گوناگون/تقویم میگوید که امشب باید به جهان پز اصالت داد !

برترین ها/ میدانیم یلدا پایدار خواهد ماند، همانطور که نوروز مانده است. این مناسبتها فقط به تقویم وابسته نیستند، بلکه از دل زندگی مردم بیرون آمدهاند و به همین دلیل هم دوام آوردهاند. آنچه پشت این آیینها قرار دارد، تجربهای جمعی و تکرارشونده است که در طول زمان شکل گرفته و هنوز هم برای بسیاری معنا دارد، هرچند در روزگار سخت امروز حرف زدن از چنین مناسبتهایی گاهی سادهانگارانه یا حتی شعاری به نظر برسد. با این حال، پایان این ماجرا اغلب شیرین است. در میان یادداشتهای بسیاری که به مناسبت یلدا نوشته شده، ما دو نمونه را انتخاب کردهایم، نوشتههایی که تلاش میکنند نگاه امیدوارانهای داشته باشند و در عین حال حرفهایی بزنند که بتوان از آنها استفاده کرد. در ادامه این دو یادداشت را میخوانید.

وقتی که آنها یهویی عاشق شب یلدا شدهاند!
نادر کریمی جونی در جهان صنعت از رویکرد حاکمیت نسبت به یلدا نوشته، نوشتهاش نکات جالب و مهمی دارد، خلاصهاش را در ادامه آوردهایم: گاهی مثل همین دورهای که در آن بهسر میبریم اتفاقا دولت و حکومت جمهوری اسلامی علاقهمند به پررنگتر کردن برگزاری جشنهای ایرانی همچون یلداست. درواقع چنین تصور میشود در دوره فعلی که اوضاع اقتصادی و معیشتی ایرانیان دشوار و نابسامان است، پررنگ شدن و در کانون توجه قرار گرفتن یک مناسبت شاد ملی میتواند انرژیهای منفی و استرس را از جامعه دور و به جای آن آرامش خوشایند برقرار کند. اتفاقا ملی بودن این مناسبت و توجه نمایشی حاکمیت به آن که بهویژه در برنامههای رادیو و تلویزیون کشور نمود پیدا میکند، میتواند حربه ملیگرایی را مورد استفاده قرار دهد و اتهام ضدیت جمهوری اسلامی با رویکردها و مناسبتهای ملی و غیرایدئولوژیک را برطرف کند. از این بابت است که بهویژه در این ایام و نیز در ایام نوروز، جشنهای یلدا و نوروز مورد توجه عناصر دولت و حکومت قرار میگیرد و بهگونهای اغراقآمیز روی برگزاری آن تبلیغات میشود.
دستکم این جشن، آن هم در سالجاری، چنانکه باید مورد توجه شهروندان ایرانی قرار نگرفته است. در واقع ایرانیان را شور و هیجان برای برپایی جشن باقی نمانده است. این بیحوصلگی بهنحو غیرقابل انکاری به امور اقتصادی و توانایی خرید و هزینهکرد برای برگزاری این جشنها ربط دارد.
آیا اهل فامیل میتواند در منزل یک عضو کهنسال خود جمع شوند و هزینههای مهمانی را به گردن او بیندازند؟ روشن است که انجام چنین کاری مغایر اصول اخلاقی است. از این بابت در چنین مهمانیهایی افراد خود وسایل مصرفی جشن را به منزل بزرگتر میآورند و مراسم را به طور جمعی برگزار میکنند. حالا اگر یک عضو بیتفاوت باشد آنگاه هزینههای سایرین به نحو کنترلنشدهای افزایش مییابد.
به هر حال هر چند دولت و حکومت جمهوری اسلامی در ایران در این روزهای سخت با اهداف غیرفرهنگی و غیراجتماعی میخواهند یلدا را پرشور و با هیجان برگزار و توجه ایرانیان را از مشکلاتی که هماکنون با آن دستبهگریبان هستند منحرف کنند اما وقتی جوالدوز مشکلات و سختیهای گوناگون جان ایرانیان را مجروح و فریاد آنان را به آسمان بلند کرده است، کسی نمیتواند حتی با لبخند مصنوعی، خود را شادمان نشان دهد.
آدمیزاد بالاخره کار خودش را میکند، شک نکنید
نازنین متیننیا هم در روزنامه اعتماد یادداشتی به زبان استعاره نوشته که خصوصا آن خط آخرش مهم است: میگویند یلدای امسال اوضاع اقتصادی خوب نیست. شیرینی و آجیلهای کیلویی سالهای پیش، جای خود را به صد گرم، دویست گرم و نیمکیلو دادهاند. بازارها خلوت است و کاسبیها خلوتتر و... .

این خبرها را میخوانم و میروم سراغ اینستاگرام. توی اینستاگرام، یلدا از پنجشنبه شب شروع شده انگار نه انگار مناسبتی به روز و لحظهای خاص است. توی اینستاگرام ایرانی اکثرا تم قرمز «یلدایی» دارند و توی سفرههایشان انواع و اقسام دسرهای یلدایی هم هست.
بلاگرها در رقابتی کمنظیر از هفته پیش مسابقه یلدا را شروع کردهاند و سفرههای عجیب و غریبشان، در کنار چهرهها و جشنهای عجیب و غریبتر، حسابی یلدا را به مضحکهای پوچ و توخالی تبدیل کرده. توی توییتر ولی فعلا خبری نیست. کسی به استقبال یلدا نرفته و احتمالا همه چیز همان وقت یلدا شروع میشود تا عدهای بیایند و به مهمانیهای خانوادگی غر بزنند و عدهای دیگر هم بساط شوخی و خنده راه بیندازند و شب بگذرد. خبرها ناامید کننده است، اینستاگرام عجیب است و توییتر بیتفاوت.
انگار فقط توی کوچه و خیابان است که زندگی در جریان است و یلدا هم یک گوشهای کمی قیمت طلا را دستکاری کرده و ترافیک را سختتر. قیمتها با کسی شوخی ندارند، زمستان هم. از خودم میپرسم قرار است سختتر شود ،و صدای تپش قلبم را میشنوم برای خلاص شدن از وسوسه اضطراب.
گوشی همراهم را پرت میکنم گوشهای و همزمان با اینکه دلم میلرزد که مبادا در این گرانی بلایی سر گوشی بیاید، میگذارمش روی میز روبهروی پنجره. از پشت پنجره خانه به خیابان روبهرو نگاه میکنم، ساختمانی که دو کوچه پایینتر دارد ساخته میشود، بلندتر شده. به زودی نمای زیبای شهر را از دست میدهم و جایش احتمالا ساختمانی بلند بالا میبینم. کارگرها توی این سرما سخت مشغول کارند، فکر میکنم به فردا شب و یلدا توی ساختمان نیمهکاره. فکر میکنم به کارگرهای خسته و سرمازدهای که احتمالا فردا حوصله چلهنشینی هم ندارند.
از خودم میپرسم چند نفر فردا شب توی این شهر حوصله چلهنشینی ندارند؟ چند نفر تنها میمانند؟ چند نفر به قدر وسع سفرهای چیدهاند و چند نفر مهمانیهای آنچنانی دارند؟ بدیاش این است که هیچ وقت آمار درستی ندارم. مردم کار خودشان را میکنند و آمارها همیشه عقبند.
به یلداهای گذشته فکر میکنم، به زمستانهای سپری شده. یادم میآید به یلداهای غمگین دوران کرونا یا روزهای بعد از گرانی بنزین یا یلداهای خیلی دور که دیگر یادمان رفت غم پاییز و زمانه را چطور در یلدا حل میکردیم و به زمستانی که نوید بهار میداد سلام. به خودم میگویم همه چیز میگذرد، یلدا هم برای گذشتن است.حالا امسال هم اینجور، بالاخره میگذرد و ده سال دیگر، اگر قرار باشد برای یلدا بنویسم، مثل همین امروز، احتمالا خیلی از جزییات خبر و اتفاقها را یادم نمیآید. گذر کردن هم آداب دارد و چه بهتر که از همین یلدا، از لحظهای برای گذر از آخرین شب بلند پاییز لذت برد و با سلامی به زمستان، منتظر روزگار و ماجراهایش ماند. طبیعت، بالاخره کار خودش را میکند و آدمیزاد هم همینطور.


















