خودکشی رزیدنتها ۶ برابر بیشتر از جمعیت عمومی

شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
زهرا جعفرزاده| نشستی که قرار بود سال گذشته در اوج ماجراهای خودکشی رزیدنتها و خشونتهایی که علیه کادر درمان اعمال میشود، برگزار شود، در نهایت با حضور کارشناسان و مسئولان نظام سلامت ازجمله مشاوران و معاونان وزیر، پزشکان و پرستاران و اهالی رسانه در کافه رویداد کارزار برگزار شد. اردوان بهرامی، نویسنده کارزار پایان خشونت علیه کادر درمان، پزشک عمومی است که میگوید ۱۸ هزار نفر این کارزار را امضا کردهاند. او صحبتهایش را به سمت خودکشی رزیدنتها برد و گفت که هر ماه از خودکشی یکی از رزیدنتها باخبر میشوند، درحالیکه هزاران نفر دیگر به خودکشی فکر میکنند.
میکروفن وقتی به بهرامی رسید، او اینگونه شروع کرد: «خشونت علیه کادر درمان مسئله گستردهای است که خودکشی رزیدنتها و خشونتهایی که علیه آنها اعمال میشود، زیرمجموعه آن قرار میگیرد. کلا پزشکان کشور ۲۰۰ هزار نفر هستند، اما اینطور گفته میشود که این ۲۰۰ هزار نفر از ۱۰، ۱۵ سال پیش، خون مردم را در شیشه کردهاند. این مسائل بهطور مرتب تکرار میشود و متأسفانه رسانه ملی هم با ساخت سریال و... تریبونی به این افراد داده که جامعه پزشکی را هدف قرار دادهاند. همه اینها در شرایطی است که پزشکان خودشان مشکلات زیادی دارند و خشونت علیهشان تنها یکی از آنهاست. آنها مسئله خودکشی و معیشت را هم دارند، اما از سوی جمعیت بسیار زیاد کشور مورد تهاجم فیزیکی، رسانهای و روانی قرار میگیرند».
براساس اعلام این پزشک، میزان خودکشی در رزیدنتهای کشور بسیار بالا و شش برابر میزان خودکشی در جامعه عمومی است: «ما کمتر از ۲۰ هزار رزیدنت در کشور داریم که هر ماه از خودکشی یکی از آنها باخبر میشویم. غیر از این افراد، هزاران نفر دیگر هم هستند که به خودکشی فکر میکنند و افسردگی شدید دارند. آنچه ما از آن باخبر میشویم، خودکشیهای منجر به فوت است». او ادامه صحبتهایش را گرفت و گفت: «در سال ۹۳ پایاننامه تعدادی از دانشجویان درباره افسردگی در میان دانشجویان بالینی پزشکی بود؛ یعنی دانشجویانی که اغلب در سالهای پنجم و ششم تحصیل بودند. نتیجه این بررسی نشان داد که ۶۱ درصد در دوره دانشجویی افسردگی شدید دارند.
وقتی این افراد وارد زندگی حرفهای میشوند، این میزان بالاتر هم میرود. در این ۱۰، ۱۵ سال گذشته، فشار به کادر درمان بالاتر رفته است. بیمار در مطب مینشیند و مدام به این فکر میکند که این پزشک با کدام داروخانه یا مرکز دیگر زدوبند کرده است، آیا پزشک سهمیهای است؟ من در روستا طرحم را گذراندهام و آنجا تنها به این دلیل که قرص مورد نظر بیمار را تجویز نکردم، از سوی او مورد ضرب قرار گرفتم و مرا کتک زدند. دیدگاه جامعه نسبت به کادر درمان بسیار نامناسب است و این مسئله روی منافع ملی ما که سلامت مردم است، تأثیر میگذارد.
مشکل جامعه پزشکی، چه امنیت آنها باشد، چه معیشت و...، فقط مشکل ۲۰۰ هزار نفر نیست، مشکل تمام جامعه است». او در ادامه به مهاجرت پزشکان هم اشاره کرد: «بسیاری از پزشکان مهاجرت کردهاند یا قصد مهاجرت دارند. اینکه میگویند مهاجرت کم شده، به دلیل بالارفتن قیمت دلار است. خیلی از پزشکان نمیتوانند در روز یک صفحه کتاب بخوانند. آنها یا در حال خواندن زبان آلمانی هستند که مهاجرت کنند یا در فکر پرداخت قسطهایشان. با این وضعیت تا ۲۰ سال دیگر، سطح کیفیت پزشکی و پرستاری ما به کشورهای پاکستان و بنگلادش میرسد».
کادر درمان مشکل ارتباطی با بیماران دارد
مسعود حبیبی، معاون فرهنگی و دانشجویی وزارت بهداشت، یکی دیگر از حاضران در این نشست بود. او به دستاوردهای کادر درمان در دوره کرونا اشاره کرد و اینکه در آن دوره، نزدیک به ۳۰۰ نفر از آنها قربانی ویروس شدند و تعداد زیادی هم مورد خشونت قرار گرفتند: «در همان دوره یکی از پزشکان متخصص بیهوشی مورد حمله قرار گرفت و تا حد نابینایی رفت. یا اخیرا که دکتر مسعود داوودی در یاسوج از سوی خانواده بیمار به قتل رسید. حتی این پزشک را بهعنوان شهید معرفی نکردند». به اعتقاد حبیبی، باید به این مسئله پرداخت که علت این خشونتها چیست؛ «به اعتقاد من یکی از مهمترین علتها، مشکلات ارتباطی است. جامعه پزشکی ما نتوانسته ارتباط خوبی با مخاطبانش که بیماران هستند، برقرار کند.
شاید یکی از علتهای آن شلوغی آنهاست. عمده پزشکان اصلا فرصت ندارند به بیماران برسند. مثلا در اورژانس بیمارستان سینا، کادر درمان از وقتی شیفت را تحویل میگیرد تا وقتی شیفتش تمام شود، اصلا فرصت نشستن و استراحت ندارد. علت دیگر، بحثهای آموزشی در دوره تحصیل پزشکان و پرستاران است. باید به آنها توضیح داده شود که بیمار نیاز به این دارد تا درباره بیماری خود بداند یا باید به همراه درباره وضعیت بیمارش توضیحات لازم داده شود. مثلا همان پزشک متخصص بیهوشی که مورد حمله قرار گرفت، در اتاق عمل سر زایمان سزارین بود که بیماری را به اورژانس آورده بودند. اگر به آن بیمار توضیح داده میشد که پزشک در اتاق عمل است، شاید این اتفاق نمیافتاد. در ارتباط با دکتر داوودی هم ظاهرا به خانواده فوتی گفته بودند اگر دکتر زودتر میرسید این اتفاق نمیافتاد. همین یک جمله در اتفاق رخداده تأثیر گذاشت». به اعتقاد او، باید نسبت به امنیت کادر درمان حساسیت وجود داشته باشد و از آنها حمایت شود.
رزیدنتی همراه با تحقیر و فشار
زرین زردار، عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشگاه علامه و فعال در حوزه ارتباطات سلامت، نفر بعدی بود که میکروفن را گرفت: «رزیدنتها تجربههای سختی در دوره تحصیلشان دارند که همراه با تحقیر و فشار شدید و نبود همدلی است. وقتی هم وارد کار حرفهای میشوند، با خشم مردم مواجه میشوند. این حجم از خشم لزوما مربوط به کادر درمان نمیشود؛ به فضاهای خالی از اطلاعات و خالی از امکان برقراری ارتباط سالم برمیگردد. یک بررسی با همین موضوع انجام شد و از پزشکان پرسیدند وقتی با مشکلی مواجه میشوید و میدانید که جنسش ارتباطی است، از چه استراتژی استفاده میکنید؟ در بیشتر مواقع جواب هیچی بود. علت این است که آنها هیچ مهارت ارتباطی را آموزش ندیدهاند».
حبیب راسی که دکترای ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی را دارد و روی موضوع ارتباطات سلامت کار کرده نیز در این جلسه حضور داشت. او صحبتهای سخنران قبلی را تأیید کرد و ادامه داد که فقدان ارتباط در جامعه پزشکی یکی از منابع خشم و خشونت علیه کادر درمان است: «وقتی ارتباط مؤثر نباشد، خشونت شکل میگیرد. در مراکز درمانی ما اصلا به همراه بیمار توجهی نمیشود و خشونت خیلی وقتها از همان بخش متوجه نظام سلامت میشود. در کنار همه اینها باید این انتظار معجزهگونه از پزشک اصلاح شود؛ یعنی نباید اینطور تصور کرد که پزشک معجزهگر است». مهدی شاکری، معاون روابطعمومی دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی نیز در این نشست صحبت کرد و گفت: «در دوره رزیدنتی، خودِ این افراد تجربههای خشونت را تجربه میکنند و بعد در بیمارستان همین خشونت بازتولید میشود. گاهی خود سیستم درمان این خشونت را تولید میکند».
۸۷ درصد مردم پول بخش خصوصی ندارند
سیمین کاظمی، پزشک و جامعهشناس، نفر بعدی بود که میکروفن را به دست گرفت و اظهارات مستقیمتری متوجه نظام سلامت کرد. به اعتقاد او، خشونت علیه کادر درمان نیاز به توجه از سوی نظام سلامت و بهطور ویژه وزارت بهداشت دارد. مسئله خشونت علیه کادر درمان بهصورت رسمی بهعنوان یک مسئله شناسایی نشده و پروتکلی برای آن وجود ندارد. نظام سلامت تیمی برای این بخش اختصاص نداده، درحالیکه سازمان جهانی بهداشت در این زمینه پروتکلهایی دارد و به این موضوع پرداخته که چطور میتوان از کادر درمان محافظت کرد: «نظام سلامت چه اقدامی برای جلوگیری از خشونت علیه کادر درمان انجام داده است؟
هیچ دادهای در این زمینه وجود ندارد و پژوهش رسمیای صورت نگرفته است. مسئله را به یک امر شخصی تقلیل میدهند. حتی موردی بوده که از پزشکی که مورد خشونت قرار گرفته، خواستهاند با پلیس تماس نگیرد». او معتقد است کادر درمان با دو چالش مهم مواجه است؛ یکی کمبود نیرو و دیگری کمبود امکانات: «وقتی استخدام نیرو به اندازه کافی نباشد، پزشک و پرستار هم نمیتواند جوابگوی بیماران باشند. نبود امکانات هم به این وضعیت دامن زده است». به گفته او، در حال حاضر مهمترین چالش نظام سلامت، خصوصیسازی و درآمدزایی و در نهایت تضعیف بخش دولتی است. چرا؟ چون بودجه ندارد و میخواهد آن را از بخش خصوصی جبران کند: «۸۷ درصد مردم نمیتوانند از بیمارستانهای خصوصی استفاده کنند.
تنها سه درصد از جامعه با پول خودشان و بدون بیمه میتوانند از بخش خصوصی استفاده کنند. همه چیز رها شده و تنها آمارها اهمیت پیدا کردهاند. بیمار در نظام سلامت، تبدیل به مشتری و مراجعهکننده شده است». زینب نصیری، مشاور اجتماعی وزیر بهداشت نیز بهعنوان یکی از دعوتشدههای این نشست، به نتیجه پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان اشاره کرد و گفت که براساس این پیمایش، هنوز هم بخش درمان و پزشکان بالاترین میزان اعتماد عمومی را از سوی مردم دارند؛ هرچند این اعتماد در سالهای اخیر روند نزولی داشته است. او به نقش مهم مددکاران در مراکز درمان اشاره کرد. به گفته او، این افراد میتوانند نقش میانجیگر داشته باشند و خدمات روانی و اجتماعی حتی برای کادر درمان ارائه دهند. آنها حتی میتوانند در سیاستگذاریهای حوزه درمان بیمارستانها هم مشارکت داشته باشند، اما متأسفانه از آنها استفاده نمیشود. کار اصلی مددکار پیشگیری است و اگر شرایط به بحران کشیده شد، باید مداخله کند. مسئله این است که از ظرفیتهای این افراد استفاده نمیشود.
مردم پول بخش دولتی را هم ندارند
حسین کرمانپور، مدیر روابطعمومی وزارت بهداشت، بهعنوان آخرین سخنران این نشست تلاش کرد به انتقادها پاسخ دهد. او این را گفت که «بیشترین میزان خشونت در مراکز درمانی، در بخش اورژانس بیمارستان رخ میدهد. آنجا بیمار وضعیت خوبی ندارد و در مقابلش پزشک و پرستاری است که از ابتدای شیفت، خون زیاد و جراحات بسیاری دیده. قطعا در این شرایط، آن پزشک و پرستار نمیتواند بیاثر باشد. به هر حال مردم پول مراجعه به مراکز خصوصی را ندارند و برای درمان به بخش دولتی مراجعه میکنند. اما حالا پول همان دولتی را هم ندارند و دنبال جایی برای خالیکردن وضعیت خودشان هستند. همه اینها در شرایطی است که خود پزشک هم تا ساعتی بعد از حضور بیمار، نمیداند چه اتفاقی برای بیمار افتاده است».