نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

فارن افرز: منازعه یمن چیزی بیش از یک جنگ نیابتی است

منبع
دنياي اقتصاد
بروزرسانی
فارن افرز: منازعه یمن چیزی بیش از یک جنگ نیابتی است

دنیای اقتصاد/متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

کامران کرمی| به موازات مذاکرات ایران و آمریکا و به‌خصوص بعد از وقفه‌ای که در روند آن پیش آمده، یمن مجددا به سرخط اخبار و تحلیل‌های رسانه‌ای بازگشته و پای ایران را به میان آورده است. رسانه‌های جریان اصلی در بازنمایی این بحران و به‌ویژه پس از شلیک موشک از صنعا به سمت اسرائیل و فرود آمدن آن در فرودگاه بن گوریون، مدعی شدند این اقدام نه اقدامی یمنی بلکه اقدامی از سوی ایران بوده است.
 
نتانیاهو و شاهین‌های آمریکایی در دولت ترامپ بنا دارند تا با فروکاست و تقلیل بحران یمن از یک منازعه محلی چند‌دهه‌ای به جنگ نیابتی متحدان ایران در منطقه، ضمن توجیه حمله به یمن، پرونده منطقه‌ای و موشکی ایران را به مذاکرات هسته‌ای گره بزنند.به‌رغم اینکه مساله روشن است و خبر از یک بازی بزرگ‌تر می‌دهد، اما خوانش صحنه پیچیده یمن می‌تواند به چند پرسش پاسخ دهد. آیا منازعه یمن جنگ نیابتی از سوی ایران و عربستان است؟ یا چیزی فراتر از جنگ پروکسی‌ها و مبتنی بر درگیری‌های محلی و کثرت بازیگران با منافع متعارض در این صحنه است؟ بازخوانی مقاله احمد نقی، تحلیلگر ارشد گروه بین‌المللی بحران، در فارن افرز به تاریخ ۲۱ ژوئیه ۲۰۲۳ می‌تواند ضمن پاسخ به این پرسش‌ها، درک پویاتر و واقع بینانه‌تری از آنچه واقعا در یمن می‌گذرد، به ما نشان دهد.در این نوشتار مفصل که در زمان انتشار چندان مورد توجه قرار نگرفت، به متغیرهای گوناگونی از جمله بحران انسانی، ظهور یک دولت شکست‌خورده، چند‌پاره شدن کشور، نقش پررنگ گروه‌ها و قبایل با اولویت منافع محلی و همچنین رقابت قدرت‌های منطقه‌ای از جمله امارات برای تجزیه یمن اشاره شده است.

تولد یک دولت شکست‌خورده
جنگ داخلی یمن چیزی را ایجاد کرده است که بدترین بحران انسانی ساخته دست بشر در جهان نامیده می‌شود. صدها هزار یمنی کشته و حدود چهار‌میلیون نفر آواره شده‌اند. طبق گزارش سازمان ملل متحد، ۲۱.۶میلیون نفر در این کشور به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند و ۸۰درصد از جمعیت برای تهیه غذا تلاش می‌کنند که وسعت فاجعه را بازتاب می‌دهد.شروع جنگ در یمن و مداخله بعدی قدرت‌های منطقه‌ای نتیجه طبیعی تنش‌های سیاسی و نظامی بود که در سال‌های گذشته حاکم بود. در سال ۲۰۱۱، قیام مردمی الهام‌گرفته از شورش‌های خاورمیانه منجر به برکناری رئیس‌جمهور علی عبدالله صالح، حاکم قدرتمند دیرینه این کشور شد. 

پس از آن، یک گذار سیاسی رخ داد، زیرا جانشین صالح، هادی، سعی کرد کشور را به سمت حکومت غیرمتمرکز اجماعی هدایت کند. اما این تلاش با شکست مواجه شد. هادی اجازه داد خلأ سیاسی ایجاد شود که در آن اختلافات سیاسی و نظامی گسترش یافت. روند گفت‌وگوی ملی که تمام جناح‌های اصلی یمن را گرد هم آورده بود، ظرف یک سال به دلیل اختلافات آشتی‌ناپذیر از هم پاشید. بدتر از آن، برخی از گروه‌هایی که در گفت‌وگو شرکت داشتند، همزمان برای کسب امتیاز، حملات نظامی به رقبای خود انجام می‌دادند. امارات متحده عربی و همچنین عربستان سعودی، تصرف صنعا توسط حوثی‌ها و تلاش برای تصرف بقیه یمن را به عنوان یک تهدید، اما همچنین به عنوان فرصتی برای عقب راندن اسلام سیاسی و برچیدن چارچوب سیاسی ایجادشده پس از شورش ۲۰۱۱ قبل از اینکه بتواند منافع امنیتی آنها را بیشتر به خطر بیندازد، دیدند. در مارس ۲۰۱۵، عربستان سعودی مداخله نظامی خود را آغاز کرد و رهبری ائتلافی متشکل از نه کشور را بر عهده گرفت. اگرچه ایالات متحده عضوی از این ائتلاف نبود، اما از این گروه حمایت نظامی، لجستیکی و اطلاعاتی کرد.

تمام سیاست‌ها محلی هستند
مداخله نظامی به رهبری عربستان سعودی، جنگی منطقه‌ای را از دل مجموعه‌ای از درگیری‌های محلی شعله‌ور کرد که همچنان بی‌ثباتی داخلی یمن را دامن می‌زند. مذاکرات مستقیم بین حوثی‌ها و عربستان سعودی که حول تلاش‌ها برای توقف حملات متقابل مرزی می‌چرخد، ابعاد حیاتی محلی این درگیری را نادیده گرفته است. پویایی‌های محلی به طور قاطع توسط رقابت بین ائتلاف به رهبری عربستان سعودی و ایران تغییر شکل داده است. این جنگ به طور فزاینده‌ای به یک جنگ نیابتی منطقه‌ای تبدیل شد، اما حتی کسانی که ظاهرا در یک طرف می‌جنگند - یعنی عربستان سعودی و امارات متحده عربی - گاهی اوقات اهداف متفاوتی را دنبال می‌کردند. به عنوان مثال، امارات متحده عربی کمتر از عربستان سعودی به وحدت یمن متعهد است و از شورای انتقالی جنوب، یک جنبش جدایی‌طلب مستقر در عدن، حمایت کرده است. 

در‌عین‌حال، نیروهای منطقه‌ای، جناحی، قبیله‌ای و مذهبی - که به مرور زمان خلأ ناشی از فقدان نیروهای امنیتی را پر کرده‌اند - اهداف خود را دنبال کرده‌اند، که اغلب با عربستان سعودی یا امارات متحده عربی همسو بوده‌اند. به‌رغم اینکه این دو کشور با همکاری یکدیگر شورای رهبری ریاست‌جمهوری هشت‌نفره را جایگزین هادی کردند تا جناح‌های مختلف ضدحوثی را زیر یک چتر واحد متحد کنند، با‌این‌حال به نظر می‌رسد اعضای شورا بیشتر بر منافع خود متمرکز هستند تا اینکه به طور جمعی برای دستیابی به یک دیدگاه واحد تلاش کنند. این امر باعث شده است که شورا چندپاره و ناکارآمد شود.

کثرت بازیگران محلی
هیچ‌یک از بازیگران اصلی که برای قدرت در یمن رقابت می‌کنند، چیزی شبیه به حمایت بین‌جناحی ندارند. حوثی‌ها مشروعیت انقلابی خود را ادعا می‌کنند و پیروزی در جنگ را به‌عنوان گواهی برحق خود برای حکومت بر یمن ذکر می‌کنند. از سوی دیگر، شورای انتقالی جدایی‌طلب جنوب به‌عنوان قوی‌ترین گروه جنوبی ظهور کرده است. این امر عمدتا به دلیل حمایت امارات از دستورکار جدایی‌طلبانه آن است. اما بسیاری از جنبش‌ها و گروه‌های دیگر در جنوب باور ندارند که جدایی‌طلبان نماینده آنها هستند. شورای رهبری ریاست‌جمهوری بر دولت به‌رسمیت‌شناخته‌شده بین‌المللی نظارت دارد، اما این شورا به خواست مردم یمن تشکیل نشده است. این شورا حاصل اجماع بین رهبران گروه‌های مسلح و حمایت عربستان سعودی و امارات متحده عربی بود که برای مبارزه با حوثی‌ها به یک جبهه متحد نیاز داشتند. 

ضعف این شورا، حتی در میان کسانی که تشکیل آن را جشن گرفتند، خشم را افزایش داده است.گروه‌های دیگری نیز در سراسر یمن برای قدرت می‌جنگند و منافع خود را دنبال می‌کنند و در‌عین‌حال سعی دارند با داشتن رهبری به سبک شورا، فراگیر به نظر برسند. طارق صالح، یک مهره قدرتمند در ساحل دریای سرخ و برادرزاده رهبر برکنار‌شده یمن، دفتر سیاسی شورای سیاسی مقاومت ملی را رهبری می‌کند که با حوثی‌ها می‌جنگد اما با سایر احزاب ضدحوثی کاملا موافق نیست. و در جنوب، شوراهای زیادی وجود دارند که ادعا می‌کنند نماینده «آرمان جنوب» یا مناطق خاصی از جنوب شرقی کشور هستند، مانند شورای عمومی مردم المهره و سقطری یا شورای ملی تازه‌‌تاسیس حضرموت. اما بسیاری از این گروه‌ها و شوراها از طریق ابزارهای قهری به قدرت رسیده‌اند و بنابراین نماینده جوامعی که در آنها مستقر هستند، دیده نمی‌شوند. این به‌سختی می‌تواند دستورالعملی برای حکومت‌داری پایدار باشد.

تغییر ماهیت مداخله امارات و عربستان
یمن در دوران پیش از جنگ شاهد چندین توافق بین گروه‌های محلی بود، اما همه آنها فقط مقدمه‌ای برای دور جدیدی از درگیری‌ها بودند. هشت سال جنگ، رقابت‌ها و اختلافات بین احزاب یمن را عمیق‌تر کرده است. اکثر گروه‌ها این درگیری را به نتیجه قطعی نمی‌بینند و معتقدند که ادامه جنگ هنوز بهترین راه برای رسیدن به خواسته‌هایشان است. اقتصاد جنگی رو‌به‌رشد که به نفع اکثر طرف‌ها بوده و منافع مالی آنها را کاهش می‌دهد، چالش دیگری است. بسیاری از جناح‌هایی که مشارکت آنها برای دستیابی به یک توافق سیاسی ضروری خواهد بود، به جمع‌آوری مالیات و عوارض بدون ارائه خدمات عادت کرده‌اند. توافقی که در آن دولت کنترل بر سرزمین‌های آنها را دوباره به دست گیرد، از نظر مالی برای آنها زیان‌آور خواهد بود. همچنین خروج نظامیان خارجی از یمن به معنای پایان دخالت خارجی در امور یمن نخواهد بود. 

در سال ۲۰۱۹، امارات متحده عربی پایان نقش خود در جنگ را اعلام کرد، اما همچنان از طریق حمایت از گروه‌های نیابتی محلی، نفوذ خود را در جنوب اعمال کرده است. به عبارت دیگر، خروج این کشور در سال ۲۰۱۹ صرفا ماهیت دخالتش را از مداخله مستقیم به مداخله غیرمستقیم تغییر داد.بسیار محتمل است که عربستان سعودی در صورت خروج رسمی از جنگ، رویکرد مشابهی را اتخاذ کند. ریاض می‌خواهد از طریق نیروهای نیابتی خود برای حفظ منافع امنیتی‌اش، مدیریت تهدیدات علیه پادشاهی و نظارت بر گروه‌های محلی که در حال شکل‌دهی به درگیری و چشم‌انداز سیاسی هستند، همکاری کند. آنچه این گروه‌ها انجام می‌دهند، تا زمانی که تهدیدی برای سعودی‌ها ایجاد نکنند، ممکن است برای ریاض چندان نگران‌کننده نباشد و به لطف اتحادهایی که با چهره‌های مهم یمنی ایجاد کرده است، ابزار خوبی برای انتقال نگرانی‌های خود به آنها دارد.

حوثی‌ها و ایران
بر اساس گزارش فارن افرز، ایران احتمالا همچنان می‌گوید که در‌عین‌حال که از حوثی‌ها حمایت می‌کند، موضع عدم مداخله را اتخاذ می‌کند. در واقع، تهران می‌خواهد روابط خود را با این گروه بیشتر تقویت کند، زیرا اتحاد آنها عامل مهمی در وادار کردن عربستان سعودی به بررسی راه‌های دیپلماتیک برای محافظت از قلمرو خود بوده است. با‌این‌حال، حوثی‌ها در موارد متعدد نشان داده‌اند که مستقل از ایران عمل می‌کنند. به عنوان مثال، پاسخ حوثی‌ها به توافق بین عربستان سعودی و ایران این بود: این توافقی بین ریاض و تهران است، نه با صنعا. کاری که ایران می‌تواند انجام دهد، اگر جدی باشد، خودداری از حمایت در تلاش برای سوق دادن آنها به سمت توافق با ریاض است.

جنگ در دل جنگ
با توجه به این پویایی‌های محلی، حتی اگر سعودی‌ها و حوثی‌ها به توافق برسند، درگیری در یمن احتمالا ادامه خواهد یافت. در واقع، اگر چنین توافقی حاصل شود، یمن می‌تواند شاهد تشدید درگیری بین گروه‌های محلی باشد، در‌حالی‌که بازیگران منطقه‌ای اسما غایب هستند اما همچنان از طریق نیروهای نیابتی محلی، برنامه‌های سیاسی و نظامی خود را دنبال می‌کنند. در پایان اشاره شده اگر قرار است روند صلح موفقیت‌آمیز باشد، باید مصالحه سیاسی بین همه طرف‌های درگیر - نه فقط همسایگان یمن - انجام شود. مذاکرات نباید محدود به گروه‌های مسلحی باشد که از طریق نبرد مشروعیت کسب کرده‌اند. مذاکرات همچنین باید شامل گروه‌های سیاسی و اجتماعی، از جمله گروه‌هایی که نماینده زنان و جوانان هستند، باشد. در درازمدت، کشور باید بیش از ایجاد توافق‌های موقت بین گروه‌ها انجام دهد.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

00:00/00:00

فارن افرز: منازعه یمن چیزی بیش از یک جنگ نیابتی است

فارن افرز: منازعه یمن چیزی بیش از یک جنگ نیابتی است
00:00
00:00
فارن افرز: منازعه یمن چیزی بیش از یک جنگ نیابتی است
1 / 1
فارن افرز: منازعه یمن چیزی بیش از یک جنگ نیابتی است
00:00
00:00
0 MB