تنها باری که کیارستمی مقابل دوربین مقاومت نکرد!

ایسنا/ پوستر چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر با تصویری متفاوت از عباس کیارستمی رونمایی شده است؛ تصویری که مهدی دوایی براساس یکی از عکسهای جاسم غضبانپور طراحی کرده است. در همین راستا با این عکاس درباره شکلگیری این عکس گفتوگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
جاسم غضبانپور به ایسنا میگوید: من بهعنوان عکاس پشتصحنه فیلم و تا حدی هم بهعنوان مشاور برای پیدا کردن لوکیشن همراه گروه بودم. نکته مهم این بود که آقای کیارستمی اصولاً با گرفتن عکس در حالتهای طبیعی و ناگهانی راحت نبودند. همیشه باید از قبل به ایشان میگفتم که میخواهم عکس بگیرم تا فرصت داشته باشند وضعیت و چهرهشان را جلو دوربین تنظیم کنند. اگر ناگهانی از ایشان عکس گرفته میشد، خوششان نمیآمد؛ حداقل در آن زمان اینطور بود. این موضوع را در تمام عکسهایی که در کتاب خودم با عنوان «زندگی و دیگر هیچ» منتشر کردهام، میتوان دید. این کتاب به عکسهای پشت صحنه فیلم «زندگی و دیگر هیچ» آقای کیارستمی برمیگردد.
او ادامه میدهد: در تمام مدتی که من بهعنوان عکاس پشتصحنه با آقای کیارستمی در فیلم «زندگی و دیگر هیچ» کار میکردم، اگر صدای دوربین میآمد و احساس میکردند که ناخودآگاه و بیهوا از ایشان عکس میگیرم، اعتراض میکردند.
غضبانپور تصریح میکند: روزِ گرفتن این عکس، آقای کیارستمی بهشدت کمردرد داشتند. کاپشن تنشان بود، شال بسته بودند و روی تودهای از کاه که خیلی گرم و مانند تشک بود، دراز کشیده بودند. در فاصله آمادهسازی صحنهها توسط گروه فیلمبرداری، برای چند لحظه روی این توده کاه دراز کشیدند تا استراحت کنند. من هم فقط دو فریم از ایشان عکس گرفتم. یک فریم از مقابل پاها بود، چون میدانستم با شنیدن صدای شاتر وضعیت یا حالت صورتشان را عوض میکنند، فریم دوم را سریع گرفتم، چرخیدم و ترکیببندی بهتری پیدا کردم و همین عکسی شد که میبینید.

این هنرمند اضافه میکند: خوشبختانه در این عکس، به علت کمردرد، وضعیت او تغییر نکرد. حتی به من گفتند: «انقدر کمرم درد میکنه، هر کاری دلت میخواد بکن.» و همانطور که در عکس میبینید برایم زبان درآورده است و از جایش تکان نخورد. این اولینباری بود که حالتشان بین عکس اول و دوم تغییر نکرد. در کتاب «زندگی و دیگر هیچ» در تمام صحنهها فریم اول و دوم متفاوتاند، اما اینجا نه؛ در هر دو فریم حالتشان ثابت مانده است و این تصویر زیبا را برای من به هم نزد.
غضبانپور بیان میکند که خیلی از دوستان این تصویر را شبیه یک تابلو نقاشی معرفی میکنند؛ از گاوی که در پسزمینه است تا درختها، رنگوروی عکس و حتی حالت کاهها را شبیه ضربقلم ونگوگ توصیف میکنند و گمان میکنند چیدمانشده است، اما اصلاً اینطور نیست. همهچیز در یک لحظه و در کسری از ثانیه اتفاق افتاده و عکس ثبت شده است.

او در پاسخ به اینکه واکنش کیارستمی بعد از دیدن این عکس چه بوده است، میگوید: این را که آقای کیارستمی این عکس را دیده باشند یا نه نمیدانم. فکر نمیکنم دیده باشند. این عکس جزء عکسهایی بود که نگاتیوش متعلق به خود من بود و نگاتیوهای پشتصحنه فیلم را که به ایشان تحویل دادم، دیگر رابطهام با ایشان قطع شد و هیچ ارتباط کاری یا تصویری نداشتم که این عکس را ببینند.
این عکاس همچنین درباره استفاده از این عکسش در پوستر جشنواره فیلم فجر توضیح میدهد: وقتی به من گفتند قرار است عکس برای پوستر جشنواره استفاده شود، خوشحال شدم. عکسهای من، مخصوصاً عکسهای دوران دفاع مقدس، مرتب بهعنوان بیلبورد و پوستر و تیزر استفاده شده و میشود؛ بنابراین این اولینبار نیست. بالاخره هم سنوسالی از ما گذشته و صدها بار این اتفاق افتاده است. خیلی «ذوقزده» نشدم، اما خوشحالم که یک عکس ماندگار از یک چهره ماندگار و ملی ثبت شده و استفاده میشود تا دیگران از آن لذت ببرند.
او در پایان درباره تعداد عکسها بیان میکند: نزدیک به ۲۲ حلقه فیلم از صحنهها و لوکیشنهای خود فیلم عکاسی شد و بیش از ۳۰ یا ۴۰ حلقه فیلم سیاهوسفید مربوط به مواردی بود که خودم دوست داشتم و در آن دو ماه عکاسی کردم. مجموعاً نزدیک به ۱۰۰ حلقه عکاسی شد که فقط ۲۲ حلقهاش مربوط به فیلم بود که همه آنها به آقای کیارستمی تحویل داده شدند و باقی آنها متعلق به من، عمدتاً هم سیاهوسفید هستند و معدود عکسهای رنگی از آن فیلم دارم.


















