سرمقاله فرهیختگان/ بن جولان

فرهیختگان/ «بن جولان» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم سیدمهدی طالبی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
جولانی حاکم سوریه ۷ ماه قبل نخستوزیری را حذف و تمام قدرت اجرایی را با خود یکی کرد. او در ادامه این روند روز گذشته انتخاباتی پارلمانی برگزار کرد که یکسوم نمایندگان مستقیماً توسط او نصب شده و دوسوم دیگر توسط افراد معدودی که در قالب «هیئتهای رأی دهنده» تعیین شده بودند، انتخاب شدند. جولانی که سابقه عضویت در القاعده و داعش را دارد در کتابخانه ملی سوریه درباره انتخابات پارلمانی این کشور ادعا کرد: «بسیاری از قوانین معلق وجود دارند که نیاز به رأیگیری دارند تا چرخههای ساختوساز و شکوفایی به حرکت درآیند.»
حکومت جولانی مشابه سعودی یا قاره آمریکا؟
در «برّ قدیم»، شامل قارههای آسیا، اروپا و آفریقا پادشاه بر پیروان حکم میراند و صدراعظم وظیفه اداره امور را برعهده داشت که بیشتر شامل اداره اقتصادی و امنیت شهر و جادهها میشد. فرماندههای نظامی نیز برای امور جنگی جداگانه از پادشاه فرمان میبردند. این سیستم بهمرور حتی پس از روی کار آمدن دموکراسی تداوم یافت. پادشاهان مشروطه یا رئیسجمهور حاکم کشورند و نماد اتحاد مردم و کشور به حساب میآیند؛ همانگونه که پادشاهان قدیم بر پیروانشان حکم رانده و موجب انسجام آنها بودند. علاوه بر آن نخستوزیران، همانند صدراعظمهای گذشته به تدبیر امور مشغولند. فرماندهان نظامی نیز از پادشاه و رئیسجمهور فرمان میبرند؛ گرچه در نظامهای پارلمانی تفاوتهایی وجود دارد.
در «برّ جدید» اما اداره دولت به تکنفری رسید. از آمریکا تا آرژانتین، نفر اول انتخابات نخبگانی یا عمومی رئیسجمهور شده و نفر دوم معاون میشد؛ این روش در آمریکا تغییر یافت؛ اما در آرژانتین ادامه یافته است.
نظام سیاسی در سوریه به سمت تکنفری رفته است و جولانی با حذف نخستوزیری، این پست را در ریاستجمهوری ادغام کرد اما باید دید آیا این نظام همانند «برّ جدید» است یا از نظام عربستان سعودی پیروی میکند.
در این کشور، پادشاه همزمان نخستوزیر نیز به شمار میرود، مگر آنکه به دلیل مشکلات جسمی، مسئولیت اداره دولت را به ولیعهد منتقل کند. درحال حاضر به دلیل کهولت سن ملک سلمان، ولیعهد او محمد بن سلمان مسئولیت نخستوزیری را برعهده دارد. از نظر اتحاد مسئولیتها، عربستان سعودی شبیه به حکومتهای غیرپادشاهی قاره آمریکا است، اما از نظر محتوایی در نقطه مقابل آنها قرار دارد. در آمریکا حکومتها با آرای مردم انتخاب میشوند و تفکیک قوا هم رعایت میشود؛ اما در عربستان انسداد سیاسی وجود دارد.
در نظامهای دیکتاتوری منطقه و جهان عرب، حداقل به لحاظ شکلی تفکیک صورت میگرفت؛ اما در عربستان و حالا سوریه رعایت شکلی موضوعیت ندارد. جولانی ظاهر نظام سیاسی خود را مشابه آلسعود ساخته و احتمالاً میکوشد همانند این خاندان، آینده سیاسی سوریه را با فرزندان خود گره بزند.
دلایل و اهداف جولانی
از دولت تا پارلمان یا از مغز سر تا نوک پای حکومت جولانی، مشابه سعودی شده است. این مسئله نیازمند بررسی است تا مشخص شود چه دلایل و اهدافی پشت آن قرار دارند.
1- جولانی میخواهد با نشان دادن نزدیکی به دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی، حمایت پایدار آنها را جلب کند. در حذف نخستوزیری و پارلمان انتصابی، جولانی نظامی سیاسی از نظر شکلی مشابه با عربستان سعودی ساخته است تا به ریاض اطمینان دهد زیرساخت رابطه پایدار را فراهم کرده است.
2- احیای پادشاهی در سوریه امکانپذیر نیست؛ اما تشکیل یک امارت و سپس موروثیکردن آن قابل اجراست. جولانی میکوشد قدرت را در دستان خود و خاندانش نهادینه کند.
3- جولانی با دور زدن مردم، خود تعدادی از افراد را در هیئتهای رأیدهنده مناطق منصوب کرده است. او با انتخاب افراد به نمایندگی از گروهها و مناطق، در تلاش برای ایجاد سپر در برابر درخواستها و اعتراضات مردمی است. در این ساختار مردم حذف و نمایندگانی رانتبگیر و مطیع جایگزین میشوند.
4- جولانی با برخی اقدامات نشان داده نیازمند شناسایی بینالمللی است، اما در اجرا حداقلها را انجام داده است که حکایت از نامطلوب بودن این اقدامات در حوزه دموکراسی برای وی دارد. او انتخابات پارلمانی برگزار میکند تا توجه جهان را جلب کند، اما برگزاری رأیگیری غیردموکراتیک و محدود، حکایت از آن دارد که این امر تا چه میزان برای جولانی نامطلوب بوده است.
نکات
نوع طراحی نظام سیاسی جدید سوریه دارای ابعاد مختلفی است. از سوی دیگر وضعیت ترکیه در این طراحی دارای اهمیت است.
1- برگزاری انتخابات درپی تغییر نظام سیاسی در هر کشور، حکایت از بروز ثبات دارد و میتواند آن را تقویت کند، اما شرایط در سوریه همچنان وخیم است. ترکیه در شمال، روسیه در غرب، آمریکا در شرق و رژیم صهیونی در جنوب مستقرند. کردها در شمال شرق، دروزیها در جنوب و گروههای وابسته به ترکیه در شمال در استانهای حلب و مناطقی از رقه و حسکه قدرت دارند. در این اوضاع برگزاری انتخابات پارلمانی معنای ثبات نظام جدید را در درون خود ندارد، بلکه اقدامی نمادین است.
2- ترکیه خواهان نگارش قانون اساسی و طی روالی برای شکلدهی به دموکراسی بود، اما این امر نه به دلیل نفوذ عربهای خلیج فارس بلکه به خاطر رویگردانی جولانی و نزدیکانش از این فرایند، شکست خورد. جولانی قرابت بالایی به ترکیه دارد، اما قصد ندارد جایگاهی که به دست آورده و امکانی را که برای موروثی کردن قدرت دارد از کف بدهد.
3- پارلمان شکل گرفته نه منتخب مردم است و نه قدرتی دارد. نقش آن مشورتی و تشریفاتی است. این تمام مشکل نیست، آنچه اهمیت دارد عمیق بودن مشکل است. پس از آنکه حکومت اسد درپی توطئهای بینالمللی و منطقهای فروریخت، ناگهان تحریرالشام و جولانی که بزرگترین گروه معارض نبودند، به قدرت رسیدند. کردها و گروه موسوم به ارتش ملی سوریه از تحریرالشام قوای بیشتری داشتند. همانگونه که اسد با توافق سرنگون شد، جولانی حسب معاملات پشت پرده به قدرت رسید. جولانی و ۲۰ الی ۳۰ هزار شبهنظامی همراهش توانایی اداره سوریه را از نظر امنیتی نیز ندارند و خود ویترین قدرت دیگران به حساب میآیند. حالا چنین گروهی، خود تصمیم گرفته ویترین قدرت دیگری درون ساختار سیاسی تعبیه کند. پارلمان سوریه عملاً بازیچه دست حکومتی خواهد بود که خود ناتوان و بازیچه دست طرفهای دیگر است.
4- جولانی با ادغام نخستوزیری با ریاستجمهوری و عدم رأیگیری از مردم، یک عقبگرد آشکار از نظام سیاسی قبلی را عملی کرده است. انقلابها با اصلاح همراهند و بدون این اتفاق نمیتوان آنها را انقلاب قلمداد کرد بلکه در تاریخ توطئه بودنشان ثبت میشود.
5- جولانی ارتباط تنگاتنگی با ترکیه دارد، اما در مواقعی سیاستهای متفاوت خود را نشان میدهد. این تفاوت عملکرد یا از سوی جولانی به جهت اختلاف منافع در این موارد با ترکیه است یا میکوشد با اطمینان از ناگزیری آنکارا در حمایت از خود بهره برده و در فاصلهگذاری با این کشور درپی اطمینان دادن و جلب توجه دیگران بکوشد. یک احتمال دیگر، اقدام با اشراف ترکیه است تا با جلب اعتماد دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس، آنها نه تنها وارد رقابت پرهزینه با ترکیه در سوریه نشوند، بلکه در تأمین هزینههای حکومت جولانی مشارکت کنند. به نظر میرسد امکان تحقق فضایی با تمام این احتمالات ممکن باشد. به عنوان نمونه دستگاه اطلاعاتی ترکیه طراحی میکند تا برای جلوگیری از رقابتجویی امارات و عربستان با این کشور در سوریه که میتواند هزینههای زیادی به آنکارا تحمیل کند، جولانی را به شکل برنامهریزی شده از خود دور و به این کشورها نزدیک نشان دهد. با این حال همزمان، جولانی موازی با این نقشه در واقعیت این فاصلهگذاری را در راستای منافع خود تشخیص دهد.
6- ترتیبات سیاسی جدید در سوریه و تشابه آن با دولتهای عربی خلیج فارس، هویت عربی این کشور را پررنگ کرده و تحقق ایده احیای عثمانی را به محاق میبرد. ترکیه علاوه بر مناطق شمال، خطی مرکزی در داخل سوریه را به وسیله جولانی کنترل میکند، اما این توسعهطلبیها در سوریه و عراق، بیش از آنکه احیای عثمانی باشند، توسعه جمهوری ترکیهاند که خود را برای کنترل شمال این دو کشور ذیحق میدانست. تحولات در جریان سوریه، بیشتر نشاندهنده ناتوانی ترکیه از احیای عثمانی و تمرکز بر تثبیت اشغال شمال این کشور و عراق است.
7- ترکیه توان مالی، سیاسی و نظامی کافی برای اداره سوریه را ندارد و این را میتوان از عقبنشینیهایش در برابر دولتهای عربی و رژیم صهیونی دریافت. اگر پیشرویهای رژیم صهیونی در جنوب و حمایتش از دروزیها نادیده گرفته شود و شبیه به حضور آمریکا در شرق و حمایت از کردها تلقی گردد، ترکیه در مناطق تحت کنترل تحریرالشام نیز به چالش کشیده شده است. از نظر نظامی، صهیونیستها انبارهای سلاح و تجهیزات را هدف گرفته و مانع گسترش نظامی ترکیه و تقویت توان تحریرالشام میشوند. در حوزه سیاسی، جولانی شکل حکومتی عربستان را برگزیده و در اقتصاد نفوذ امارات باقی است. آنچه برای ترکیه باقی مانده تداوم حضور عناصری از اخوانالمسلمین در دولت است که آنها نیز در صورت بروز اختلاف، در برابر قوای نظامی و وزرای القاعده حرفی برای گفتن ندارند.