خودکشی پس از جنایت

جام جم/ شبی سرد و تاریک در یک خانه کوچک و قدیمی شرق تهران، سکوت سنگینی حکمفرما بود. دیوارهای رنگورو رفته خانه، شاهد سالها خاطرات تلخ و شیرین بودند. در این خانه، دو برادر زندگی میکردند؛ هر دو تنها، جداشده از همسر و درگیر کشمکشهای درونی که به مرور به آتش خشم تبدیل شده بود.
در گوشهای از خانه، مادر سالخوردهای که از آلزایمر رنج میبرد، بیخبر از آنچه در اطرافش میگذشت، روی صندلی چوبی نشسته بود و گاهی با صدای خفیف زمزمهای میکرد، بدون آنکه بداند آن شب چه کابوسی در راه است.
صدای ناله برادر ناشی از ضربه چاقو خانه را پر کرد. برادر بزرگتر، با ضربات متعدد چاقو از پای درآمد؛ چاقویی که حالا دردست برادر کوچکتر بود. خشم و حسادت او را به جنون رسانده بود. دلیل این جنایت تلخ، میراث پدری بود که آتش دعوا را میان آنها شعلهور کرد.
ساعاتی گذشت؛ سکوت خانه اینبار نه بهخاطر آرامش بلکه بهخاطر مرگ، سنگینتر از همیشه بود. قاتل، همان چاقویی که زندگی برادرش را گرفته بود در دل خود فروکرد و به زندگیاش پایان داد.
صبح روز بعد، ماموران پلیس با گزارش مرگ مشکوک دو مرد جوان، به محل حادثه رسیدند. خانهای که حالا بهجای صدای زندگی، غم و مرگ را به خود دیده بود.
مادر پیر به دلیل آلزایمر در گوشهای نشسته و متوجه جنایت نشده بود. ماموران پلیس، اجساد را به پزشکیقانونی منتقل کردند تا راز این شب هولناک و دردناک برای همیشه ثبت شود.
نظریه کارشناس
این حادثه هولناک، نمونهای ازدعوای خانوادگی است که ریشه درتعارضات عمیق شخصی، احساس نادیده گرفتهشدن وفشارهای روانی دارد.
اختلافات بین دوبرادرکه مدتها ادامه داشت،به مرور باعث تشدید تنشهاوایجاد کینههای عمیق شد.
ایننوع کشمکشهای خانوادگی، بهخصوص وقتی پای میراث و اموال مشترک به میان میآید، میتواند به بروز خشونتهای فیزیکی منجر شود.