وکیل شکات: گروهک منافقین در عملیات چلچراغ بیش از ۸ هزار ایرانی را به شهادت رساندند

میزان/ چهلمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان بهعنوان یک شخصیت حقوقی، روز سهشنبه (۱۵ مهر ماه ۱۴۰۴) در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجتالاسلام والمسلمین امیررضا دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری، با حضور وزیری نماینده دادستان، خانواده شهدا و وکلای آنها و همچنین وکلای متهمان در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) بهصورت علنی برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین مسعود مداح وکیل شکات پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: امروز میخواهم جنایتی دیگر از جنایات متعدد سازمان منافقین را بیان کنم که فراتر از دادگاه و دستگاههای عدالت کیفری در دنیاست. این حجم از جنایات را با مجازاتهای مرسوم کیفری در دنیا نمیتوانیم التیام ببخشیم. مادران زیادی با جنایتهای این سازمان بی فرزند شدند و فرزندان بسیاری پدر و مادر خود را از دست دادند.
وی افزود: کسی که شاهد هجوم بیگانه به کشورش باشد و صدای خرد شدن استخوانهای سربازان کشورش را در میدان رزم بشنود، شاهد تصرف خاک کشورش باشد و تهاجم به مدارس و مراکز غیرنظامی کشورش را ببیند و سکوت کند، ایرانی نیست.
حجتالاسلام والمسلمین مداح تصریح کرد: یکی از جنایات سازمان منافقین عملیات چلچراغ بود که در این عملیات سازمان تروریستی منافقین به شهر مهران حمله میکند، شهر را به تصرف خود در میآورند و اموال مردم را غارت میکنند. در این عملیات بیش از ۸ هزار ایرانی را به شهادت رساندند و ۱۵۰۰ نفر را به گروگان گرفتند.
وکیل شکات پرونده ادامه داد: بسیار جالب است، گروهی که ضد انسانیت، آزادی و مردم هستند و اسم خود را ارتش آزادی بخش گذاشتند. از نظر حقوق بینالمللی ارتش آزادیبخش دارای ویژگیهایی است. هدف مبارزه در ارتش آزادیبخش، رهایی و مبارزه برای استقلال و رهایی از رژیم ستمگر غاصب است. مردم ایران در حالی که با یک سلطه بیگانه و دولت متخاصم رژیم بعث عراق در حال مبارزه بودند این گروهک تروریستی با دولت متخاصم همکاری میکند. آیا این کمک به استقلال و آزادی کشور و نجات خلق است؟ آیا این رهایی خلق است؟
وی اضافه کرد: دومین ویژگی که در حقوق بینالملل در رابطه با آن بحث میکنند این است که ارتشهای آزادیبخش و نهضتهای آزادی بخش هدفگیری مشروع دارند و با غیرنظامیان نمیجنگند. کودک دو ساله و طفل ۱۸ ماهه را به قتل نمیرساند. کدام ارتش آزادیبخش در دنیا به بیمارستان هجوم میبرد؟
حجت الاسلام مداح وکیل شکات گفت:سازمانهای آزادیبخش در حقوق بینالملل، ویژگیهای خاصی دارند که آنها را از گروههای تروریستی متمایز میکند. این سازمانها معمولاً به سمت اهداف خود با رعایت قواعد جنگ و قوانین بینالمللی حرکت میکنند و از طرق مشروع برای رسیدن به اهدافشان بهره میبرند، نه با جنایات جنگی مانند تیرباران و اعدام مردم بیگناه. یکی دیگر از ویژگیهای آنها حمایت گسترده مردمی است؛ به عنوان مثال، در ایران، مردم علیه منافقین فریاد مرگ بر آنها سر دادند و حمایت نکردن مردم نشان میدهد که این سازمانها در بین مردم جایگاهی ندارند و اقدامات خشونتآمیز آنها مورد تأیید نیست.
وی گفت: ارتشهای آزادیبخش در سطح بینالمللی مورد شناسایی و حمایت نهادهای بینالمللی قرار میگیرند. در مقابل، سازمان مجاهدین خلق در بسیاری از کشورها، از جمله آمریکا و اروپا، به عنوان گروهی تروریستی شناخته شده است. برای نمونه، وزارت دادگستری آمریکا در گزارش ۲۰۰۴ خود، مجاهدین را سازمانی تروریستی و بیگانه معرفی میکند که از سال ۱۹۷۳ در عراق فعالیتهای خشونتآمیز و تروریستی علیه ایران انجام داده است. در سال ۱۹۹۹، آمریکا مجاهدین را به عنوان سازمان تروریستی بیگانه به رسمیت شناخت و در سال ۲۰۰۶، دفتر هماهنگکننده ضدتروریسم وزارت خارجه آمریکا نیز این سازمان را در فهرست گروههای تروریستی قرار داد.
وی ادامه داد: دادگاه عدالت پادشاهی انگلستان در سال ۲۰۱۲ نیز در رای خود، سوابق تروریستی مجاهدین خلق را تأیید کرده و ورود مریم رجوی، از اعضای ارشد این سازمان، به انگلستان را ممنوع اعلام نمود. این سازمان در دهه ۱۳۶۰ و پس از شناسایی رژیم ایران توسط فرانسه، پایگاه خود را به عراق منتقل کرد که این انتقال تسهیلکننده فعالیتهای تروریستی در داخل ایران شد. فعالیتهای خشونتآمیز مجاهدین خلق در سالهای ۱۳۶۵ و پس از آن، در عراق و اروپا، ادامه یافت و در نهایت، در سال ۲۰۰۱، بر اساس قانون تروریسم آمریکا، این سازمان به عنوان یک سازمان ممنوعه اعلام شد و کمیسیون استیناف سازمان ممنوعه اعلام کرد که مجاهدین خلق سازمان تروریستی بوده است.
حجت الاسلام مداح ادامه داد:شاخصههای گروههای تروریستی از منظر حقوق بینالملل به چند دسته تقسیم میشود، هدفگیری غیرنظامیان گروههای تروریستی اقدام به کشتار مردم عادی میکنند، ایجاد ترس و رعب و وحشت: عملیاتهای آنان صرفاً برای ایجاد ترس و تبلیغات رسانهای انجام میشود و پس از آن برمیگردند. اهداف نامشروع: فعالیتهای آنان اهداف سیاسی، ایدئولوژیک یا دیگر اهداف نامشروع دارند. عدم حمایت مردمی: این گروهها فاقد حمایت عمومی هستند. رعایت نکردن قوانین جنگی: چون نه دولت مرکزی دارند و نه مرکزیت مشخص، اقدامات آنان خلاف قوانین جنگی است، خشونت و توسل به زور: خشونت، کشتار و زورگویی از ویژگیهای مشترک این گروهها است، که در تمامی کنوانسیونها و قوانین بینالمللی بر آن تأکید شده است.
وی گفت: در قطعنامههای مختلف سازمان ملل، تروریسم به صورت اقدامات جنایتآمیز با هدف ایجاد رعب و وحشت در میان عامه مردم تعریف شده است. برای نمونه، در قطعنامه سال ۱۹۹۶ مجمع عمومی سازمان ملل، تروریسم به عنوان اقداماتی جنایتآمیز توصیف شده است که هدفشان ایجاد رعب و وحشت است. همچنین، در کنوانسیون اروپایی مقابله با تروریسم ۱۹۷۷، تروریسم به اقدامات کیفری علیه دولت یا جامعه با هدف ایجاد وحشت و رسیدن به اهداف سیاسی یا ایدئولوژیک تعریف شده است.
وی ادامه داد: کنوانسیون ممانعت و مجازات تروریسم ۱۹۸۳، تروریسم را اقدامات کیفری علیه دولتها با هدف ایجاد وحشت در اشخاص و گروههای خاص یا در سطح جامعه میداند. در سال ۱۹۷۲، کمیته تخصصی مبارزه با تروریسم در سازمان ملل تشکیل شد که منجر به تصویب ۱۵ کنوانسیون ضد تروریسم در موارد خاص شد، از جمله کنوانسیون توقیف غیرقانونی هواپیما، کنوانسیون سرکوب تامین مالی تروریسم، کنوانسیون گروگانگیری ۱۹۷۹، و کنوانسیون پکن ۲۰۱۰ برای منع تولید و قاچاق هواپیماهای غیرقانونی.
حجت الاسلام مداح گفت: در قوانین کشورهای اروپایی، تروریسم نیز تعاریف خاصی دارد. برای نمونه، مواد ۱۳۷ تا ۱۴۱ قانون کیفری بلژیک، تروریسم را چنین تعریف میکند: جرمی که به واسطه ماهیت یا زمینه خود، میتواند منجر به صدمه شدید به یک کشور یا سازمان بینالمللی شود و با قصد ترساندن شدید یک جمعیت، مقامات عمومی، یا سازمانهای بینالمللی، انجام فعل یا ترک فعل خاص، یا بیثباتسازی و تخریب بنیانهای سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی کشور یا سازمان بینالمللی صورت گیرد.
حجت الاسلام مداح وکیل شکات گفت: قانونگذاری کشورهای مختلف درباره جرم تروریستی را مرور میکنیم. در قانون کیفری ایتالیا، ماده ۲۷۰، جرم تروریستی تعریف شده است؛ جرمی که به واسطه ماهیت یا زمینه خود میتواند منجر به صدمه شدید به یک کشور یا سازمان بینالمللی شود و با قصد ترساندن شدید جمعیت یا تحت فشار قرار دادن مقامات عمومی برای انجام یا ترک فعل خاص، یا بیثبات کردن و تخریب بنیانهای اقتصادی و ساختار اجتماعی کشور صورت میگیرد.
وی گفت: در قوانین بریتانیا، مصوب سال ۲۰۰۰، مجازاتهای تروریستی شامل اقدام یا تهدید برای اثرگذاری بر حکومت یا ترساندن عمومی مردم یا گروهی از مردم است. در آلمان، همین عنوان در قانون آمده و بر ترساندن جدی مردم برای فشار بر مقامات یا سازمانهای بینالمللی تأکید دارد، بهخصوص در شرایط اجبار و با استفاده از خشونت یا تهدید به آن. همچنین، در ماده ۴۲۱ و بعد از آن در قانون کیفری، جرایمی مانند ربودن، حمله علیه تمامیت جسمانی، پولشویی، حمل سلاح غیرمجاز، مواد انفجاری، سرقت، زورگیری، تخریب و آسیب اموال، هواپیما ربایی و ... ذکر شده است که هدف اصلی آنها ایجاد رعب و وحشت، برهم زدن نظم عمومی، بیثباتسازی و تخریب ساختار حکومتی است.
حجت الاسلام مداح ادامه داد: در کشورهای سوئد، ترکیه و هلند نیز قوانین مشابهی برای جرمانگاری تروریسم وجود دارد که شاخصه اصلی آنها ایجاد رعب و وحشت، خشونت، اجبار غیرقانونی دولت و مردم، و نهایتاً بیثباتسازی یا تخریب ساختار حکومتی است. مفاهیمی مانند بغی، محاربه و افساد فیالارض که در فقه اسلامی و قوانین داخلی ایران آمده است، همان مفهوم ضدتروریستی است که در قوانین غربی به آن اشاره میشود. در پاسخ، تعریف محاربه در ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ ذکر شده است؛ محاربه عبارت است از کشیدن سلاح با قصد جان، مال یا ناموس مردم و ارعاب آنها به گونهای که امنیت در محیط مختل شود. در فقه اسلامی، محاربه و شهر سلاح، بهخصوص در آثار فقهای بزرگی مانند حضرت آیتالله خویی، شهید اول و امام خمینی، تعریف شده است محارب کسی است که سلاح آشکار کند و قصد ایجاد فساد در زمین دارد.
حجتالاسلام مداح، وکیل شکات در جایگاه قرار گرفت و گفت: بند " ب" ماده ۲ کنوانسیون بین المللی "توقف تامین مالی تروریسم " مصوب ۱۹۹۹ میلادی، اقدام تروریستی را اینگونه تعریف کرده است؛ هر اقدامی که به قصد کشتن یا صدمه جدی بر هر فرد غیر نظامی یا هر شخص دیگری که در مخاصمات جنگی مشارکت ندارد صورت پذیرد، هنگامی که هدف مذکور در ذات خود یا بر اساس شرایط به ارعاب بیانجامد یا حکومت یا سازمانهای بین المللی را به اقدام خاص یا اجتناب از آن وادار نماید، یعنی کشتار یا قصد کشتار همراه با ارعاب و وحشت مردم. این محوریترین توجیه و تفسیر تروریست در قوانین دنیا است و همان چیزی که در محاربه جرم انگاری کردیم.
وی با بیان اینکه نتیجه حاصله در اینجا ایجاد ناامن و سلب امنیت عمومی مردم است، ادامه داد: همچنین جرم افساد فی الارض، موضوع ماده ۲۸۶ از قانون مجازات اسلامی؛ در ابتدای این ماده، قانون گذار به صراحت بیان میکند که هر کس به طور گسترده مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و موارد دیگری که در ادامه این ماده مطرح شده است. حال سوال بنده اینجاست که آیا حمله مسلحانه در این طول و عرض و در این حجم آن هم طی چندین عملیات که منجر به کشته شدن تعداد بالایی از مردم ایران و سربازان کشور میشود، جنایت گسترده علیه امنیت محسوب نمیشود؟ جنایت گسترده علیه تمامیت جسمانی افراد محسوب نمیشود؟
حجتالاسلام مداح به ادامه این ماده قانونی اشاره کرد و گفت: به گونهای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی و خصوصی یا سبب ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی شود. یکی از مصادیق همین موضوع است. آیا عملیاتهایی که گروه تروریستی منافقین انجام دادند مصادیق این موارد نیست؟ آیا افساد فی الارض را نمیتوانیم به عنوان یکی از راهکارهای مبارزاتی قانون گذار با تروریسم معرفی کنیم؟ کما اینکه تعاریف مختلفی را در دنیا خدمت شما عرض کردم که همه مشابه همین تعریف بودند.
وی بیان داشت: و نهایتاً جرم بغی، موضوع ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ که قانونگذاری صراحتاً اعلام میکند؛ گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران اقدام مسلحانه کند باغی محسوب میشود و در صورت استفاده از سلاح اعضای آن به مجازات اعدام محکوم میشوند. در رکن حقوقی ماده این جرم، قیام مسلحانه علیه نظام و آن هم به صورت گروهی همراه با یک گروه منسجم و نهایتا اینکه بغی یک جرم مطلق است و در رکن معنوی هم همین که شخص عضو این گروه باشد و نسبت به اهداف این گروه آشنا باشد و این اهداف را پذیرفته باشد، علم و قصد نسبت به اهداف گروه داشته باشد کافی است که جزء گروه باغی محسوب شود. حالا از جهت اینکه اقدامات گروهک تروریستی منافقین نوعی سلاح کشیدن و مبارزه با اصل و اساس نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است میتواند مصداق بغی باشد و از این جهت که یک جرم گسترده انجام دادند که گستره و حجم این جنایت کشتار مردم ایران، غارت و تخریب اموال مردم ایران بوده است. این روزنامه سازمان منافقین است که در عملیات چلچراغ که خدمت شما عرض کردم فقط لیست غنائم و تجهیزاتی که از مردم ایران به سرقت بردند با افتخار را در آن درج کردهاند.
وی یادآور شد: این گروهک حجم زیادی از تجهیزات و ادوات نظامی که قرار بود علیه رژیم بعث عراق استفاده شود به سرقت بردند در روزنامه خود نیز به این موضوع اشاره کرده بودند. از آن جهت که این اقدام اقدامی گسترده علیه امنیت ملی و تمامیت جسمانی بوده است بزه میتواند مصداق افساد فی الارض باشد. همچنین از این جهت که بر روی مردم سلاح کشیدند و ایجاد رعب و ناامنی کردند این بزه نیز میتواند مصداق محاربه باشد. از ریاست دادگاه تقاضا دارند نسبت به انتصاب بزه افساد فی الارض و محاربه نسبت به تمامی سردستگان این گروه که از متهمین پرونده هستند اقدام و برای آنها احکام متناسب با این جنایات را صادر کند.
وی افزود: دادگاه در یک اقدام شایسته دستور توقیف اموال گروهک تروریستی منافقین را صادر کرد. توجه به اموال و موسساتی که این گروهک در خارج از کشور دارد و حسب پیگیریهایی که موکلین بنده دارند از دادگاه تقاضا دارم اگر در این رابطه جدیدی از طریق دادسرا یا دادگاه انجام شده، گزارشی از آن به موکلین بنده ارائه شود.
حجتالاسلام والمسلمین دهقانی قاضی دادگاه خطاب به وکیل شکات پرونده، گفت: اتهامات همه متهمین بر اساس شکایت شکات، دلایل انتسابی به هریک از افراد، نوع اتهام و شکایت مطروحه برای هریک از متهمان را به تفکیک، برای دادگاه مشخص کنید. دادگاه باید در خصوص هر متهم، عنوان اتهامی و دلیل شکایت را بررسی کند. مراد از دلایل اثباتی دلایلی است که در متن قانون وجود دارد و برای هریک از متهمان قابل انتساب باشد، چون اتهامات برخی از افراد مورد تردید است و نیاز به دقت دارد.
وی افزود: در خصوص قرار تامین خواسته صادره از شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران، پروندهای در این رابطه تشکیل شده و دادسرای ناحیه ۲۳ حسب دستور صادره برای توقیف اموال متهمین پرونده برابر دلایل ارائه در کیفرخواست، اقدام کرده است. چنانچه متهمان اموال و داراییها یا ارثی دارند استعلامات لازم انجام و اموالی هم شناسایی شده است. اما پرونده قرار تامین خواسته در حال تکمیل است و به محض تکمیل آن، گزارش دقیقی از این پرونده در دادگاه ارائه خواهد شد.
علی اکرامی، یکی از اعضای جداشده به عنوان شاهد در جایگاه قرار گرفت و سوگند خورد که جز حقیقت چیزی را بیان نکند، و گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۸ در دانشگاه نفت آبان تحت تاثیر شعارهای جذاب و فریبنده این گروهک قرار گرفتم، به دنبال اعلام جنگ مسلحانه سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳ در ایران زندگی مخفی داشته و در سال ۱۳۶۳ از طریق زاهدان و خاش به پاکستان پایگاهی به نام الهی رفتم. مسئولیت این پایگاه، اعزام تیمها به داخل ایران و جذب نیرو برای سازمانهای مرتبط بوده است. در سال ۱۳۶۳، به عراق سفر کرده و در قرارگاهی به نام بدیع مستقر شدم که پس از ورود مسعود رجبی به عراق، ستاد روابط خارجی در بغداد ایجاد شد. این ستاد سیاستهای اقتصادی، نظامی، لجستیکی و سیاسی را برعهده داشت.
در ادامه وی گفت: میخواهم به حمایت پشت پرده صدام از عملیات چلچراغ و آفتاب بپردازم، موضوع تجاوز نظامی و کشتار در صحنههای نظامی که چه کسانی پشت پرده حمایت کردهاند و چگونه این حمایتها صورت گرفته است. در جلساتی که برگزار شده، هدف از این جلسات، هماهنگی برای عملیات آفتاب بوده است که در پایگاه سعادتی انجام شده است. فرماندهان عالیرتبه عراق، از جمله فرماندهان بعثی و صدام، در این جلسات حضور داشتهاند و این جلسات، یک ماه قبل از عملیات برگزار شده است. این جلسات برای برنامهریزی و هماهنگی عملیاتهای قبل و بعد از عملیات آفتاب صورت گرفته و هدف اصلی آن، اجرای عملیاتهای نظامی و حمایتهای لازم بوده است.
سپس علی اکرامی، یکی از اعضای جداشده منافقین به عنوان شاهد در جایگاه قرار گرفت و گفت: در سال ۱۳۵۸ تحت تاثیر تبلیغات گروهک منافقین به این گروهک پیوستم. در سال ۶۴ از طریق نیروهای منافقین از مرز خاش به پایگاه الهی در شهر کراچی پاکستان و سپس به قرارگاه حمید در منطقه ابوغریب و سپس اشرف منتقل شدم. جواد خاکی سیاستهای نظامی، مالی، سیاسی و اقتصادی گروه رجوی با عراق را هماهنگ میکرد که مسئولیت آن با مهدی ابریشمچی با نام مستعار شریف فرزند موسی، متهم ردیف ۴ دادگاه است.
وی افزود: مسئول بخش روابط خارجی در بغداد با عباس داوری فیضی آذر فرزند حسن با نام مستعار رحمان و نام پاسپورتی علیرضا پاک متهم ردیف ۱۳ بوده است. من تا سال ۷۲ در قسمت روابط عمومی حضور داشتم و مسئولیتم ایجاد هماهنگی با افسران مخابرات و اطلاعات عراق بود. دفتر اصلی محل استقرار مسئول روابط خارجی در منطقه ساحت آندلوس بود که ملاقاتهای مسعود رجبی و مسئولین روابط خارجی با مسئولین و فرماندهان نظامی و سیاسی در این مکان انجام میشد. همچنین رجوی هر سه ماه یک بار با مسئول مخابرات صدام جهت هماهنگی درخواستهای مالی و همچنین روسای دفاع و نمایندگان مخابرات ارتش برای ارائه لیست درخواستهای و نیازهای تعمیراتی و ادوات نظامی ملاقات داشت.
این عضو جدا شده منافقین در ادامه بیان کرد: در عملیات آفتاب و چلچراغ حضور نداشتم ولی به خاطر حضور در ستاد روابط خارجی در جریان جزئیات هماهنگیها و نشستهای رجوی با فرماندهان رده بالای نظامی و سیاسی عراق بودم. رجوی در یکی از این نشستها علت حضور مجاهدین در عراق را تشریح کرد. در سال ۱۳۵۹ مسعود رجوی از طریق مرز شرقی، به کشور پاکستان رفت. با توجه به اینکه در آن زمان حزب سوسیالیست در فرانسه روی کار آمده بود و با نقشی که رهبر حزب دموکرات ایفا کرد، مسعود رجبی توانست به فرانسه برود و در آنجا با وساطت سفارت فرانسه با مسئولان سپاه عراق دیدار کرد.
وی ادامه داد: برخلاف روایت مجاهدین، تدارک برای مبارزه مسلحانه از سال ۶۰ شروع نشده و رجوی از سال ۵۹ با حمایت کشورهای خارجی مبارزه مسلحانه را آغاز کرد. منافقین از سال ۵۸ و بعد از اینکه در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری شکست خورد و پایگاههای اجتماعی خود را در داخل کشور از دست داد احساس کرد که به حمایت کشورهای خارجی نیاز دارد.
اکرامی به بررسی زمینههای ارتباط و همکاریهای نظامی و سیاسی عراق در زمان جنگ ایران و عراق پرداخت و گفت: پس از عقبنشینی عراق از خرمشهر و شکست در جنگ، نیروهای عراقی به سربازان خود تعظیم میکردند تا روحیه آنها حفظ شود. در سال ۱۳۵۹ در جلسهای در فرانسه، تقسیم کاری بین مجاهدین و نیروهای عراقی صورت گرفت؛ به این صورت که مجاهدین در داخل کشور عملیاتهایی علیه نیروهای ایرانی آغاز کردند تا بخشی از نیروهای ایرانی در جبههها مشغول شوند و در مقابل، نیروهای مجاهدین و ارتش عراق در داخل شهرها فعالیتهای انتحاری انجام میدادند. این اقدامات باعث شد که فرماندهان عراقی معتقد شوند حضور در کنار نیروهای ارتش عراق میتواند به تقویت روحیه سربازان کمک کند.
وی ادامه داد: در حالی که ایران درگیر جنگ خارجی با عراق بود، سازمان مجاهدین خلق در داخل جبههای دیگر گشود و تلاش کرد نیروهای ایرانی را تضعیف کند تا بتواند اهداف خود را دنبال کند. در خرداد ماه، پس از بازگشت، نشستهایی با فرماندهان نظامی و سیاسی مجاهدین در عراق برگزار شد که در آن طراحی عملیاتهایی مانند عملیات آفتاب و چلچراغ صورت گرفت. این عملیاتها با حمایت و کمکهای نظامی عراق انجام شد و تمامی مراحل طراحی، شناسایی، لجستیک و تأمین سلاحها تحت حمایت رژیم عراق قرار داشت.
اکرامی گفت: در این نشستها، افراد مهمی از جمله فرماندهان عراقی، وزیر دفاع و دیگر مسئولین نظامی و سیاسی حضور داشتند. از جمله افراد شرکتکننده میتوان مسعود رجوی به عنوان فرمانده کل ارتش آزادی بخش، محمود عطایی با نام مستعار حمید، مهدی براعی، مهدی افتخاری، حسن نظام الملکی، محمود محمودی، مهدی مددی، حسین ابریشمچی، مهدی ابریشمچی، محمد علی توحیدی، عباس داوری و علی نقی حدادی اشاره کرد. این افراد در قالب جلسات هماهنگی قبل از عملیات آفتاب نقش داشتند و طراحی و برنامهریزی عملیاتها تحت نظر و حمایت مستقیم رژیم عراق انجام میشد.
اکرامی گفت: در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۳۶۷، کمکهای نظامی صدام حسین در عملیات چلچراغ بسیار پیشرفتهتر و مجهزتر از خانواده آفتاب ظاهر شد. یکی از اهداف بلندپروازانه رجوی گرفتن کمکهای مالی بیشتر از عراق بود که این امر مدت زمان حضور او در عراق را نیز افزایش میداد. در جنگ ایران و عراق، عراق در موضع ضعف قرار داشت و نیروهای آن به شدت نیازمند کمکهای مالی و نظامی بودند. نیروهای عراقی در جبههها، بهویژه در مقابل نیروهای پاسدار احساس ضعف میکردند چرا که آنها را نیروهای عقیدتی میدانستند، از ترس و تاثیرگذاری عملیاتهای ایرانی، به شدت تحت فشار بودند.
وی گفت: رجوی در این زمان تلاش میکرد تا با تزریق نیرو و تجهیزات به ارتش عراق، ادامه عملیاتها را تضمین کند و بر این اساس، مطالبات مالی نقش مهمی در این استراتژی داشت. تمامی سنگرها و استحکامات پدافندی ایران توسط نیروهای ایرانی تصرف شد، که این اقدامات در آستانه نوروز انجام شد و بسیاری از خانوادهها در این ایام نگران بودند.
وی گفت: رجوی در ملاقاتهایی با مقامات عراقی، از جمله طارق عزیز، نقش حضور در عراق و همکاری با صدام را به صورت علنی اعلام کرد. این ملاقاتها در سال ۱۳۶۱ و پس از آتشبس صورت گرفت و مقدمات حضور مجاهدین در عراق و همکاریهای استراتژیک با رژیم بعث فراهم شد. در سال ۱۳۶۵، مجاهدین اقدام به تشکیل ارتش آزاد در داخل عراق کردند و با صدام حسین در مناطقی مانند اشرف، سردار در شمال، و قرارگاه حبیب در بصره، توافقاتی داشتند که بر اساس آن، عملیاتهای نظامی و فرماندهیها صورت میگرفت. این تحرکات نشاندهنده همسویی و همکاری نزدیک این گروهک با رژیم عراق و نقش آن در تحولات منطقه بود.
اکرامی، یکی از اعضای جداشده منافقین تصریح کرد: عملیات آفتاب در سال ۶۷ در منطقه فکه اجرا شد که ۱۵ تیپ رزمی منافقین در آن حضور داشتند و هدف از این عملیات انهدام لشکر ۷۷ خراسان بود. در این عملیات چند تیپ مکانیزه ارتش عراق نیز نقش محوری داشتند. در این عملیات اولین بار بود که نیروهای مجاهدین از نفربرهای زرهی استفاده میکردند بنابراین قبل از عملیات آموزشهای لازم را در این رابطه دیدند.
وی افزود: رجوی این عملیات را هدیهای نوروزی مشترک با همکاری عراق برای مردم ایران معرفی کرد و گفت کشتن رزمندگان و سربازان ایرانی هدیهای برای مردم است. در حالی که این حماقت، هدیهای بود که رجوی به صدام داده بود، چون سربازان و رزمندگان ایرانی گناهی جز دفاع از خاک و ناموس خود نداشتند.
این عضو جدا شده منافقین بیان کرد: به گفته سران منافقین در این عملیات ۲ هزار نفر نیروی ایرانی کشته، ۱۵۰۰ نفر زخمی و ۵۰۸ نفر نیز اسیر شدند. در جریان عملیات چلچراغ رجوی و سران حزب بعث سرمست از پیروزی در عملیات آفتاب، پس از گذشت ۳ ماه از عملیات آفتاب، در خرداد ماه ۶۷ با حمایتهای فراوان صدام به خاک کشور حمله کردند.
وی اضافه کرد: منافقین در این عملیات از یک ماه قبل در منطقهای نزدیک ورودی شهر مهران، مستقر شده و کارهای شناسایی را انجام میدادند. تیمهای شنود در سراسر منطقه، مکالمات فرماندهان سپاه را شنود میکردند و تیمهای رخنه با ورود به منطقه ایرانی، سربازان را اسیر و تخلیه اطلاعاتی میکردند تا اطلاعات بیشتری برای انجام این عملیات داشته باشند.
علی اکرامی از اعضای جداشده گفت: در این عملیاتی که برعهده گرفته بود تماما نقش مزدوری و سرباز صفر را داشته و نقش اصلی در زمینه طراحی، شناسایی و اقدامات به طور مستقیم از طریق عراق انجام میگرفت. نقطه اوج خیانت اینها با هدف ایجاد جبهه موازی ایجاد کنند تا بخشی از نیروهای ایران در ایران سرگرم نیروهای منافقین باشد و جبههها خالی شوند و نیروهای عراقی بتوانند در جبهه دیگر قویتر شوند.
وی افزود: خالی کردن این جبهههای جنگ که مورد تجاوز دشمنی قرار گرفته بود که با استناد به سازمان ملل به عنوان کشور متخاصم شناخته شده بود، تنها با هدف سرنگونی رژیم بود و فکر میکردند که ارتش عراق در مدت کوتاهی میتواند ابتکار عمل را در اختیار بگیرد.
اکرامی بیان داشت: بسیاری از این نکات پس از سرنگونی صدام توسط استغفارات عراق بیرون داده شد. رجوی قسم خورد و گفت که هیچ کسی و هیچ نیروی دلسوزتر از ما برای رژیم بعث عراق نیست و این را علنی اظهار داشته است در واقع منافقین نقش مزدوری را برای عراق ایفا میکردند. برای اثبات این موضوع میتوان عملکرد منافقین را بررسی نمود. بنده خودم شخصا واقعیت این اتفاقات را میدیدم، نسبت به این ایدئولوژی که در ابتدا شعارهای اسلامی و عدل علی (ع) سر میداد، متناقض میشدم.
وی در خصوص پاسخ رجوی به سوال یکی از اعضای منافقین در خصوص اینکه آیا باید در جنگ با نیروهای رژیم ایران به یک سربازی که تنها ۲ ماه از خدمت سربازیاش باقی مانده و باید به آغوش خانواده برگردد، شلیک کنیم، گفت: رجوی قویا پاسخ داد که اتفاقا باید با نام خدا در اول مغز این سرباز را متلاشی کرد که واقعا من از این پاسخ متاثر شدم و با خود فکر کردم که چه بسا شاید این سرباز از آشنایان یا دوستان من باشد.
این عضو جدا شده منافقین، بیان کرد: رجوی در سال ۷۷ اعلام کرد هرکس بخواهد از سازمان جدا شود ابتدا باید ۵ سال در زندان بماند تا اطلاعاتش پاک شود و سپس او را تحویل دولت عراق میدهیم تا او را به زندان ابوغریب ببرند. رجوی میگفت، چون شما به صورت غیرقانونی وارد خاک عراق شدید اگر ما چتر سیاسی را از شما برداریم باید به عنوان جاسوس ایرانی که در عراق فعالیت میکرده، به دولت عراق پاسخگو باشید.
وی با اشاره به اینکه مجازات این افراد حداقل ۱۰ سال زندان بود، ادامه داد: بسیاری از دوستان من که آن زمان از سازمان جدا شدند به زندان ابوغریب رفتند و چندین سال در این زندان ماندگار شدند. این زندان چنان وحشتناک بود که به صرف ایرانی بودن به هرکدام از این افراد روزانه ۵۰ ضربه شلاق میزدند. بیش از ۷۰ نفر از اعضای جدا شده سازمان در این زندان دست به خودسوزی زدند، چون هیچ راه نجاتی نداشتند.
اکرامی بیان کرد: این جنایات در حالی انجام شد که در بسیاری دولتها خیانت به کشور گناهی نابخشودنی است. در کشور انگلستان که حکم اعدام ملغی است، این مجازات در یک مورد مستثنی شده و آن مورد، همکاری با دشمن خارجی است.
وی اضافه کرد: زمانی که دو انتفاضه شعبانیه شکل گرفت، نیروهای مردمی تا ۵۰ کیلومتری بغداد پیش رفتند و دولت صدام در حال سقوط بود رجوی نیروهای خود را به کمک رژیم بعث برد و با سرکوب مردم، رژیم صدام را نجات داد. رابطه منافقین و رژیم بعث به حدی صمیمیانه و دوستانه بود که بعدها صدام گفت: من حکومتم را مدیون مجاهدینی هستم که به موقع شمشیر کشیدند.
نماینده ارتش جمهوری اسلامی ایران در خصوص اصطلاح ارتش آزادی بخش ملی که توسط مجاهدین استفاده میگردد، گفت: استفاده از این اصطلاح در رابطه با ساختار نظامی سازمان مجاهدین خلق کاملا پارادوکسیکال و متناقض است و این به این دلیل است که اولا اینها ارتش نبودند و براساس اصول نظامی، ارتش ساختار و تشکیلات خاصی دارد و با هیچ معیاری نمیتوان ساختار نظامی مجاهدین را ارتش نامید. ثانیا اینها آزادی بخش نبودند و براساس کدام تعریف گروه آزادی بخش هموطن خود از جمله سرباز، افسر و درجه دار هموطن خود را که در حال مبارزه با دشمن بعثی عراق است را میکشد و زمین کشور خود را تصرف کرده و آن را آزادی بخشی مینامد. ضمن آنکه اینها در حصار افکار واهی خود بودهاند و اگر خواستار آزادی بخشی بودند باید اول از خودشان شروع میکردند و در خصوص اصطلاح سوم که ملی است، تحت هیچ اعتباری نمیتواند ساختار این گروه را ملی نامید و در طبق بررسی و رصدی که بنده در اکثر رسانههای خارجی انجام دادهام، گروهی منفورتر، رذلتر و بیاساستر از مجاهدین خلق وجود نداشته و ندارد و حتی در بین اپوزیسیون خارج از ایران نیز جایگاهی ندارند.
وی در ارتباط با عملیات چلچراغ اظهار داشت: در ادامه تفکر واهی و نادرستی که رجوی و گروه مجاهدین خلق داشتند و فکر میکردند که، چون در عملیات آفتاب به ظن خودشان موفقیت کسب کردهاند، در عملیاتهای دیگر نیز میتوانند موفق شوند و تقریبا ۳ ماه بعد از عملیات آفتاب و در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۳۶۷، یکی از بزرگترین عملیات منافقین با هدف تصرف شهر مهران انجام گرفت و در بهار همین سال و بعد از نشست محرمانه رجوی و صدام، تجهیزات سنگین در اختیار ایشان قرار گرفت.
وی گفت: اگر این گروه ادعای آزادیبخشی و ملیگرایی دارد، چرا تجهیزات جنگی خود را از دولت و در واقع از رژیم بعث عراق تأمین کرده و در اختیار داشته است. افسران عراقی حداقل دو ماه آموزش فشرده، که بیشتر آنها آموزشهای پیادهنظام مکانیزه بودند، دیدهاند. دلیل این آموزشهای پیادهمکانیزه بودن این است که منطقه مهران در قسمت شمالیاش در اختیار لشکر ۱۶ زرهی قزوین بوده که باید تجهیزات زرهی نیز در این منطقه وجود داشته باشد.
نماینده ارتش جمهوری اسلامی ایران جهت ایراد شکایت نسبت به عملیات چلچراغ در جایگاه قرار گرفت و گفت: آموزشهایی که افسران عراقی برای سازگاری با محیط عملیاتی برگزار کردند، عمدتاً توسط بانوان آموزش دیده انجام شد و در فیلمهای منتشر شده نشان داده شده است. این آموزشها شامل سوار و پیادهروی با تانک برای جلوگیری از شناسایی و پیشبرد عملیات بود. قبل از شروع عملیات، تمامی محورهای منطقه توسط توپخانه ارتش عراق زیر آتش قرار گرفت و حدود ۱۲ ساعت نیروهای عراقی مستقیماً در معرض آتش بودند، که این وضعیت تسهیلکننده خیانتهای گروهک منافقین و فراهمکننده زمینه برای عملیات آنها بود.
وی گفت: در عملیات مذکور، که توسط تیپهای زرهی و پیادهنظام عراق و منافقین انجام شد، مواضع نیروهای لشکر ۱۶ زرهی قزوین و لشکر ۱۱ امیرالمومنین و سپاه در منطقه عمومی مهران به طول ۵۰ کیلومتر و عمق ۳۰ کیلومتر مورد آتش سنگین توپخانه عراق قرار گرفت. این حمله منجر به ویرانی کامل شهر مهران شد، مهران به دلیل مرزی بودن و وضعیت استراتژیک، قبلاً در سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۵ در ابتدای جنگ و در عملیات کربلای ۱ آزاد شده بود، و پس از تصرف مجدد، گروهک منافقین در سال ۱۳۶۵ در قالب عملیات کربلای ۱، مهران را آزاد کردند. در آن زمان، گروهک منافقین تابلویی در ورودی شهر نصب کرده بودند که «مهران را خدا آزاد کرد» و عکسهای رهبران خود را چسبانده بودند، در حالی که در واقع شهر خالی از سکنه و تصرف شده بود.
وی ادامه داد: در جریان این تهاجم، منطقه قلاویزان و مناطق اطراف اشغال و تصرف شد و عقبه نیروهای ایرانی در جاده ایلام و مهران ناامن شد. هدف این عملیات، هم از نظر نظامی و هم از نظر سیاسی، نمایش قدرت نظامی و نشان دادن رویکرد سیاسی بود. پس از این عملیات، گروهک منافقین مستنداتی را به صدام حسین ارائه دادند و برای دریافت مواجب بیشتر، موفقیتهای بزرگنمایی شده را نشان میدادند. این عملیات، که نام «چلچراغ» را بر خود داشت، در ماه رمضان برگزار شد و ۳۰۰۰ نفر در قالب بیست تیپ سازماندهی شده با شعار امروز مهران، فردا تهران فعالیت میکردند. اما این شعار در واقعیت، به معنای امروز مهران، فردا جهنم بود، زیرا چند ماه پس از عملیات، توهم پیروزی منافقین برطرف شد و در عملیاتهای بعدی، مانند عملیات مرصاد و جاویدان، نیروهای نظامی ایران توانستند مجاهدین را شکست دهند و ساختار نظامی آنها را برای همیشه متوقف کنند.
وی گفت: عملیات نظامی از ساعت ۱۱ شب بیست و هشتم آغاز شد، در ساعت ۸:۳۰ صبح روز بیست و نهم خرداد ۶۷ شهر مهران برای سومین بار توسط نیروهای منافقین اشغال شد. پس از اشغال، منافقین نیروهای خود را در منطقه گسترش دادند و از تنگه فنجان چم تا حوالی شهرک ملکشاهی و از سهراهی صاحبالزمان تا تصرف کامل منطقه، پیشروی کردند. در این اشغال، منافقین تعداد زیادی از اسرا را سر بریدند یا با تیر خلاص کشتند و بقیه را به اردوگاههای خود در عراق منتقل کردند. اسناد و مدارک مربوط به تیپهای درگیر نیز غارت شده و به قرارگاه منافقین در عراق منتقل شد.
وی گفت: در این زمینه، بزرگنماییهایی صورت گرفته است؛ به عنوان نمونه، اسنادی که ستاد لشکر یا منابع مرتبط در اختیار داشتند، توسط آقای رئیسی مورد توجه قرار گرفت و مورد استناد قرار گرفت. مسعود رجوی در نشست رسانهای پس از عملیات، گزارشی روزنامه لشگر را که جزئیات عملیات را به صورت ساعتی و دقیقهای ثبت کرده بود، قرائت کرد و ادعا داشت که ایران علیرغم اطلاع از عملیات، نتوانست جلوی ورود و پیشروی دشمن را بگیرد. او همچنین مدعی شد که عراق با ۵۳۰ حمله هوایی و استفاده از بمبهای شیمیایی، عملیات را پشتیبانی کرده است. بر اساس ادعای او، تعداد زیادی تانک، خودروهای زرهی، ارابههای توپ و سلاحهای سبک دشمن به دست نیروهای خودی افتاده است، هرچند این آمارها نادرست است و در واقع، برخی شهدای معرفیشده توسط گروهک، زنده هستند و در یگانهای مختلف ارتش فعالیت میکنند یا بازنشسته شدهاند.
نماینده ارتش جمهوری اسلامی ایران ادامه داد: پس از تصرف مهران، سازمان منافقین با دعوت از خبرنگاران خارجی، برنامه تبلیغاتی راهاندازی کرد و رجوی اعلام که با موفقیت در عملیات شهری، رسیدن به تهران نیز چندان دور نیست، اما این ادعا نادرست است و تفکر اشتباه آنها باعث شد که عملیات با شکست مواجه شود.
وی گفت: ما اکنون خواهان پیگیری موضوع تصرفات و خسارت وارده به تجهیزات و اموال نظام جمهوری اسلامی هستیم که توسط گروهک انجام شده است. ارزش مالی این غنائم، بر اساس اعلام خود گروهک، در آن زمان حدود دو میلیارد دلار بوده است، اما نیاز به کارشناسی دقیق دارد تا ارزش واقعی بر اساس نرخ تجهیزات و خسارات مادی تعیین شود. همچنین، در این عملیات تعدادی از همکاران شهید شدند و مجازات کیفری متناسب با جرایم اعضای گروهک مورد درخواست ما است.سازمان ما خواهان پیگیری حقوقی و جبران خسارات وارده است و از دادگاه تقاضا داریم که در این زمینه اقدام لازم را انجام دهد.
سرهنگ ابوالقاسم شاکری شاهد عملیات چلچراغ اظهار داشت: در منطقه مهران لشکر زرهی ما حضور داشت و شامل ۴ گردان تانک، ۱ گردان پیاده مکانیزه و یک گردان تکاور میشد و گردان ما در سمت راست لشکر بود که دو تیپ لشکر در منطقه مهران مستقر بود. حدود یکسال و اندی بود که در منطقه مهران حضور پیدا کرده بودیم و قبل از آن لشکر ما در منطقه موسیان و فکه قرار داشت که منطقه موسیان و فکه تقریبا یک منطقه صافی است و برای اجرای عملیات یا پدافند یک لشکر زرهی مناسبتر بود ولی منطقه مهران دارای ارتفاعات صعب العبور بود و استفاده از تانک و نفربر در این منطقه به سختی قابل انجام بود. گروهان ما آخرین یگان لشکر بود و به دلیل موقعیت خاص منطقه، یگان دیگری بعد از ما نمیتوانست حضور داشته باشد.
وی ادامه داد: حدودا بعد از ۴ یا ۵ روز قبل از اجرای عملیات چلچراغ، از رکن دوم یک نامه خیلی محرمانه دریافت کردیم که در آن قید شده بود تا یگانها باید آماده باش ۱۰۰ درصدی داشته باشند و از اعزام به مرخصی افراد خودداری شود، چرا که عنوان شده بود که منافقین قصد دارند در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز ۲۹ خرداد سال ۱۳۶۷ در منطقه عمومی مهران حمله کنند و عصر روز ۲۸ بود که دیدبان ما گزارش داد که تحرکاتی را در خصوص پیاده نمودن نیرو توسط تانکها و نفربرها مشاهده میکند و ساعت ۵ بعد از ظهر بود که فرمانده لشکر به همراه سایر روسا و فرماندهان در منطقه حضور پیدا کردند و مسائل را رصد کردند و سپس در ستاد گردان جلسه تشکیل دادند و تمام دستورات تاکتیکی لازم را صادر نمودند.
شاکری گفت: قرار بود منافقین عملیات خود را در ۳۰ دقیقه بامداد انجام دهند و دستور بر این شد که تمام سلاحها اعم سبک و سنگین را برای این ساعت تنظیم کنیم تا قبل از این که آنها عملیاتی را انجام دهند، ما یک آتش سنگین را بر روی منطقه مهران انجام دهیم و در واقع تک دشمن را مختل کنیم. در حدود ساعت ۱۱ داخل سنگر شدم تا شام بخورم و همین که شروع کردم صداهایی را از شروع پرتاب آتش شنیدم و ساعت را نگاه کردم و با خودم گفتم که قرار بود ساعت ۱۲ عملیات را شروع کنیم و از سنگر بیرون آمدم و دیدم که به سمت ما آتش پرتاب میشود یعنی در واقع نیروهای عراقی بودند که با توپخانههای خودشان، خطوط پدافندی ما را تا انتهای جاده ایلام به مهران زیر آتش گرفته بودند.
وی اظهار داشت: اسم عملیات چلچراغ هم به این دلیل بود که زمان شروع عملیات تا شروع صبح، حدود ۴۰ منور در آسمان بود و تمام منطقه مهران روشن بود و تمام این اتفاق به دلیل توپخانههای بعث عراق بود و بعید میدانم منافقین همچنین سلاحهایی در اختیار داشتند. تا ۵ صبح در خطوط خود منتظر بودیم تا دشمن از روبهرو بیاید و توقع نداشتیم طور دیگهای باشد و وقتی هوا روشن شد از طریق رادیو عراق متوجه شدیم که منافقین، ستاد لشکر را گرفتهاند.
سپس سرهنگ ابوالقاسم شاکری گفت: در این عملیات به دلیل آتش بیامانی که روی سر ما ریختند تماس با سیم ما قطع شده بود. با بی سیم با معاون گردان تماس گرفتیم و کسب تکلیف کردیم. معاون گردان گفت: طبق اطلاعاتی که رسیده، منافقین ستاد لشکر را گرفته و امکان امداد و حضور یگانههای پشتیبانی نیست و باید با تمام توان دفاع کنیم. طبق شناساییهایی که انجام شد منافقین حدودا یک کیلومتر با ما فاصله داشتند. ما تاکتیک خود را تغییر دادیم و تمام سلاحهای خود را به عقب برگرداندیم، چون منافقین از پشت به ما حمله کرده بودند.
وی افزود: طبق تماسی که فرمانده گردان با ما گرفت، تنها دو گردان از دو تیپ حاضر در منطقه باقیمانده بود و منافقین در نظر داشتند هر دو گردان را سالم اسیر کنند برای همین جلو نمیآمدند. صبح آن روز هلیکوپتر هوانیروز تلاش کرده بود برای بررسی منطقه، بر فرار این منطقه پرواز کند که متاسفانه منافقین این هلیکوپتر را نیز مورد هدف قرار داده بودند و سقوط کرده بود.
سرهنگ شاکری اضافه کرد: با توجه به اینکه پل کنجانچم به طور کامل تخریب شده و عمق آب رودخانه هم زیاد بود، امکان کمک رسانی به گردان ما وجود نداشت و تصمیم بر این شد که تنها جان رزمندگان را حفظ کنیم.
وی عنوان کرد: منطقه سمت راست ما به طول ۸ کیلومتر خالی بود و بنا شد از آن منطقه به عقب برگردیم. حدودا ۱۵۰ متر از ان منطقه که دور شدیم و منافقین متوجه عقبنشینی ما شدند از روی نفربرهای خود به ما اشاره میکردند که برگردید تا اسیر شوید. وقتی پاسخی از ما دریافت نکردند به روی ما آتش گشودند و در همان منطقه حدود ۹ نفر از نیروهای ما به شهادت رسیدند. توپخانه عراق هم در تکمیل این حمله، تمام منطقه محل استقرار ما را زیر آتش گرفت.
سرهنگ ابوالقاسم شاکری، شاهد عملیات چلچراغ در جایگاه قرار گرفت و گفت که در ابتدای عملیات، مجبور شدند سرعت حرکت خود را افزایش دهند تا بتوانند جان خود را حفظ کنند، و پس از ۲۴ ساعت کوهنوردی، توانستند به قرارگاه خود ملحق شوند. در ادامه، دستور داده شد که به ارتفاعات شور شیرین برویم تا یگانهای دشمن، یعنی گروههای منافقین، نتوانند عبور و به سمت صالح آباد حرکت کنند.
وی ادامه داد: برای تقویت روحیه نیروها، آنها تعدادی از بچهها را سوار کردند و ابتدا به شهر صالحآباد رفتند، که حدود ۱۰ کیلومتر فاصله داشت، در این مدت، مردم منطقه به دلیل کمبود آب و غذا، ناچار بودند از آب رودخانههای آلوده به آهک مصرف کنند، که باعث بروز مشکلاتی شده بود. پس از استقرار در امامزاده، متوجه شدیم که دشمن عراقی شروع به بمباران منطقه کرده است و امنیت در آنجا نداشتیم.
شاکری گفت: در آن ارتفاعات، شرایط بسیار سخت بود؛ هیچ امکاناتی برای استراحت یا دفاع وجود نداشت، و نیروها تنها اسلحه و مهمات خود را داشتند. حدود یک هفته در این وضعیت سپری کردیم تا اینکه امکاناتی به مارسید. در این منطقه، نیروهای مقاومت در مقابل لشکر منافقین، که تعداد زیادی از ما زخمی یا کشته شده بودند. چند تن از دوستان نزدیک، از جمله اسدالله پور، در دفاع از منطقه شهید شدند و تیر خلاص بر آنها زده شد.
وی در ادامه درباره نوع سلاحها و آموزش نیروهای دشمن گفت: نیروهای منافقین عمدتاً پیادهنظام بودند و بیشتر سلاحهای ضد هوایی و هواپیمایی برای ارتش بعث بود و احتمالاً آموزش نظامی خوبی دیده بودند، چون تیراندازیهای آنها بسیار هدفمند و دقیق بود. فاصله تیراندازی حدود ۱۵۰ متر بود و نیروهای دشمن پشت کانکسها پنهان شده بودند، و با تیربارهای خود به سمت ما شلیک میکردند.
وی ادامه داد: در زمان حمله، نیروهای دشمن از پشت سر و از پشت نفربرها، به سمت نیروهای ما تیراندازی میکردند. شرایط بسیار دشوار بود، چون هیچ سنگر دفاعی مناسب و جانپناهی نداشتیم و دشمن پشت نفربرها پنهان شده و ما را هدف قرار میدادند. آنها در عراق اموزش دیده بودند.
سرهنگ شاکری، شاهد عملیات چلچراغ بیان کرد: به نظر میرسید آر پی جی به گلگیرهای شنی برخورد کرده و گلگیرها را کنده بود و این نشان میداد که منافقین آموزشهای لازم را برای تیراندازی دیدهاند.
سپس نماینده حقوقی ارتش در جایگاه حاضر شد و گفت: نوع تیراندازیهایی که انجام شده نشان دهنده این است که هدف منافقین این بوده که صرفا به سمت جلو تیراندازی کنند و آموزش کلاسیک و دقیق ندیدند، چون اگر آموزش درست و اصولی دیده بودند این همه سلاح را برای توقف یک نفربر هدر نمیدادند.
سپس حجتالاسلام والمسلمین دهقانی قاضی دادگاه از ارتش خواست گزارش فنی خود را در رابطه با مقدار آموزش افرادی که در این عملیات حضور داشتند حداکثر تا یک ماهه آینده به دادگاه تقدیم کند.
وی گفت: با توجه به نوع آسیب و تلفاتی که به ارتش وارد شده باید مشخص شود در مواجهه با چه نیرویی با چه سطح آمادگی و چه حجم برخورداری از امکانات نظامی و لجستیکی قرار داشته است. دادگاه این قرار کارشناسی را به شرح مکتوب برای دریافت گزارش کارشناسی از ارتش صادر میکند.
محمد مهدیزاده، که در زمان جنگ رئیس بازرسی تیپ تکاور ارتش در منطقه سومار بوده است در جایگاه قرار گرفت و گفت:در سال ۱۳۶۷، در خرداد ماه، به عنوان رئیس بازرسی تیپ ۳۵ تکاور در منطقه سومار مستقر بودم. یک روز پس از حمله نیروهای منافقین و ارتش عراق به لشکر ۱۶ قزوین در منطقه مهران، که سه هفته در منطقه شیراز و بخشهایی از یگانهای سپاه ادامه داشت، من شاهد حمله و آتشسوزی شدید در منطقه مهران بودم. این حمله توسط منافقین همراه با ارتش عراق صورت گرفت و نشاندهنده استراتژی استکبار جهانی بود که از هر سلاح و نیروی ممکن برای تحمیل قدرت خود بهره میبرد. در آن زمان، عراق و نیروهای تروریستی مانند منافقین، به عنوان ابزارهای استکبار برای سرکوب حکومتهای قانونی استفاده میشدند، همانطور که بعدها در سوریه و در مقابل دولت بشار اسد مشاهده شد.
وی گفت: در شب حدود ساعت ۱۱ یا ۱۲، ما در سومار، که حدود ۷۰ تا ۸۰ کیلومتر از منطقه مهران فاصله داشت، شاهد آتشسوزی و تیراندازی سنگین در منطقه مهران بودیم. فردای آن روز، متوجه شدیم که منافقین به همراه ارتش عراق حمله کردهاند. پس از حدود ۲۴ ساعت، من که به عنوان بازرس تیپ سیاه پنجه تکاور فعالیت میکردم، به فرماندهی پیشنهاد دادم که منطقه را بررسی کنیم. هنگام ورود به شهر، جنازههای بسیاری از افراد بیدفاع و کشته شده را دیدم. وضعیت در آنجا بسیار اسفبار بود و علت این حمله را شبیخون عنوان کردند.