کودکی در گذر زمان؛ از کوچههای خاکی تا دنیای دیجیتال

ایکنا/
نسلهای گذشته کودکی را در کوچههای خاکی و با بازیهای ساده و خلاقانه گذراندهاند، جایی که تعاملات اجتماعی و ارتباطات انسانی در مرکز توجه قرار داشت و دنیای کودکان را شادتر و رنگیتر از امروز میکرد؛ اما با ظهور دنیای دیجیتال، مفهوم کودکی دگرگون شد و کودکان امروزی در دنیایی پر از اطلاعات و سرگرمیهای مجازی زندگی میکنند. این تغییرات نه تنها بر سبک زندگی و نحوه بازی آنها تأثیر گذاشته، بلکه نگرشها و رفتارهای جدیدی را نیز شکل داده است. بررسی اثرات مثبت و منفی دنیای دیجیتال بر کودکان، موضوعی ضروری و حائز اهمیت است.
گل یا پوچ، فوتبال در زمین خاکی، خالهبازی در کوچه، اتلمتل و لیلی... اینها فقط اسم بازیها نیستند، بلکه نام دوران کودکی نسلی هستند که هنوز کوچهها را خانه دوم خود میدانستند. اوایل دهه هشتاد، صدای خنده و دویدن کودکان هنوز با دیوارهای محلهها عجین بود. توپهای چهلتیکه دولایه، عروسکهای پارچهای و نخهایی که از پنجرهای به پنجره دیگر کشیده میشد، بخشی از روزمرگیهای کودکانه و ساده آن روزها بود.
با نفوذ تکنولوژی به زندگی، بازیها و حتی خود کودکی رنگ و شکلی دیگر گرفت. دیگر کودکی به معنای کفشهای خاکی و زانوهای زخمی نبود. نسلی از بچهها به دنیا آمد که شاید هنوز دست راست و چپشان را خوب نمیشناختند، اما موبایل به دست، مشغول بازی با موجود کوچکی به نام «پو» بودند؛ موجودی ناشناخته اما پرطرفدار؛ یا پسربچهای که بیوقفه به دنبال سکهها میدوید و دنیای کودکی بسیاری را به سمت دیجیتال برد.
امروز صدای خنده و بازی کودکان از کوچهها رخت بسته و زنگ خانهها دیگر برای صدا کردن بچهها به صدا درنمیآید. کودکی آرامآرام رنگ عوض کرده است و حالا باید دوباره فکر کنیم که کودک امروز در این دنیای پر از صفحهنمایشها، کجا میخندد و چگونه بزرگ میشود؟
با گذشت سالها، شبکههای اجتماعی داخلی شروع به فراهم کردن بستری برای حضور کودکان در فضای مجازی کردهاند، اما این بسترسازی به معنای ایجاد یک فضای کاملاً امن نیست. «لیلا نیرومند»، کارشناس سواد رسانه در گفتوگو با ایکنا اظهار کرد: قبل از استفاده از هر ابزار یا پدیده جدید، باید فرهنگسازی مناسبی انجام شود تا کودکان به سمت استفاده صحیح و سالم هدایت شوند.
نیرومند براساس تجربیات خود تأکید میکند که کودکان بیشتر جذب محتواهای «زرد» و مبتذل میشوند؛ محتواهایی مانند کتابها یا فیلمهایی که سطح پایینی دارند و پس از مدتی، به سمت محتوای پیچیدهتر و سطح بالاتر نمیروند: «این روند طبیعی است، اما اگر هدایت درست صورت نگیرد، کودکان ممکن است به جای استفاده کوتاهمدت، به طور طولانیمدت در این فضای ناسالم باقی بمانند و در نهایت دچار آسیبهای جدی شوند. بنابراین، شبکههای اجتماعی داخلی و مسئولان فرهنگی باید تلاش کنند محیطی امن و متناسب با رشد سالم کودکان ایجاد کنند. این اقدام میتواند کودکان را در مسیر صحیح و سالم رشد قرار دهد و از آسیبهای فضای مجازی جلوگیری کند.»
نسلی که مرزهای خصوصی را محکم نگه میدارد
امروزه با نسلی روبهرو هستیم که مرزهای خصوصی خود را بسیار جدی میگیرد. کودکان و نوجوانان، بهویژه در فضای خانه، معمولاً اتاق شخصیشان را برای ورود والدین محدود میکنند و اجازه دسترسی به گوشیهایشان را به راحتی نمیدهند. سرعت بالای تغییرات تکنولوژی باعث شده پدر و مادرها نتوانند همگام با فرزندان خود پیش بروند و این شکاف نسلی و فناورانه، فاصلهای عمیق ایجاد کرده است.
نیرومند تأکید میکند که پر کردن ساعتهای روز و مشارکت فعال خانواده در برنامههای روزانه، نقش مهمی در مدیریت زمان کودکان دارد. او میگوید: «وقتی خانوادهها به دلیل مشغلههای کاری ترجیح میدهند بچهها در اتاقشان باشند یا با گوشی سرگرم شوند، باید به تدریج عادات جمعی مثل ساعت غذا خوردن، زمان استراحت، تماشای فیلم دستهجمعی، ورزش و پیادهروی را دوباره ایجاد کنیم.» این عادات میتوانند کودکان را تا حد زیادی از فضای مجازی دور کنند؛ اگرچه صد درصد موفق نخواهند بود، اما تأثیر قابل توجهی دارد.
خانواده؛ مهمترین رکن مدیریت رفتار کودکان
برخلاف تصور رایج که مدرسه محل اصلی آموزش و تربیت است، خانواده نقش پررنگتری در هدایت رفتار کودکان دارد. به گفته نیرومند، «بچهها معمولاً بیشتر از مدرسه به خانواده گوش میدهند.» زور و اجبار مدرسهمحور حتی میتواند باعث دلزدگی از مدرسه و در مواردی ترک تحصیل در سنین پایین شود. خانوادهها باید با ترکیبی از مهربانی، تشویق، گاه تنبیه و در صورت نیاز پاسخ قاطع، فرزندان را هدایت کنند، اما این هدایت نباید به خشونت فیزیکی منجر شود. او یادآور میشود که والدین باید روشها و ابزارهای خود را با آگاهی و انعطافپذیری مدیریت کنند تا هم نیازهای فرزندان را پاسخ دهند و هم حد و حدود لازم را برقرار کنند.
پیامدهای جدی اعتیاد کودکان به فضای مجازی
یکی از پیامدهای جدی اعتیاد به فضای مجازی، تمایل به ترک تحصیل در میان کودکان و نوجوانان است. نیرومند دلیل این موضوع را در الگوهای نادرست موجود در فضای مجازی میداند و میگوید: «مدیریت فضای مجازی عمدتاً در دست افرادی است که تحصیلات آکادمیک ندارند، اما به عنوان الگو برای بچهها تبدیل شدهاند.» این افراد غالباً وقت و دغدغه علمی ندارند و پیامهایی به جوانان میدهند که ممکن است درس خواندن را بیفایده جلوه دهد. او تأکید میکند: «موفقیت بدون تحصیلات دانشگاهی امکانپذیر است، اما نیازمند یادگیری مهارتهای واقعی و تخصصی است نه صرفاً حضور در فضای مجازی و دنبال کردن الگوهای غلط.»
در فضای امروز، هشتگها و شعارهایی مانند «درس نخونیم» یا «با فامیل رفتوآمد نکنیم» بین کودکان و نوجوانان رواج یافته و این موضوع مستقیماً به ترک تحصیل و جدایی از خانواده منجر شده است. نیرومند هشدار میدهد: «در این شرایط، خانوادهها و محیطهای آموزشی باید همراهی و حمایت قویتری داشته باشند و در برابر این رفتارها ایستادگی کنند. کودکان هنوز عقل و رشد کافی ندارند و نیازمند هدایت و حمایت مستمر هستند.»
بلوغ زودرس؛ هشدار بزرگ فضای مجازی
یکی از مشکلات جدی و نگرانکنندهای که امروز خانوادهها با آن مواجهاند، بلوغ زودرس کودکان است که به دلیل دسترسی زودهنگام به محتوای نامناسب در فضای مجازی اتفاق افتاده است. کودکان از سن ۹ یا ۱۰ سالگی با موضوعاتی روبهرو میشوند که اصولاً باید در سنین ۱۸ تا ۲۰ سالگی با آنها مواجه شوند. این موضوع باعث اختلال در رشد طبیعی آنها شده و به بروز رفتارهایی همچون استفاده از الفاظ رکیک میانجامد که بسیاری از کودکان حتی معنای آنها را درک نمیکنند.
لیلا نیرومند این وضعیت را هشدار بزرگی میداند و معتقد است: «این یک فاجعه بالقوه است که هنوز بهطور کامل نمیدانیم چه ابعادی خواهد داشت و نیازمند توجه و اقدام جدی ملی است و مدارس باید در آینده نزدیک با همکاری و همدلی، عزم ملی قوی برای حمایت از کودکان ایجاد کنند.»
یکی از مهمترین راهکارهایی که نیرومند به آن تأکید دارد، فراهم کردن جایگزینهای مناسب برای وقت کودکان است. او میگوید: «هنوز معلمهایی داریم که با تنبیه و رفتارهای خشک و اخم با بچهها برخورد میکنند، اما باید رابطه دوستانه و همراهانهای برقرار شود. این همراهی و درک، نیازمند آشنایی والدین و معلمان با زبان و اصطلاحات فضای مجازی است تا کودکان احساس کنند که بزرگترهایشان بخشی از دنیای آنها هستند وگرنه شکاف نسلی روز به روز بیشتر خواهد شد.»
اینترنت؛ ابزار دو لبه آموزش و تهدید
نمیتوان منکر نقش پررنگ و تأثیرگذار اینترنت در آموزش و یادگیری کودکان شد. این کارشناس سواد رسانه تأکید میکند که تعامل هوشمندانه و محافظت از کودکان در فضای مجازی امروز ضروریتر از همیشه است. به ویژه در شرایط پاندمی کرونا، کودکان خیلی زودتر از حد معمول به گوشی و فضای مجازی دسترسی پیدا کردند: «مثلاً در ایران، بچههای دوره ابتدایی از همان ابتدا گوشی داشتند، در حالی که قبلاً معمولاً در سنین ۱۵ یا ۱۶ سالگی این اتفاق میافتاد و کنترل آن آسانتر بود.»
از طرفی، کودکان امروز اطلاعات عمومیشان بسیار بالاست و به سرعت هر موضوعی را جستجو و بررسی میکنند. اینترنت اگرچه میتواند آسیبزا باشد، اما منبع بسیار خوبی برای یادگیری و رشد هم هست. نیرومند این واقعیت را میپذیرد و میگوید: «اتفاقی که افتاده دیگر قابل بازگشت نیست و کسی نمیتواند جلوی آن را بگیرد و باید راههای سازگاری و مدیریت آن را پیدا کنیم.»
مسئله سایتهای مبتذل و محتواهای نامناسبی که کودکان گاه به صورت پنهانی دنبال میکنند، یک واقعیت تلخ است. حتی اگر والدین مخالفت کنند، کودکان معمولاً به صورت مخفیانه سراغ این محتواها میروند. به گفته نیرومند، «مسئولیت والدین و مدارس این است که واکنش جدی نشان دهند. متاسفانه تعداد معلمان دلسوز کاهش یافته و بسیاری از مدارس برخورد مؤثری ندارند. بنابراین والدین باید به عنوان مدافع اصلی فرزندشان وارد عمل شوند و با صداقت و صمیمیت درباره خطرات این سایتها با فرزندان صحبت کنند.«
نیرومند که خود مادر یک نوجوان ۱۲-۱۳ ساله است، تجربه شخصیاش را اینگونه تعریف میکند: «دیدم فرزندم به این سایتها سر زده و با نگرانی و احساس ناامنی درباره آن گفت. من به جای تنبیه یا درگیری، با او صحبت کردم، پاکسازی کردم و توضیح دادم که این فضاها مناسب نیستند و میتوانند خطرناک باشند.» او معتقد است که برخورد خشونتآمیز و دعوا تنها اوضاع را بدتر میکند و امروز بهترین راه همراهی و گفتوگوی صمیمانه است، چون کودکان امروز فهم و درک بالاتری دارند و پیامها را به طور مستقیم دریافت میکنند.
اعتیاد به فضای مجازی؛ علائم و راههای شناسایی
خانوادهها باید به طور دقیق مراقب علائم اعتیاد به فضای مجازی در فرزندانشان باشند. استفاده مداوم بیش از ۴ ساعت از اینترنت یا گوشی میتواند زنگ خطری برای اعتیاد باشد. بسیاری از کودکان و نوجوانان بین ۶ تا ۱۲ یا حتی ۱۴ ساعت در روز را به بازیهای دیجیتال یا استفاده از گوشی اختصاص میدهند؛ مدت زمانی که به وضوح بیش از حد مجاز و سالم است و نیازمند توجه و مدیریت است.
نیرومند تأکید میکند که والدین باید به نشانههای جسمی و رفتاری توجه ویژهای داشته باشند تا به موقع اعتیاد را تشخیص دهند. استفاده زیاد از گوشی و نگاه مداوم به صفحه نمایش میتواند مشکلاتی چون قوز کردن کمر، درد و خستگی چشم، گودی و قرمزی زیر چشم، سردرد و خستگی مفرط را به همراه داشته باشد. از سوی دیگر، این کودکان معمولاً عصبی، کمتحرک و در معرض اضافه وزن قرار میگیرند، چرا که مدت طولانی بدون حرکت مینشینند.
او مثالی جالب میزند و میگوید: «یک ساعت استفاده مداوم از گوشی معادل فشار حدود ۸ ساعت مطالعه است و این فشار زیادی به بدن و ذهن وارد میکند. بنابراین اگر کودکی بیشتر از ۶ ساعت در روز را صرف فضای مجازی میکند، احتمال اعتیاد جدی وجود دارد و باید سریعاً مورد توجه قرار گیرد. در مقابل، استفاده محدود و کنترلشدهای در حدود ۴۵ دقیقه برای بیشتر افراد، به خصوص کسانی که فعالیت شغلی یا تحصیلی وابسته به فضای مجازی ندارند، سالمتر و مناسبتر است.»
اینترنت کودک؛ وعدهای که هنوز رنگ اجرا نگرفته است
در سالهای اخیر، برنامه ملی اینترنت کودک به عنوان یکی از طرحهای مهم برای ایجاد فضای مجازی امن و متناسب با نیازهای کودکان معرفی شده است. اما هنوز فاصله زیادی تا تحقق کامل این هدف وجود دارد. عبدالوحید فیاضی، عضو کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس شورای اسلامی، در این باره به ایکنا میگوید: «واقعیت این است که مفهوم اینترنت کودک هنوز به شکل کامل و ساختاریافته در کشور پیاده نشده است. حتی در حوزه اینترنت عمومی که برای بزرگسالان طراحی شده، ضعفهای جدی داریم و اینترنت کودک بیشتر به صورت کلی و بدون چارچوبهای دقیق اداره میشود.»
او ادامه میدهد: «این موضوع یک نیاز اساسی است که باید با سرعت و جدیت بیشتری دنبال شود، چرا که کودکان و نوجوانان در فضای مجازی حساسترین گروه کاربران هستند و باید برنامههایی ویژه و اختصاصی برای آنها طراحی شود. متأسفانه تا کنون چنین اقداماتی به طور جدی شکل نگرفته است.»
فیاضی درباره چشمانداز آینده این برنامه میگوید: «حرکت به سمت توسعه زیرساختهای فناوری و هوش مصنوعی نشان میدهد که کشور در مسیر پیشرفتهای بزرگ است. در این مسیر، باید به نیازهای ویژه کودکان و نوجوانان نیز توجه ویژهای شود. سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، با مسئولیت چند میلیون کودک، باید نقش راهبر و طراح این برنامهها را ایفا کند. امروز تعلیم و تربیت تنها به کلاس درس و کتاب محدود نمیشود و بخش مهمی از آن به فضای مجازی منتقل شده است.»
دولت، آموزش و همکاری؛ کلید اینترنت امن کودکان
فیاضی معتقد است که حفاظت از کودکان در دنیای پیچیده و پر از چالش فضای مجازی، نیازمند نقش محوری و قوی دولت و نهادهای قانونگذار است. به گفته او، وزارت ارتباطات، وزارت آموزش و پرورش و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری هر یک بار سنگینی بر دوش دارند و بدون همکاری و هماهنگی دقیق میان این نهادها، نمیتوان انتظار موفقیت داشت. این همکاری باید فراتر از تقسیم وظایف باشد و یک حرکت همافزا و هوشمندانه برای ایجاد محیطی امن و سالم برای کودکان شکل گیرد.
اما مسئولیت فقط بر دوش دولت نیست. خانوادهها و مدارس بهعنوان رکنهای اصلی تربیت و آموزش کودکان، نقشی بیبدیل در موفقیت این برنامه ملی ایفا میکنند. فیاضی میگوید: «بخشی از سیاستها و برنامههای اجرایی باید به آموزش والدین و معلمان اختصاص یابد تا آنها بتوانند کودکان را در استفاده درست و ایمن از فضای مجازی همراهی کنند. همچنین این مسیر نیازمند «دقت، هوشمندی و ظرافت فراوان» است تا بتوان نیازهای واقعی را درک کرد و بهطور مؤثر به آن پاسخ داد.»
اگرچه برنامه ملی اینترنت کودک هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد، اما با وجود همت و اراده ملی، میتوان امیدوار بود که روزی فضای مجازی برای کودکان نه به چشم تهدید، بلکه به چشم فرصتی ارزشمند برای رشد، یادگیری سالم و خلق دنیایی امن و مهربان دیده شود. آیندهای که در آن کودکان بتوانند با اعتماد و امنیت، دنیای دیجیتال را کشف و تجربه کنند و نسل آیندهای هوشمند، توانمند و آگاه بسازند.
سیاستگذاری بدون عمل؛ آیندهای بدون امنیت
مسئله کودک و فضای مجازی دیگر یک دغدغه فرهنگی صرف نیست؛ بحرانی است که در لایههای اجتماعی، آموزشی، روانی، بهداشتی و حتی اقتصادی کشور ریشه دوانده. سالهاست از تریبونهای مختلف درباره «لزوم مدیریت فضای مجازی برای کودکان» صحبت میشود، اما همچنان نه زیرساختهای ایمن فراهم است، نه سیاستگذاریهای جامع و نه اقداماتی که بهصورت جدی و فراگیر اجرا شده باشد.
برنامههایی مانند «اینترنت کودک» اگر قرار است از قالبهای شعاری خارج شوند و به یک چارچوب اجرایی واقعی تبدیل شوند، باید اول از همه صاحب اراده سیاسی، ساختار عملیاتی، بودجه شفاف و نقشه راه دقیق باشند و دیگر زمان آزمون و خطا گذشته است. کودک امروز، مخاطب شبکههای بیمرز و الگوبرداری از شخصیتهایی است که نه ریشه در فرهنگ دارند، نه در آموزش؛ تا زمانی که تربیت رسانهای در مدارس جدی گرفته نشود، خانوادهها آموزش نبینند و نهادهای مسئول به جای موازیکاری، مسئولیتپذیر و پاسخگو نباشند، وضعیت تغییر نخواهد کرد.
رشد و تکامل کودکان تحت تأثیر محیطی است که در آن قرار دارند. دنیای واقعی، با رنگها و زیباییهایش، به کودکان این امکان را میدهد که احساسات خود را ابراز کنند، خلاقیت را توسعه دهند و مهارتهای اجتماعی را از طریق تعاملات انسانی فراگیرند. بازیهای فیزیکی و فعالیتهای خارج از فضای دیجیتال، به کودکان فرصت میدهند تا یاد بگیرند چگونه با چالشها و موفقیتها روبرو شوند و روابط عمیقتری با دوستان و خانواده برقرار کنند. این تجربیات نه تنها به رشد عاطفی و اجتماعی آنها کمک میکند، بلکه به آنها اجازه میدهد دنیای اطراف خود را به طور واقعی و ملموس تجربه کنند.
کودکان ما دیگر منتظر نمیمانند. آنها در حال زندگی کردن، تجربه کردن، و گاهی آسیب دیدن در همین لحظه هستند. اگر بزرگترها نتوانند سازوکار ورود ایمن به دنیای دیجیتال را فراهم کنند، مسئول پیامدهایی خواهند بود که فردا فقط با تأسف و تکرار جلسات بیحاصل نمیتوان جبرانشان کرد.
گزارش از فاطمه برزویی