«پوستاندازیِ سعودیها»؛ رپرتاژ مجله بریتانیایی برای بنسلمان

دنیای اقتصاد/متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
با ورود دونالد ترامپ به عربستان سعودی در تاریخ ۱۳مه برای نخستین سفر رسمی دوره دوم ریاستجمهوریاش -سفری که تداعیگر نخستین سفر خارجی او در سال ۲۰۱۷ است- لحظهای درنگ کنید تا عمق تغییرات غیرمنتظره را دریابید. ترامپ اکنون خودسرتر و مستبدتر از گذشته است؛ اما در نقطه مقابل، میزبانش، ولیعهد و حاکم واقعی عربستان، محمد بنسلمان کشورش را به نیرویی در خدمت نظم و ثبات بدل کرده است.
برای سالهای طولانی، نام عربستان نه تنها با ثروت نفتی، بلکه با سرکوب سیاسی، محدودیتهای اجتماعی بهویژه علیه زنان و حمایت از افراط گرایی مذهبی گره خورده بود؛ عواملی که در گسترش تروریسم جهانی بیتاثیر نبودند. عربستان هنوز یک حکومت خودکامه است و ولیعهدش، صدای مخالفان را برنمیتابد. اما از منظر اکونومیست، عربستان امروز دیگر آن کشوری نیست که جهان میشناخت. این کشور اکنون به یکی از بازیگران ثبات آفرین منطقه بدل شده و در داخل، دست به اصلاحاتی اجتماعی زده که در خاورمیانه کمسابقهاند. با این حال، چالش اصلی پیش روی ریاض، عبور از اقتصاد نفتمحور به یک اقتصاد متنوع و جهانی است. روند تحول آغاز شده، اما هنوز به سرعت لازم پیش نمیرود و این، آینده طرح اصلاحات ولیعهد را در هالهای از ابهام قرار میدهد.
شاید مهمترین تغییری که جهان در عربستان امروز میبیند، نقشآفرینی مثبت این کشور در سیاست خارجی باشد. روزگاری، عربستان نه تنها حامی مالی جهادگرایی، بلکه خود یکی از سرچشمههای ناامنی منطقه بود. جنگ ویرانگر یمن در سال ۲۰۱۵ و قتل جمال خاشقجی در ۲۰۱۸ همچنان لکههایی تاریک در کارنامه محمد بنسلمان هستند. لکه ننگ آن رسواییها همچنان باقی است، اما اقدامات اخیر عربستان نیز شایسته توجه است.
عربستان امروز دیگر از تروریسم حمایت نمیکند، کاهش درگیریها با حوثیها را تشویق میکند، به دولت سوریه برای پرداخت بخشی از بدهیهایش به بانک جهانی کمک کرده و در صورت لغو تحریمهای آمریکا، وعده سرمایهگذاری در این کشور را داده است. نفوذ منطقهای عربستان و ارتباط نزدیک ولیعهد با ترامپ، به ریاض این امکان را میدهد که نقشی پررنگتر در تحولات جهانی ایفا کند. از میزبانی مذاکرات آتشبس در اوکراین گرفته تا تشویق به گفتوگو با ایران و تلاش برای پایاندادن به جنگ در غزه همگی نشانههایی از تغییر رویکرد سیاست خارجی عربستان محسوب میشوند و دونالد ترامپ ممکن است به این درخواستها گوش دهد.
دلیل این تغییر رویکرد روشن است: بنسلمان به ثبات منطقهای نیاز دارد تا بتواند پروژه اصلیاش در داخل یعنی اصلاحات اقتصادی و اجتماعی را پیش ببرد. درآمدهای نفتی دیگر تکیهگاه قابلاعتمادی برای آینده نیستند. با توجه به اینکه دو سوم جمعیت کشور را جوانان تشکیل میدهند، تامین شغل برای آنها حیاتی است. وجود یک منطقه ناآرام به معنای افزایش نارضایتی در داخل و کاهش اعتماد برای سرمایهگذاران خارجی است؛ درحالیکه یک خاورمیانه شکوفا، فرصتهایی تازه برای صادرات و صنعت گردشگری عربستان فراهم میکند. در حوزه اجتماعی، ولیعهد پیشرفتهایی چشمگیر رقم زده است. کمتر از ۱۰سال پیش، نیمی از جمعیت کشور یعنی زنان، از بسیاری از عرصههای اجتماعی و بازار کار کنار گذاشته شده بودند. امروز زنان اجازه دارند آزادانه کار، سفر و زندگی کنند. پلیس مذهبی منحل شده و سینما، کنسرت و تفریحات عمومی جای خود را در جامعه باز کردهاند. حتی در مناطق محافظهکار، جوانان از وجود فضای باز فرهنگی استقبال میکنند.
اما بخش اقتصادی، همچنان پاشنه آشیل پروژه نوسازی عربستان است. از سال۲۰۱۶، دولت میلیاردها دلار را صرف پروژههایی بزرگ و پر زرقوبرق مانند شهر آیندهنگر نئوم یا مکعبی عظیم کرده که قرار است تا سال۲۰۳۰ حدود ۹۰۰میلیارد دلار هزینه داشته باشند. در کنار اینها، صندوق ثروت ملی نیز در بیش از ۱۰۰شرکت در حوزههایی چون خودروهای برقی، ورزشهای الکترونیک، قهوهسازی و ساخت تراشه سرمایهگذاری کرده است. باوجود این تلاشها، اقتصاد عربستان همچنان وابسته به نفت است و ۶۰ درصد از درآمد دولت از فروش نفتخام تامین میشود. بخش گردشگری رشد کرده، اما هدایت پول به طرحهای دولتی باعث بالارفتن هزینهها و تضعیف بخش خصوصی شده است. سرمایهگذاران خارجی نیز هنوز بااحتیاط به بازار عربستان نگاه میکنند.
در همین حال، فشارهای مالی نیز روبه افزایش است. قیمت کنونی نفت (۶۱دلار در هر بشکه) فاصله زیادی با سطح مورد نیاز برای توازن بودجه (۹۲دلار به گفته صندوق بینالمللی پول) دارد. بدهیهای دولت اگرچه هنوز پایین است، اما از ۲۰۱۶ تاکنون دوبرابر شده است. تعرفههای تجاری ترامپ و احتمال رکود اقتصاد جهانی، میتواند وضعیت را بدتر نیز بکند. واقعیت آن است که آینده محمد بنسلمان و عربستان به سرنوشت همین اصلاحات گره خورده است. آزادیهای اجتماعی برای ولیعهد زمان خریده است، اما اگر معیشت مردم بهبود نیابد، حمایتها به سرعت رنگ میبازد. نارضایتی داخلی میتواند به سرکوب مجدد بینجامد و دستاوردها را بر باد دهد. عربستان راهی طولانی آمده است، اما هنوز مسیر دشواری در پیش دارد.