مصاحبه با فلاویو مانزونی، طراح اصلی خودروهای فراری از سال 2010

پدال/ فلاویو مانزونی، مدیر ارشد طراحی فراری، از سال ۲۰۱۰ با خلق خودروهایی خیرهکننده، تعادل بینظیری بین پرفورمنس، زیبایی و احساسات ایجاد کرده است.
سوپراسپرتها ترکیبی بینقص از پرفورمنس، زیبایی و احساسات هستند اما چه چیزی در خلق رؤیایی مانند فراری نهفته است؟ برای یافتن پاسخ، با مردی گفتوگو کردیم که بیش از هر کس دیگری، جوهره طراحی فراری را نمایندگی میکند: فلاویو مانزونی.
در هر مدل جدید فراری، انتظارات از پیش تعیینشده است: زیبایی خیرهکننده، گویی قانونی نانوشته است. اخیراً در برابر فراری روما نفسم بند آمد و دلیلش واضح بود؛ چون فراری است! اما گاهی فراموش میکنم که این خودروها توسط انسانها ساخته میشوند. پس راز این جادو کجاست؟ در پرفورمنس؟ خطوط نرم و روان؟ یا تجربه کلی؟ پاسخ، ترکیبی از این عوامل و بیشتر است که به شکل جادویی کنار هم قرار میگیرند و همهچیز را بینقص جلوه میدهند؛ مانند یک غذای لذیذ، موسیقی مسحورکننده یا معماری شگفتانگیز، یک خودروی زیبا نتیجه هماهنگی عناصر مختلف است. وقتی با فلاویو مانزونی تماس گرفتم، حس کردم با شخصیتی از کتابهای تاریخی صحبت میکنم؛ کسی که دقیقاً میداند چه میکند و به کجا میرود. او جوهره هدایت طراحی را بهصورت غریزی درک کرده است.
سؤالم این است: چه عناصری ایده خلاقانه یک خودروی جدید را شکل میدهند؟ چگونه ایده اولیه حتی در مراحل ابتدایی، پیچیدگیهای ذاتی این نوع طراحی را در برمیگیرد؟
فلاویو مانزونی:
«در گذشته، طراحان خودرو خود را هنرمند میدانستند چون تقریباً آزادی خلاقانه کامل داشتند اما امروزه، با الزامات استانداردسازی و پیچیدگیهای تکنولوژیکی بالای خودروها، بهویژه فراری، کار طراحان بسیار دشوارتر شده است. ما مدام برای برتری تلاش میکنیم؛ از آیرودینامیک گرفته تا مدیریت حرارتی و عملکرد در پیست. نقطه شروع هر مدل جدید، بسته مهندسی و فنی است. این یعنی طراحان امروز باید دانش خوبی از جنبههای فنی داشته باشند. بااینحال، هنوز فضای زیادی برای خلق هویت منحصربهفرد هر خودرو وجود دارد. کار یک طراح فقط استایل نیست؛ پایه هر پروژه، مطالعه تناسبات، تعادل و هارمونی حجمها و اشکال است. ما از معماری و آثار هنری، بهویژه مجسمهسازی، الهام میگیریم. من باور دارم طراحی خودرو مانند خلق اثری ارگانیک است که اهمیت مجسمهسازانه دارد. طراحی خودرو از درک کامل رویکرد مهندسی شروع میشود و سپس به شکلی ترجمه میشود که جوهره پروژه را منتقل کند. فراری SF90 استراداله نمونه خوبی است؛ ترکیب موتور V8 در عقب و اجزای هیبریدی به ما اجازه داد تا اثر «کابین جلو» و دمی بلند و معماری مانند خلق کنیم.»
بهعنوان مدیر ارشد طراحی فراری، تیمی بزرگ از حرفهایهای درجهیک را مدیریت میکنید. چگونه ایدههایتان را به اشتراک میگذارید و دیدگاهتان را به آنها منتقل میکنید؟
فلاویو مانزونی:
«در مرکز طراحی تیمی متنوع و بااستعداد از طراحان، مهندسان، مدلسازان و معماران از پیشینههای فرهنگی مختلف داریم. همه آنها کنجکاوی، انرژی، اشتیاق و انعطافپذیری دارند. تنوع تجربههایشان به زنده شدن ایدهها و یافتن راهحلهای خلاقانه کمک میکند. در رویکرد ما، کنجکاوی و باز کردن افقهای جدید حیاتی است. الهام میتواند از هرجایی بیاید. ما تیم را تشویق میکنیم تا به اطرافشان نگاه کنند و ببینند چگونه یک نوآوری در یک حوزه میتواند در حوزه دیگر، حتی بهصورت تصادفی، اعمال شود. اولین چیزی که اعضای جدید تیم باید درک کنند، میراث غنی طراحی فراری و تعهد ما به رویکرد بنیانگذارمان در مهندسی، نوآوری تکنولوژیکی و انحصار است. میراث ما جهت طراحی آینده را نشان میدهد اما آن را محدود نمیکند. پیشرفت تکنولوژیکی همیشه الهامبخش طراحی بوده و امروز هم همینطور است. صنعت خودرو با تحول تکنولوژیکی بزرگی، یعنی ظهور خودروهای الکتریکی، روبهرو است. تیم ما باید زبان طراحیمان را حفظ کند اما آماده بازتعریف آن باشد و شکلهایی نوآورانه و مدرن خلق کند که همچنان به اصول انسجام فرم و عملکرد فراری وفادار است و رویکرد هنری و مجسمهسازانهای دارد که هر خودروی جدید را بلافاصله بهعنوان یک فراری معرفی میکند.»
چند سال طول میکشد تا یک مدل جدید از مفهوم اولیه به تولید برسد؟ چه عواملی موفقیت یک طراحی یا انتخاب مهندسی خاص را تعیین میکنند؟
فلاویو مانزونی:
«موفقیت هر خودرو به پیگیری مداوم برتری در هر مرحله از پروژه بستگی دارد؛ از تعریف مفهوم، انتخاب معماری و راهحلهای مهندسی تا صنعتیسازی نهایی. ایجاد مرکز طراحی برای فراری، گامی کلیدی برای دستیابی به برتری بود. مدیریت فرآیند طراحی بهصورت داخلی و در همکاری نزدیک با دپارتمانهای فنی، ازجمله آیرودینامیک، مواد و فناوریها، یکی از عوامل کلیدی موفقیت مدلهای فراری است. این گفتوگوی روزانه و همافزایی واقعی، تعامل و تبادل اطلاعات مداوم را فراهم میکند و کل فرآیند نوآوری را بهبود میبخشد. اغلب در این گفتوگوها با مهندسان، راهحلهای جدیدی پیدا میشود که نیازهای عملکردی و زیباییشناختی را آشتی میدهد و مرزهای عملکرد و طراحی را جابهجا میکند.»
خودروهای فراری هم بر اساس عملکرد و هم احساساتی که برمیانگیزند ارزیابی میشوند. چه احساسی را میخواهید به مالکان منتقل کنید وقتی برای اولین بار خودرویشان را میبینند؟
فلاویو مانزونی:
«از دیدگاه طراحی، ما همیشه به دنبال خلق خودرویی هستیم که زیبا باشد و بلافاصله بهعنوان فراری شناخته شود. شاید ساده به نظر بیاید، اما میخواهیم وقتی مشتری برای اولین بار فراریاش را میبیند، چهرهاش از شگفتی و لذت روشن شود. ایجاد این احساس اصلاً آسان نیست!»
با توجه به تغییرات صنعت خودرو، از خودروهای الکتریکی تا رانندگی خودران، این تحولات چه تأثیری بر آینده فراری خواهند داشت؟
فلاویو مانزونی:
«وقتی نوآوری تکنولوژیکی بزرگی رخ میدهد، مانند تحول فعلی صنعت خودرو، شرایط برای اوجگیری نوآوری در فرم و نوعشناسی ایجاد میشود. این فرصتی است که باید غنیمت شمرد. امکان خلق اشیایی کاملاً متفاوت از گذشته که همچنان به اصول انسجام فرم و عملکرد فراری وفادارند و با رویکرد هنری، بلافاصله بهعنوان فراری شناخته میشوند. تصور دهههای آینده هیجانانگیز است، چون میتوانیم فناوریهای جدیدی را بپذیریم که از نظر تحقیق در طراحی بسیار امیدوارکننده هستند.»
آیا مدلهای فرهنگی یا استادانی در دنیای هنر، معماری یا طراحی وجود دارند که الهامبخش رویکرد خلاقانه شما در خودروسازی باشند؟
فلاویو مانزونی:
«نقلقولی از کنستانتین برانکوشی بسیار با من همخوانی دارد و در فلسفه مرکز طراحی فراری نمود پیدا کرده است: «سادگی، پیچیدگی حلشده است.» برانکوشی، یکی از تأثیرگذارترین مجسمهسازان قرن بیستم، به ما طراحان خودرو یاد داده که حساسیتی خاص را پرورش دهیم و درعینحال آزادی لازم برای تصمیمگیری و نهایی کردن کار خلاقانه با روحیهای ترکیبی را حفظ کنیم. توانایی ترکیب که به شکل سطوح، حجمها و جزئیات داخلی و خارجی خودرو ترجمه میشود، اساساً چیزی است که از یک طراح خودرو انتظار میرود. من از معماری و آثار هنری، بهویژه مجسمهسازی، الهام میگیرم. قبلاً به آثار لوچو فونتانا و آنیش کاپور اشاره کردهام، چون باور دارم طراحی خودرو خلق چیزی با رویکردی ارگانیک به فرمها و مدلسازی سطوح است که اهمیت مجسمهسازانه دارد. اگرچه این حوزهها متفاوتاند اما شباهتهایی در فرآیند خلاقانه وجود دارد؛ درنهایت، یافتن راهحلی است که نیازهای خاص و ملموس را برآورده کند درحالیکه به آرزوها و رؤیاهای ناملموس پاسخ میدهد.»