنفسی افزایش پیدا خواهد کرد، شوری زمینهای مجاور امکان کشاورزی را از بین میبرد، معیشت و اشتغال میلیونها نفر به خطر خواهد افتاد و این سرآغاز مهاجرت اجباری خواهد بود؛ مهاجرتی که تا ۱۰میلیون نفر تخمین زده شده است؛ این اتفاق با ناهنجاریهای اجتماعی و مصائب اقتصادی همراه خواهد بود.
فرشاد اعظمی| دریاچه ارومیه، همان چشم گربه جغرافیا، همان برکت هزاران ساله غرب فلات ایران خشک شد تا نعمت، بلا شود! دریاچه در بیشتر مساحتش به یک بیابان شور تبدیل شده است! کریستالهای نمک از دور چون الماسی میدرخشند، اما درخششی که «هیچ» را به ارمغان میآورد. سالها کارشناسان درباره اهمیت دریاچه گفتند، ولی بر آبریزهای آن سد ساختند و دریاچه را با 70 هزار چاه غیرمجاز محاصره کردند. فعالان محیطزیست نسبت به احتمال کمآبی دریاچه ابراز نگرانی کردند، ولی آنطور که دلشان میخواست جاده کشیدند و پل زدند. رسانهها از عدم اصلاح روشهای منسوخ کشاورزی و بیتوجهی به طرحهای آمایش سرزمینی انتقاد کردند، ولی گوش کسی بدهکار نبود؛ گویی که دریاچه نه گرفتار غفلت و بیتوجهی که زیر تیغ عناد و خشم است، وگرنه همه میدانند که توسعه بیحساب کشاورزی سنتی به مرگ دریاچه ختم میشود و مرگ دریاچه سرانجامی جز پایان کشاورزی و بیکاری خیل عظیمی از مردم و در نهایت مهاجرت اجباری آنان ندارد؛ کما اینکه طی چند روز گذشته زمزمههای شروع مهاجرت شهروندان از مناطق مجاور دریاچه سابق و شورهزار امروز شنیده میشود.
برآوردهای اولیه حکایت از آن دارد که خشکی کامل دریاچه ارومیه، زمینهای مجاور و حتی دورتر را دچار توفانهای نمکی خواهد کرد؛ پدیدهای که هم بستر شیوع بیماری و نارساییها خواهد شد و هم استعداد کشاورزی زمین را از بین میبرد. کارشناسان پیشبینی کردند که تغییرات آبوهوایی و عواقب انسانی و اقتصادی آن احتمالا بالغ بر 10میلیون از شهروندان را مجبور به مهاجرت خواهد کرد.
البته همین مهاجرت نیز سرآغاز مشکلات جدیدی خواهد بود و میتواند شهرها و استانهای مجاور را با اشکال مختلفی از آسیبهای اجتماعی مانند حاشیهنشینی، بیکاری، کمبود کالاهای اساسی و... مواجه کند و همه اینها از آن روزی شروع شد که محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری وقت کشور با همان خندههای متفاوت و لحن سوالی همیشگیاش به کشاورزان میگفت که «هرکس هرجایی توانست، چاه بزند». عیسی کلانتری، رئیس سابق سازمان حفاظت از محیطزیست درباره آن دوران گفته است که «در آن زمان ظرف سه روز اجازه حفاری و روزی هزاران متر چاه زده شد».
راهکارهای اشتباه در وضعیت اضطراری
طی چند ماه اخیر دولت تلاش داشته تا خودش را نسبت به وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه دغدغهمند نشان دهد و اتفاقا چندی پیش، مسعود پزشکیان نیز عازم ارومیه شد و از دریاچه بازدید کرد. این در حالی است که هنوز تغییر و تحول جدی در ماجرای احیای دریاچه ارومیه رخ نداده است. رضا حاجیکریم، رئیس هیاتمدیره فدراسیون صنعت آب با اشاره به همین مساله، گفته است که «اگر همچنان به الگوی کشت اشتباه اطراف دریاچه ارومیه و توسعه باغداری و افزایش کشت گندم ادامه دهیم رهاسازی آب سدها هم مشکلی را حل نمیکند و ایجاد اشکال هم میکند».
او با بیان اینکه انواع و اقسام طرحهای محیرالعقول مبنی بر اینکه کف دریاچه را ژئوممبران(به ورقهایی گفته میشود که بدون نیاز به زیرساخت میتواند به عنوان عایق مورد استفاده قرار گیرد) کنیم یا قسمتی از سطح دریاچه را آبدار و قسمتی را رها کنیم، راهکار نیستند»، توضیح داده است که «دریاچه ارومیه به بدبینانهترین حالت خود نزدیک شده و اکنون توفان نمک دریاچه شکل گرفته و تخلیه استانهای مجاور ارومیه در حال آغاز شدن است. توفان نمک و افزایش درجه حرارت به خاطر انعکاس خورشید همه تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه است که زندگی و زیستپذیری در منطقه را تحتتاثیر قرار داده و از بین میبرد. این شروع ماجرا است».
آغاز مهاجرت از روستاهای اطراف دریاچه
البته هنوز برخی از مسوولان و کارشناسان کورسوی امیدی برای احیای دریاچه قائل هستند، ولی در عین حال هیچکسی توان انکار واقعیت را ندارد. «هنوز امکان پیشگیری از بدتر شدن شرایط وجود دارد»؛ حاکم ممکان، نماینده ارومیه در مجلس، یکی از همین چهرههای امیدوار به احیای دریاچه است که به شروع مهاجرت روستاییان اذعان کرده و گفته است که «دریاچه ارومیه زمانی بهعنوان بزرگترین دریاچه شور خاورمیانه شناخته میشد و امروز در وضعیتی بحرانی قرار دارد و بخش اعظم پهنه آبی آن به بیابان نمکی تبدیل شده است. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه در سالهای اخیر به تخلیه آرام یا مهاجرت مردم از روستاهای اطراف آن کمک کرده است». او با بیان اینکه «دریاچه طی چند دهه گذشته بیش از ۹۰ تا ۹۶ درصد از حجم و مساحت خود را از دست داده است»، گفته که «آنچه باقی مانده، لکههایی کوچک از آب شور کمعمق است که حیات در آنها بهشدت محدود شده است. خشکشدن دریاچه پیامدهای گستردهای برای منطقه به همراه داشته است. مهاجرت تدریجی روستانشینان حوضه آبریز دریاچه شروع شده و این یک زنگ خطر جدی است».