نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

نمایش‌نامه ترامپ در خاورمیانه

منبع
دنياي اقتصاد
بروزرسانی
نمایش‌نامه ترامپ در خاورمیانه

دنیای اقتصاد/متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

«خاورمیانه بار دیگر به کانون سیاست خارجی آمریکا بازگشته است. رجعت دونالد ترامپ به عرصه سیاسی با نمایش، زبان پرطمطراق و تغییرات واقعی در استقرارهای نظامی آمریکا در این منطقه همراه بوده است.»
 
سایت اروپایی «مدرن دیپلماسی» در گزارشی با اشاره به تشدید تنش‌ها میان ایران و غرب پس از فعال شدن مکانیسم ماشه نوشت: خلیج فارس به میدان نبرد اصلی ژئوپلیتیک قرن بیست و یکم تبدیل شده است. درحالی‌که ایران در حال تقویت نیروهای نظامی خود است، چین در زیرساخت‌های دیجیتال و نفتی خلیج فارس نفوذ می‌کند و روسیه رهبری خود را در اوپک پلاس تقویت می‌کند، برای واشنگتن نیز تضمین برتری آمریکا در این منطقه برای جلوگیری از پر شدن خلأ قدرت توسط چین، روسیه یا ایران اهمیت دارد.

 استراتژی ترامپ در خلیج فارس
استراتژی کلان آمریکا در خلیج فارس مدت‌هاست که به دو ضرورت گره خورده است: حفاظت از منابع انرژی و ایجاد توازن قوا به نفع خود. اگرچه وابستگی واشنگتن به نفت خلیج فارس با رشد تولید شیل کاهش یافته، اقتصاد جهانی همچنان به آن وابسته است: ۲۰درصد از کل نفت حمل‌شده از طریق دریا روزانه از تنگه هرمز عبور می‌کند. یک وقفه در این منطقه می‌تواند قیمت جهانی نفت را ظرف چند روز ۲۰ تا ۳۰درصد افزایش دهد. ژست‌های اخیر ترامپ در قبال حاکمان خلیج فارس با لحنی آشتی‌جویانه و ابراز تاسف‌های نمادین، بیش از آنکه یک نمایش باشند در حقیقت تلاشی برای ارائه تضمین هستند. واشنگتن با تقویت روابط با ریاض، ابوظبی و دوحه، می‌خواهد مانع از گرایش بیشتر این پایتخت‌ها به حوزه اقتصادی پکن یا مدار انرژی مسکو شود.

در دنیای چندقطبی، نمادگرایی خود یک استراتژی است. این ژست‌ها برای محدود کردن سیاست‌های دوگانه و موازی کشورهای خلیج فارس و تقویت این تصور طراحی شده‌اند که آمریکا همچنان شریک امنیتی غیرقابل جایگزین است. بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲، کشورهای خلیج فارس بیش از ۶۵‌میلیارد دلار تسلیحات آمریکایی خریداری کردند و پس از آسیا، دومین خریدار منطقه‌ای صادرات دفاعی آمریکا بودند. این خریدها شامل سامانه‌های دفاع موشکی پاتریوت و تاد، بمب‌های هدایت‌شونده دقیق و قراردادهایی برای فروش اف-۳۵ به امارات بوده است. برای ترامپ، گسترش این مشارکت دفاعی-صنعتی نه‌تنها مساله‌ای امنیتی است، بلکه راهی برای اطمینان از بازگرداندن درآمدهای نفتی خلیج فارس به صنایع آمریکا و حفظ وابستگی ساختاری کشورهای این منطقه به واشنگتن است.
 
 سایه ایران
صرف‌نظر از نحوه دیپلماسی ترامپ در خلیج فارس، ایران محور اجتناب‌ناپذیر برنامه‌ریزی نظامی آمریکاست. تهران سرمایه‌گذاری عظیمی در استراتژی نامتقارن برای بازدارندگی حملات آمریکا یا اسرائیل انجام داده است. نیروی موشکی ایران با بیش از ۳هزار موشک بالستیک و کروز، بزرگ‌ترین و متنوع‌ترین ذخیره موشکی خاورمیانه را تشکیل می‌دهد. آمریکا در حال حاضر بیش از ۳۵هزار نیروی نظامی در پایگاه‌های خلیج فارس دارد: ۱۰هزار نفر در العدید قطر، ۷هزار نفر در بحرین و هزاران نفر در امارات، کویت و عربستان سعودی. تهران بزرگ‌ترین بسیج نیروهای ذخیره از زمان جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ را آغاز کرده است. این الگو مشابه چرخه‌های قبلی تشدید تنش است: پیش از بمباران مراکز مرتبط با ایران توسط آمریکا در سال ۲۰۱۹، همین الگوهای پراکندگی و بسیج مشاهده شده بود. 

با فروپاشی برجام، ایران به غنی‌سازی اورانیوم تا سطوح نزدیک به درجه تسلیحاتی ادامه داده است. گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نشان می‌دهد که ایران ذخایر اورانیوم غنی‌شده با خلوص بیش از ۶۰درصد و کافی برای تولید چندین کلاهک هسته‌ای در چند ماه را در اختیار دارد. استقرار اخیر تانکرهای سوخت‌رسان KC-۱۳۵ و  KC-۴۶ در پایگاه هوایی العدید در قطر از این جهت اهمیت ویژه‌ای دارد. این تانکرها بخش حیاتی ماموریت‌های تهاجمی دوربرد هستند و به بمب‌افکن‌ها و جنگنده‌های آمریکایی امکان نفوذ عمیق به حریم هوایی را می‌دهند.

 خیزش چینی در خلیج فارس
خلیج فارس دیگر صرفا تولیدکننده نفت نیست؛ بلکه زمین آزمایشی برای دیپلماسی همگرایی انرژی-فناوری پکن است. چین شریک تجاری برتر اکثر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است و روزانه نزدیک به ۱.۸‌میلیون بشکه نفت خام از عربستان سعودی وارد می‌کند. پکن در حال تبدیل شدن به بخشی از مراکز فناوری خلیج فارس است. هوآوی راه‌اندازی شبکه‌های ۵G در عربستان، امارات و قطر را پیش برده و بازیگران چینی در توسعه شهرهای هوشمند در عربستان و قطر پیشتاز هستند. 

این وضعیت نشان‌دهنده سیاست دوگانه شورای همکاری خلیج فارس است: بهره‌مندی از نوآوری‌های چینی بدون قطع ارتباط با شرکت‌های آمریکایی. برای پکن، خلیج فارس صرفا منبعی از منابع نیست، بلکه زمینی آزمایشی برای ایجاد نفوذ در عصر فناوری دیجیتال است. با تسلط بر زیرساخت‌های استراتژیک مانند ۵G، مراکز داده و شبکه‌های هوشمند، چین دسترسی احتمالی به داده‌های حساس انرژی و مصرف را تضمین می‌کند و اهرم استراتژیک به دست می‌آورد.

برگ برنده روسیه در خاورمیانه
درحالی‌که چین بر ستون فناوری تسلط دارد، روسیه از طریق نفوذ در بازارهای نفتی سلطه خود را تثبیت می‌کند. از سال ۲۰۱۶، اوپک‌پلاس (اعضای اوپک به علاوه روسیه) به مسکو امکان همسویی با ریاض را داده است. در سال ۲۰۲۳، عربستان سعودی کاهش داوطلبانه یک‌میلیون بشکه‌ای در روز را برای آرام کردن بازارها آغاز کرد که عملا منافع روسیه را که تحت تحریم‌های غرب بود پیش برد. این همسویی مسکو را از برخی شوک‌های اقتصادی تحریم‌های مرتبط با اوکراین نجات داد و به ریاض اهرمی در برابر واشنگتن داد. سیاست خلیج فارس ترامپ نمی‌تواند از این مثلث بگریزد. آمریکا برای جلوگیری از نزدیکی بیشتر پایتخت‌های عربی این منطقه به مسکو و پکن با دشواری روبه‌روست، زیرا هر سه قدرت از کاهش اشتیاق واشنگتن برای ادامه نقش تنها ضامن امنیت خلیج فارس بهره می‌برند.

پیامدها
گام‌های ترامپ در خاورمیانه را هم می‌توان نمادین و هم البته محتوایی دانست. نمایش‌های عمومی او از احترام به متحدان آمریکا در خلیج فارس، استقرار نیروها و سخنرانی‌ها درباره فرا رسیدن «لحظات تاریخی» همگی به سیاستی برای بازتایید رهبری آمریکا در جهانی چندقطبی اشاره دارند. مخاطرات در منطقه بالاست. یک اشتباه محاسباتی می‌تواند جنگی بین آمریکا و ایران را با اثرات زنجیره‌ای بر بازارهای جهانی انرژی به راه اندازد. در‌عین‌حال، تلاش‌های کشورهای خلیج فارس برای برقراری موازنه بین واشنگتن و پکن روزبه‌روز دشوارتر خواهد شد.

مشکل یک چیز است: جهانی که ترامپ با آن روبه‌روست، خلیج فارس دهه ۱۹۹۰ نیست. این منطقه جایی است که چین زیرساخت‌های ۵G را می‌سازد، روسیه بازار نفت را اداره می‌کند و ایران بزرگ‌ترین نیروی موشکی خاورمیانه را دارد. مخاطرات در منطقه بالاست. یک اشتباه محاسباتی می‌تواند جنگی بین آمریکا و ایران را با اثرات زنجیره‌ای بر بازارهای جهانی انرژی به راه اندازد. در‌عین‌حال، تلاش‌های کشورهای خلیج فارس برای برقراری موازنه بین واشنگتن و پکن روزبه‌روز دشوارتر خواهد شد. درنهایت، خلیج فارس دیگر سکوی بی‌جان رقابت قدرت‌های بزرگ نیست. انتخاب‌های آن از همسویی تا موازنه یا پیگیری خودمختاری نه‌تنها ثبات منطقه‌ای بلکه آینده حاکمیت جهانی انرژی و فناوری را شکل خواهد داد. به این ترتیب، قمار ترامپ ممکن است واقعا «همه‌چیز را تغییر دهد»؛ اما اینکه آیا خاورمیانه را تثبیت یا بی‌ثبات می‌کند، به همان اندازه به کنشگری کشورهای خلیج فارس بستگی دارد که به اراده آمریکا.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره