معاونت در قتل و قاچاق کالا؛ اتهام مدیر چند کانال تلگرامی

اعتماد/ پسر دانشجو که با شلیک گلوله به سمت جوانی او را کشت، چون تصور میکرد عامل ورشکستگیاش است، بعد از محکومیت به قصاص دوباره به دادگاه احضار شد.
متهم که جوانی ۲۳ ساله است، سال ۱۴۰۲ با شلیک گلوله به جوانی به نام عرفان، جانش را گرفت.
مهرماه سال ۱۴۰۲ بود که به کلانتری انقلاب تهران خبر دادند جوانی با شلیک گلوله به شکمش زخمی شده است. با انتقال مرد جوان به بیمارستان تحقیقات آغاز شد. عرفان که هنوز به هوش بود، گفت در حال صحبت با مردی به نام خسرو بود که تیری به او شلیک شد و ضارب را نمیشناسد. تحقیقات نشان داد خسرو همراه با پسر جوانی به نام آریا در محل بود و آریا با شلیک به عرفان او را مضروب کرده است. ساعاتی بعد عرفان جانش را در بیمارستان از دست داد.
آریا شناسایی و بازداشت شد. او در تحقیقات به قتل اعتراف کرد و گفت: عرفان را نمیشناختم. خسرو به من گفت این فرد همان کسی است که پول ما را خورده و یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان بدهکار است. او این جوان را به من، به اسم ساسان معرفی کرده بود.
خسرو بعد از بازداشت گفت، اصلاً در جریان قتل نبوده است و آریا دروغ میگوید.
با این حال، کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. آریا به اتهام قتل عمدی و خسرو به اتهام معاونت در قتل در شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند.
بعد از اینکه اولیای دم درخواست قصاص کردند، متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: دانشجوی اقتصاد بودم و با خسرو زمانی آشنا شدم که به دیدن پدرم آمده بود. چند روز بعد از دیدار آنها، خسرو با من تماس گرفت و گفت برایم کاری سراغ دارد. از من خواست چیزی به کسی نگویم. من هم به دیدارش رفتم. خسرو به من پیشنهاد داد در واردات کالا با او همکاری کنم. او گفت چند کانال تلگرامی دارد. در آنجا مشتری پیدا میکند، جنس را از کشورهای اطراف میآورد و میفروشد. او گفت این کار سود زیادی دارد. قرار شد من هم سرمایه بگذارم. قرار بود پدرم متوجه نشود. من سرمایه را از پدرم گرفتم تا با خسرو شریک شوم اما نگفتم میخواهم با خسرو شریک شوم.
متهم در ادامه گفت: بعد از مدتی متوجه شدم کانالهای تلگرامی خسرو به کالای قاچاق مربوط است. مدتی بعد خسرو گفت یک نفر پولمان را خورده است. او ساسان را معرفی کرد و گفت او این پول را خورده است. خیلی تحت فشار بودم؛ هم پولم رفته بود و هم نمیتوانستم به کسی چیزی بگویم. افسردگی شدید گرفته بودم و به خودکشی فکر میکردم. از یکی از اعضای کانال که در غرب کشور بود و اسلحه قاچاق میکرد، سلاح خریدم تا خودم را بکشم. روز حادثه وقتی با خسرو سر قرار رفتم، ساسان را به من نشان داد و گفت این بچه کوچک خانوادهای است که پول ما را خوردهاند. آنها داشتند به هم فحاشی میکردند و داد میزدند که من در یک لحظه شلیک کردم.
متهم گفت، خسرو در جریان قتل نبود.
سپس خسرو در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من فکر میکردم برای گرفتن طلبمان میرویم. نمیدانستم آریا اسلحه دارد و قصدش قتل است.
در پایان، هیات قضات وارد شور شدند و آریا را به قصاص محکوم و خسرو را از اتهام معاونت در قتل تبرئه کردند.
رأی صادره به دیوان عالی کشور رفت. دیوان حکم قصاص را تایید اما درباره معاونت در قتل حکم برائت را نقض کرد و پرونده را برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران فرستاد.
در این میان، عرفان با ارسال نامهای گفت، از طرف خسرو اغفال شده و خسرو از ناآگاهی او استفاده کرده است.
پدر آریا نیز شکایتی از خسرو مطرح کرد و گفت: خسرو آشنای من بود اما بدون اینکه به من بگوید با پسرم وارد معامله شد، حتی به پسرم سپرده بود که چیزی به من نگوید. پسرم دچار مشکلات روحی است و چند بار خودکشی ناموفق داشته است. اگر میفهمیدم، نمیگذاشتم خسرو چنین کاری بکند. او با چند قاچاقچی کار میکرد و از پسر من سوءاستفاده و کلاهبرداری کرده است. پولی که به عنوان سرمایه از او گرفته، بالا کشیده و حالا هم پسرم را درگیر پرونده قتل کرده است. وقتی من به خسرو گفتم شکایت میکنم و همه کارهایش را به دادگاه گزارش میدهم، همه کانالهای فروش کالای قاچاق را پاک کرد تا کسی نتواند علیه او مدرک جمع کند. من به اتهام کلاهبرداری از او شکایت دارم.
روز گذشته، جلسه رسیدگی به اتهام خسرو در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. متهم یک بار دیگر ادعاهای مطرحشده را رد کرد و گفت: من کاری نکردم. اصلاً در جریان قتل نبودم. آریا روز حادثه تماس گرفت و گفت میخواهد با من صحبت کند و گفت بیا برویم پولمان را بگیریم. صحبت گرفتن پول بود، نه آدم کشتن.
در نهایت، دادگاه متهم را بازداشت کرد و آریا را فراخواند تا تحقیقات بیشتر درباره ادعای این مرد انجام شود. ادامه جلسه به بعد موکول شد.