روایت نقش و رنگ در گلیمهای دستباف خراسانشمالی

ایرنا/ بجنورد-ایرنا- قصه دستان زنان هنرمند خراسان شمالی در گلیمهایشان زنده است؛ دستانی که با عشق، طرحهای کهن را احیا کرده و رنگهای اصیل را از دل تاریخ به بازارهای امروز میآورند.
به گزارش ایرنا، در کارگاه کوچک اما پرشور «صنم حسینزاده»، صدای آرام شانهزدن بر دار گلیم با بوی پشم رنگشده درهم میآمیزد و فضایی میسازد که یادآور خاطرات قدیمی خانههای گلی و صفای روستاهای خراسان شمالی است.
نور ملایم صبحگاهی از پنجره کوچک کارگاه میتابد و روی دستهای پرچین اما پرتوان بانویی میافتد که ۳۷ سال است زندگی را در تار و پود گلیم میبافد.
صنم، بانوی هنرمندی از شیروان است که سالها صبورانه با نخ و پشم و رنگ، نهتنها طرحهای اصیل ایرانی، بلکه قصه زندگی خود را گره زده است.
او امروز با عشق، هنر گلیمبافی را به نسل جدید میآموزد تا دختران جوان، در کنار یادگیری مهارت، امید و خودباوری را نیز تجربه کنند
هنر دستهای مادرانه
در دل خراسان شمالی، جایی که باد از میان کوههای هزارمسجد میوزد و بوی خاک بارانخورده با زندگی مردم عجین است، هنر صنایعدستی همیشه بخشی از هویت این دیار بوده است.
گلیم، دستبافتهای ساده اما پرشکوه، نماد صمیمیت خانههای قدیمی است؛ همان خانههایی که صدای شانهزدن بر دار چوبی و بوی پشم تازه، بخشی جداییناپذیر از روزمرهشان بود.
صنم حسینزاده با چشمانی که هنوز برق امید در آنهاست، از همان روزهای نخست میگوید: سالها پیش در گوشه خانهای کوچک، دار گلیمی برپا کردم و بیآنکه بدانم روزی کارم فراتر از خانه خواهد رفت، شروع به بافتن کردم.
هر رجی که میزدم، رویایم بزرگتر میشد. آن روزها گلیم نه برای فروش، بلکه برای گرم کردن خانه و دل بود.
از سکوت خانه تا هیاهوی امید
سالها حسینزاده تنها و در سکوت خانهاش کار میکرد. دستانش داستان زندگی میبافتند؛ داستانی که حالا به «گوهرتاج» رسیده است.
او با دریافت تسهیلات یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریالی از بسیج سازندگی، آموزشگاهی بنا کرد که امروز پناهگاهی برای دختران و زنانی است که میخواهند از هنرشان نانی حلال به سفره خانواده بیاورند.
این آموزشگاه، فقط یک کارگاه نیست؛ خانهای است که در آن امید زاده میشود. این را بانوی هنرمند شیروانی میگوید، درحالیکه شاگردانش کنار دارهای رنگین مشغولاند و لبخندهایشان از شکوفایی یک رویای دیرینه خبر میدهد.
شغل، عزتنفس و لبخند
امروز ۱۰ زن در این کارگاه، گلیمهای پیچ، دورو، چاکدار و برجسته میبافند و تابلوفرشها و عروسکهای دستدوز میسازند.
برای بعضی از آنها، این کار نهتنها یک شغل، که تکیهگاهی برای ایستادن دوباره است.
حسینزاده با افتخار به کار شاگردانش نگاه میکند و میگوید: برایم افتخار است که زنان این شهر بتوانند با هنرشان زندگی بسازند. هر دختری که به این کارگاه میآید، نهفقط مهارت یاد میگیرد، بلکه اعتمادبهنفس پیدا میکند و به خودش ایمان میآورد.
روی دیوار کارگاه، تابلوفرشهایی با طرحهای اصیل ایرانی آویخته شده که مشتریانی از نقاط مختلف کشور برایشان سفارش دادهاند.
گلیمها، پلاسها و دستبافتههای دیگر با دقتی مثالزدنی بافته میشوند؛ گویی هر گره، نه یک کار تجاری، بلکه قطعهای از جان هنرمند است که به دست مشتری میرسد.
خراسان شمالی؛ گنجینهای از هنر
این استان کهن، بهواسطه تنوع فرهنگی و حضور اقوام گوناگون، به موزهای زنده از هنرهای سنتی بدل شده است.
گلیم، جاجیم، چادرشب، زیورآلات محلی، چاروق و سفال تنها گوشهای از گنجینههای خراسان شمالیاند؛ هنرهایی که ریشه در دل تاریخ دارند و امروز به اقتصاد خانوادهها جان تازهای میبخشند.
شیروان، دومین شهرستان پرجمعیت استان، یکی از کانونهای مهم صنایعدستی است؛ شهری که زنانش از گذشته تا امروز، با سوزن و نخ، رنگ و پشم، همواره روایتگر زندگی بودهاند.
زنانی که امید میبافند
صنم حسینزاده، زنی است که سالها بیادعا کار کرد و امروز شاگردانی دارد که هنر را نهتنها برای زیبایی، که برای ساختن آیندهای روشن آموختهاند.
او میگوید: هر بار که یکی از شاگردانم دستمزد اولین کارش را میگیرد، خوشحالیاش برایم از هزاران موفقیت شخصی شیرینتر است.
نور از پنجره میتابد و روی دستهای پرچین او میافتد؛ دستانی که ۳۷ سال است طرحهای زندگی را روی دار میزنند.
گویی هر رج گلیمش، دعایی است برای رونق خانهای، امیدی برای دختری جوان و قصهای برای نسلی که میخواهد ریشههایش را فراموش نکند.