نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

ترجیحات واشنگتن در توافق با ایران

منبع
هم ميهن
بروزرسانی
ترجیحات واشنگتن در توافق با ایران

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

 روح‌‏اله نخعی| موضوع احتمالاً فاصله خطوط قرمز است. هر چه از شروع گفت‌وگوهای ایران و ایالات متحده بر سر برنامه هسته‌ای ایران بگذرد، احتمال بیشتری مطرح می‌شود که در این مرحله، دو طرف به نقاط اصلی اختلافی رسیده‌اند، فاصله آنچه را به عنوان خطوط قرمز مطرح می‌شود را بررسی می‌کنند و میزان انعطاف‌پذیری لازم در هر طرف برای رسیدن به توافق را پیدا می‌کنند. شاید با پذیرش این ملزومات، به توافق نزدیک می‌شوند، شاید با ممکن ندیدن این انعطاف‌پذیری‌ها به نقطه شکست گفت‌وگوها نزدیک می‌شوند و شاید یک گام بینابینی برای آزمایش یکدیگر را ممکن یا لازم می‌بینند و توافقی موقت تنظیم می‌کنند.
 
در این میان، خالی از فایده نیست که مرور کنیم، از نظرگاه آمریکایی، وجود یا نبود چه ویژگی‌هایی در هر توافق احتمالی می‌تواند باعث شود این توافق خوب یا بد توصیف شود. جاناتان پنیکاف، مدیر پروژه امنیت خاورمیانه اسکوکرافت در شورای آتلانتیک و کارشناس ارشد مرکز ژئواکونومیک همین اندیشکده، سناریوهای محتمل در توافقات را مرتب کرده و توضیح داده که هر کدام از آن‌ها از لحاظ مطلوبیت برای ایالات متحده چه نمره‌ای می‌گیرند.

با مطالعه نوشته او، تفاوت جدی نظرگاه دو طرف و محدودیت جدی گزینه‌های مرضی‌الطرفین مشخص‌تر می‌شود. در ادامه، مقاله او که در وب‌سایت شورای آتلانتیک منتشر شده را خواهیم خواند و پس از هر بخش، به بررسی معنا و مفهوم نوشته‌های پنیکاف و نشانه‌های دوری و نزدیکی هر سناریو را دنبال می‌کنیم:

نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا در امور خاورمیانه و وزیر خارجه ایران، یکشنبه گذشته برای چهارمین بار جلسه داشتند. دیدار استیو ویتکاف و عباس عراقچی، با توافق بر سر چارچوب تمام نشد، برخلاف گزارش‌هایی که گفته بودند ممکن است چنین شود؛ اما ظاهراً به اندازه کافی پیشرفت بوده که مذاکرات ادامه یابند و شاید دو طرف در اختلافات کلیدی به هم نزدیک‌تر شده باشند.

این پیشرفت به‌‌رغم این رخ داده که موضع‌گیری‌های علنی هر دو طرف، خط قرمزهای متناقض را برجسته کرده. این حاکی از این است که یک یا هر دو طرف حاضرند از آنچه در انظار عمومی می‌گویند، انعطاف‌پذیرتر باشند. ممکن است به این معنا هم باشد که یا ایران یا ایالات متحده، مطمئن هستند که می‌توانند دیگری را قانع کنند از موضع فعلی‌اش عبور کند.

برای جمعیت کثیری که از بیرون به روند مذاکرات نگاه می‌کنند، سوال اساسی همین‌جاست. در نگاه اول، اگر آنچه در مواضع دو طرف دیده می‌شود، به همان شکل ظاهری تمام و کمال پذیرفته شود، جای چندانی برای گفت‌وگو نمی‌ماند؛ اما اینکه گفت‌وگوها در این مقطع هنوز ادامه دارد، در حالت خوش‌بینانه یعنی یک یا دو طرف بیش از آنچه می‌گویند، آمادگی دارند و در حالت بدبینانه یعنی یک یا دو طرف، بیش از آنچه باید، امیدوارند. اصل آنچه ناظران در بررسی اخبار مذاکرات جست‌وجو می‌کنند، همین است که کدام حالت به واقعیت نزدیک‌تر دیده می‌شود.

اگر ایران و ایالات متحده از این اختلافات بگذرند و به توافق برسند، چطور خواهیم دانست این توافق خوبی بوده است؟ این راهنمای من برای نمرده‌دادن به نتایج بالقوه مختلف در این مذاکرات با اهمیت بالاست:

الف: حل مسئله هسته‌ای و نفوذ منطقه‌ای
تقریباً قطعی است که مسئله برنامه هسته‌ای ایران نقطه تمرکز گفت‌وگوهاست و این قابل‌درک هم هست، با توجه به اینکه ایران به داشتن اورانیوم غنی‌شده کافی جهت ساخت بمب نزدیک است؛ اما اگر واقعاً این تنها موضوعی باشد که روی میز است، جداکردن بحث از تلاش‌های جمهوری اسلامی در جهت پیشبرد برنامه موشکی بالستیک، نفوذ منفی منطقه‌ای، عملیات تروریستی و کارزارهای ترور و گروگان‌گیری در جهان خطا خواهد بود؛ خطایی که باعث می‌شود یک توافق عالی که ارزش نمره الف را داشته باشد، از میان برود.

با تلاش برای توافقی محدود که منحصر به مسئله هسته‌ای است، ترامپ تضمین خواهد کرد که بیشتر یا همه آن چالش‌های دیگر رسیدگی‌نشده بر جا خواهد ماند، درست همان‌طور که پس از برنامه جامع اقدام مشترک ۲۰۱۵ (برجام)، به آن‌ها رسیدگی نشد. این یعنی موضع ایران در منطقه تقویت خواهد شد و منطقه به‌طور کلی ناامن‌تر خواهد بود.

از ادبیات همین بند هم می‌شود چنین برداشت کرد که خود نویسنده هم امید چندانی ندارد که توافقی جامع و مانع در این مذاکرات حاصل شود و طبق آن، همه خواسته‌ها و آرزوهای ایالات متحده درباره ایران نیز برآورده شود. از یک نگاه ادامه مذاکرات به این معناست که موضوع گفت‌وگوها، چیزی است که امکان گفت‌وگو درباره‌اش وجود دارد و شانس توافق هم؛ به‌علاوه، محدودیت زمانی جدی نیز طبعاً باعث می‌شود دو طرف، اگر واقعاً به امید توافق وارد گفت‌وگوها شده باشند، بلندترین مسیر ممکن را از میان مسیرهای کوتاه برگزینند. تقریباً غیرممکن به نظر می‌رسد که ایران و آمریکا بتوانند در فاصله چندهفته‌ای، اختلافات‌شان را درباره اسرائیل، فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، یمن، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، ترکیه، خلیج فارس و... به نتیجه نهایی و جامع برسانند.

در عین حال، نشانه‌هایی دیده می‌شود که در حاشیه این گفت‌وگوها یا پیش از آن‌ها، خواه در نتیجه تعامل مستقیم، خواه در نتیجه تصمیمات مستقل و خواه در نتیجه اجبار روندها، اتفاقاتی افتاده که تنش وضعیت را بسیار کمتر کرده است. بخش بزرگی از اختلافات ایران و آمریکا در سال‌های گذشته، امروز خودبه‌خود بلاموضوع شده‌اند: حماس در فلسطین آسیب جدی دیده، حزب‌الله در لبنان ضربات سنگینی دریافت کرده، بخش مهمی از قدرت خود را از دست داده و به تعامل و تحمل در مواجهه با دیگران رسیده، حوثی‌ها در یمن، خواه طبق برخی گزارش‌ها با اشاره ایران و خواه با تصمیم خود، با آمریکا وارد آتش‌بس شده‌اند، حشدالشعبی و دیگر نیروهای مورد حمایت ایران در عراق، در روند ادغام کامل در ارتش و خلع سلاح هستند، ریاض در مسیر بهبود روابط با تهران است، ابوظبی و تهران دیگر درگیری با یکدیگر ندارند، سوریه، متحد اصلی پیشین ایران در منطقه، اساساً کشور دیگری شده است که در حال حاضر تعاملی هم با ایران ندارد و ماه‌هاست برخلاف خواست برخی در تهران، ایران حمله دوباره‌ای به اسرائیل نکرده و به نظر می‌رسد این گزینه در ایران بایگانی شده باشد.

به عبارت دیگر، این احتمال وجود دارد که لااقل در مقطع فعلی، واشنگتن حاضر باشد بدون بحث درباره مسائل منطقه‌ای با ایران توافق کند، به این دلیل که دیگر نیازی نبیند ایران را وادار به تغییر صحنه‌ای کند که به اندازه کافی تغییر کرده.

ب: برچیدن کامل
اگر ترامپ بخواهد توافقی خوب و نمره «ب» کامل بگیرد، باید تضمین کند که ایران برنامه هسته‌ای‌اش را کاملاً برمی‌چیند و از حق غنی‌سازی برای برنامه هسته‌ای غیرنظامی دست می‌کشد. ایران ادعا می‌کند، هدف برنامه فعلی‌اش این است اما می‌شود بدون غنی‌سازی هم انرژی هسته‌ای داشت. کشورهای دیگر سوخت هسته‌ای را وارد می‌کنتد، از راکتورها می‌گذرانند و سوخت مصرف‌شده را به مبدأ برمی‌گردانند.

البته چنین توافقی هم به تنهایی برای کسب نمره «ب» کافی نخواهد بود. ایران باید این را هم بپذیرد که همه سانتریفیوژها را تسلیم کند و اجازه دهد این سانتریفیوژها از کشور خارج شوند. این سانتریفیوژها برای چرخش اورانیوم و ساخت یک دستگاه هسته‌ای پایدار به کار می‌روند. به عبارت دیگر، توافق خوب یعنی ایران مایل باشد کاملاً از برنامه‌اش دست بکشد، مشابه آنچه لیبی در سال ۲۰۰۳ انجام داد. ویتکاف اخیراً گفته اگر ایران، چنان که مقاماتش مدت‌هاست ادعا می‌کنند، سلاح هسته‌ای نمی‌خواهد، پس «تأسیسات غنی‌سازی‌شان باید برچیده شود. نمی‌توانند سانتریفیوژ داشته باشند.»

اما چنین سناریویی بسیار بعید است. ایران مدام بر حقش برای غنی‌سازی اورانیوم تأکید کرده است. رهبر معظم [آیت‌الله] علی خامنه‌ای همین حالا هم بدبین است و حق غنی‌سازی حقی است که او مدت‌ها طرفدارش بوده. مقامات «میانه‌رو» فعلی ایران، یعنی رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان و عراقچی، به احتمال قریب به یقین برای قانع‌کردن او جهت دست‌کشیدن از این حق، به مشکل خواهند خورد، به‌خصوص با توجه به عاقبت دیکتاتور لیبی؛ به‌علاوه، پزشکیان و عراقچی احتمالاً نگران این هم باشند که حتی پیشنهاد چنین معامله‌ای می‌تواند، چنان واکنش منفی شدیدی از سمت تندروها برانگیزد که جایگاه خودشان را هم به خطر بیاندازد.

باز خود نویسنده هم اذعان دارد که این گزینه هم چندان محتمل نیست. تأکیدات طرف ایرانی بر بحث غنی‌سازی مدام تکرار می‌شود و گویا تلاشی در کار است که تصریح شود، موضع‌گیری در این باره، شاخ‌وشانه‌کشیدن برای کسب امتیاز نیست. صراحت مقامات ایرانی به شکلی است که هزینه عقب‌نشینی احتمالی بر سر این موضوع را برایشان بالا می‌برد.

در عین حال، این امکان از نگاه برخی همچنان وجود دارد که این مسئله برای آمریکا هم جایگاه خط قرمز غیرقابل‌عبور پیدا کند و در آن شرایط، ایران هم ترجیح دهد اصل مسئله توافق را بر حفظ غنی‌سازی ارجح بداند. در این سناریو احتمالاً ایران امتیازاتی جدی از طرف آمریکا بخواهد تا در مقابل حاضر به رهاکردن مسئله غنی‌سازی شود. در میان صحبت‌های مقامات آمریکایی نیز تأکیدات قابل‌توجهی شده است که واشنگتن از تهران می‌خواهد دست از غنی‌سازی بکشد و سابقه ایالات متحده در مواجهه با دیگران نیز همین الگو را نشان می‌دهد. باز از طرف دیگر، هرازگاهی در حرف‌های طرف آمریکایی، امکان پذیرش غنی‌سازی در سطح مشابه برجام دیده می‌شود. علی شمخانی، مشاور سیاسی رهبری اخیراً موضعی درباره شرایط ایران برای توافق را به رسانه آمریکایی ان‌بی‌سی‌نیوز گفته است که شامل غنی‌سازی محدود، مشابه برجام بوده‌است. برخی بازنشر مطلب ان‌بی‌سی در این باره را به فال نیک گرفته و آن را نشانه این دیده‌اند که ترامپ حرف‌های شمخانی را قابل‌قبول دانسته‌است.

پ: غنی‌سازی غیرنظامی با شرایط سختگیرانه
در توافقی که ارزش نمره «پ» را داشته باشد، به ایران اجازه داده می‌شود تا 3/67 درصد غنی‌سازی کند. به نظر می‌رسد لااقل برخی در دولت چنین مسیری را ترجیح می‌دهند، شامل معاون اول جی‌دی‌ونس. چنین سطحی از غنی‌سازی برای ایران کافی خواهد بود که برنامه غیرنظامی داشته باشد، اما در چنین توافقی ایران باید در مقایسه با برجام، محدودیت‌های دائمی‌تری را بپذیرد.

ایران باید سانتریفیوژهای پیشرفته‌ترش، معروف به آی‌آر۸، آی‌آر۶ و آی‌آر۲ را تسلیم کند. این سانتریفیوژها اساساً ایران را قادر می‌سازد که سریع‌تر از طراحی اولیه آی‌آر۱، اورانیوم غنی کند؛ اما روی همان آی‌آر۱ هم باید محدودیت‌هایی باشد، وگرنه ظرفیت تولید در نهایت به همان اندازه سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر خواهد رسید. فقط کمی زمان خواهد برد.

به‌علاوه، توافقی که نمره «پ» بگیرد، مثل برجام روی این محدودیت‌ها، بازه زمانی یا بند غروب تعیین نمی‌کند. ویتکاف ادعا می‌کند موضع ایالات متحده چنین خواهد بود: «تعهدات آن‌ها غروبی نخواهد داشت.» مهم‌ترین بندهای غروب در برجام یکی بندی بود که در سال ۲۰۲۳ منقضی شد و به موشک‌های بالستیک مربوط بود و دیگری آنی که در سال ۲۰۳۱ منقضی می‌شود و محدودیت‌های روی سطح غنی‌سازی و ذخیره ایران را برخواهد داشت. در نهایت، ایران باید بپذیرد بازرسی‌ها نه‌تنها از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که از سوی پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان هم باشد، یعنی همان کشورهای «1+5» که در مذاکرات منتهی به برجام بودند.

چنین توافقی با نقطه ایده‌آل فاصله زیادی خواهد داشت. هر قدر هم که بازرسی‌ها شدید باشند، این تهدید مدام برقرار خواهد بود که ایران بتواند توسعه غنی‌سازی‌اش را در سایه قرار دهد؛ اما حتی اگر ایران به توافق جدید و محدودیت‌هایش پایبند هم باشد، شرایط داخلی در ایران و وضعیت منطقه‌ای در خاورمیانه راکد نخواهند ماند. اگر شرایط بدتر شود، رژیمی که در معرض تهدید قرار گیرد می‌تواند به‌سرعت تصمیم بگیرد که برنامه هسته‌ای‌ش را از نو آغاز کند. ایران می‌تواند خیلی چیزها را در توافق تسلیم کند اما هیچ دستگاه فراموشی مثل فیلم «مردان سیاه‌پوش» وجود ندارد که بتواند دانش ایرانیان درباره غنی‌سازی درست اورانیوم و ساخت بمب هسته‌ای را پاک کند.

گزینه بالای مطلوبیت در میان سناریوهای دارای احتمال جدی برای ایالات متحده، احتمالاً همین باشد. ایران موضع چندانی درباره وضعیت سانتریفیوژها نگرفته است و بسته به اهمیت توافق و اصرار آمریکا، غیرممکن نیست که تهران حاضر شود، چنین سناریویی را بپذیرد.

در عین حال، ایران همواره آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را به عنوان ناظر بر اجرای هر گونه توافق توصیف کرده و مواضع خود را بر الگویی مبتنی خوانده است که طبق توافقات موجود بین‌المللی، مشخصا ان‌پی‌تی، قابل اجراست؛ به عبارت دیگر، پذیرش خواسته مطرح‌شده در این سناریو درباره سانتریفیوژها، شانس بیشتری دارد تا مسئله ورود بازرسانی به جز بازرسان آژانس. ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که آژانس، در مجموع از سوی طرف‌های غربی، غیرقابل‌اعتماد به حساب نمی‌آید و اگر دولت ترامپ، برخلاف دیگر نهادهای بین‌المللی، با آژانس دعوایی نداشته باشد، محتمل است که اصرار بیش از حد بر موضوع بازرسان نکند و نقش آژانس را بپذیرد.

ت: غنی‌سازی «غیرنظامی» با سانتریفیوژهای پیشرفته
توافقی که نمره زیر متوسط «ت» را می‌گیرد، توافقی است که همان محدودیت‌های گزینه «پ» را دارد، فقط ایران با تسلیم سانتریفیوژهای پیشرفته موافقت نمی‌کند و اجازه ورود بازرسان 1+5 برای نظارت بر پایبندی ایران به توافق را نمی‌دهد. چنین توافقی ایران را دائماً لب مرز سلاح هسته‌ای قرار می‌دهد، در حالی که اهرم‌های ایالات متحده و متحدانش برای پیشگیری از آن، کمتر از همیشه خواهد بود.

شاید بتوان گفت این سناریو، میانه خواسته‌های دو طرف باشد. ایران وضعیتی شبیه به برجام را می‌پذیرد، با این تفاوت که تعهدات ذیل این سناریو دائمی خواهند بود. در این سناریو همچنان برنامه هسته‌ای ایران تحت نظارت و محدودیت‌هایی قرار خواهد داشت که از نگاه طرف غربی، برای پیشگیری از حرکت ایران به سمت بمب یا خبردارشدن از چنین اقدامی کافی هستند.

در عین حال، برای طرف ایرانی، در این سناریو، ابتکار عمل و امکان حرکت دوباره به سمت کاهش تعهدات در صورت احساس نیاز، مثلاً با تغییر دوباره وضعیت از سوی آمریکا، حفظ می‌شود. به عبارتی، در این سناریو، اگر هر یک از دو طرف، متن یا «روح» توافق را زیر پا گذاشت، طرف مقابل همچنان ابزارهای خود را برای واکنش متقابل طبق الگوهای پیشین خود حفظ می‌کند. این سناریو از آن‌جا می‌تواند برای ایران قابل‌قبول باشد که توافق عمده آن با برجام، در فقدان بندهای غروب است و با توجه به اصرار ایران بر اینکه برنامه هسته‌ای‌اش، در صورت توافق، همواره طبق ان‌پی‌تی و شرایط آژانس پیش خواهد رفت، این مسئله چندان برای ایران ناپذیرفتنی نخواهد بود.

آنچه می‌تواند انگیزه طرف غربی برای پذیرش این شرایط شود نیز، مسئله‌ای است که سال‌ها به آن اشاره شده است: ایران دانش لازم برای ساخت سانتریفیوژها و غنی‌سازی را دارد، در نتیجه، حذف سانتریفیوژها یا برچیدن تأسیسات، برای پیشگیری از حرکت ایران به سمت غنی‌سازی بیشتر، تنها حکم خرید زمان خواهد داشت، چه آنکه اگر ایران تصمیمی در این زمینه بگیرد، دوباره خواهد توانست آنچه می‌خواهد بسازد. بازه زمانی اطلاع از حرکت متفاوت ایران و فرصت واکنش، در همین سناریو هم به اندازه کافی طولانی هست که نیاز مبرمی به این خرید زمان نباشد.

مردود: غنی‌سازی «غیرنظامی» با بندهای غروب
و بالاخره توافقی که مردودی برایش نمره مناسبی است: ایران اجازه دارد برنامه هسته‌ای غیرنظامی داشته باشد، غنی‌سازی داخلی داشته باشد، مجبور نیست سانتریفیوژهایش را تحویل دهد و فقط باید آن‌ها را کنار بگذارد، ورود بازرسان خارج از آژانس ممنوع است و چندین بند غروب هم در توافق هست.

اجازه وجود بندهای غروب، تقریباً تضمین می‌کند که ایران به ایده «صبر استراتژیک» بازگردد و چند سال بعد دنیا دوباره در معرض خطر بحران دیگری خواهد بود، درباره اینکه ایران بتواند سلاح هسته‌ای داشته باشد. خریدن زمان همیشه راهبرد بی‌منطقی نیست. زمان برجام اصلی غیرمنطقی نبود که زمان خریده شود؛ اما آن زمانی بود که ایران ماه‌ها یا سال‌ها با این فاصله داشت که بتواند اورانیوم غنی‌شده کافی جهت یک بمب داشته باشد. الان ایران فقط چند روز فاصله دارد.

عملاً، همان برجام. احتمالاً مطلوب‌ترین سناریوی ممکن برای ایران همین باشد اما از نظرگاه آمریکایی، چنان که پنیکاف اشاره می‌کند، احتمالاً غیرقابل‌قبول باشد. تصورات در زمان امضای برجام، ادامه روند حل اختلافات بود و شاید امید به این بود که در نسخه تازه روابط، همین که ایران چند سالی محدودیت تحمل کند کافی باشد. الان هم البته صحبت از تغییر بنیادین در روابط هست اما بعید است که واشنگتن دوباره حساب چندانی روی این سناریو باز کند؛ به‌خصوص که مشکل اصلی در پذیرش این سناریو هم در رفتار تهران نیست. تکرار برجام بدون تغییر، برای ترامپ در صحنه داخلی، گران تمام می‌شود.

دموکرات‌ها ترامپ را بابت تکرار توافقی که آن قدر مذموم می‌خواند و از آن خارج شد، سرزنش و تمسخر خواهند کرد. جمهوری‌خواهان هم ضمن نپذیرفتن برجام دوباره، حذف محدودیت‌های ایران پس از بازه زمانی مشخص را نخواهند پذیرفت، به‌خصوص که اصلاً معلوم نیست در زمان عملی‌شدن چنین بندهای غروبی، آمریکا در تهران با که طرف باشد.

اگر دولت ترامپ چنین توافقی را بپذیرد، شاید بتوان احتمال قوی‌تری برای تحلیل‌هایی قائل شد که می‌گویند، فصل تازه‌ای با تفاوت‌های بنیادین در روابط تهران - واشنگتن در راه است و چشم‌انداز توافقات بعدی ترامپ را به تحویل چنین بردی قانع کرده است. شاید ترامپ در راه رسیدن به توافق با ایران بر سر برنامه هسته‌ای‌اش باشد، اما جزئیات تعیین می‌کند که در این آزمون نمره قبولی بگیرد یا نه.

نکته قابل‌توجه دیگر در مرور این نوشته، موضوعاتی است که به آن‌ها اشاره‌ای نشده است: پنیکاف، هیچ صحبتی درباره تحریم‌ها نمی‌کند. این در شرایطی است که صحبت از رفع «تمام تحریم‌ها» در گوشه‌وکنار و مشخصاً در تهران، بسیار شنیده می‌شود. می‌توان چنین گمانه‌زنی کرد که لااقل از نظرگاه این تحلیلگر برجسته در این اندیشکده مهم، اساساً دغدغه‌ای در این باره مطرح نیست و پذیرفته شده است که در هر توافقی، پرونده تحریم‌ها بسته شود. این امتیاز و دستاورد مهمی برای تیم ایرانی خواهد بود که شاید بتواند باعث شود توافق نهایی از نظرگاه پنیکاف مردود نشود.

مسئله دیگری که در این سناریوها غایب است، بحثی است که ذیل عنوان «کنسرسیوم» مطرح شده است. در سه حالت «پ»، «ت» و «مردود»، این امکان وجود دارد که برنامه هسته‌ای ایران به شکل کنسرسیوم و با ورود و سهامداری عربستان سعودی و/یا امارات متحده عربی و حتی شاید خود ایالات متحده، ادامه پیدا کند و این هم امتیازی مهم از سوی ایران به طرف مقابل خواهد بود و می‌تواند سناریوهایی را برای واشنگتن قابل‌قبول کند که در این فهرست، نمره پایین‌تری می‌گیرند. هر چند از زاویه‌ای می‌شود گفت، این سناریو، چیزی شبیه به حضور بازرسان غیرآژانس را هم عملی می‌کند.

مسئله دیگری که مطرح شده هم بحث سرمایه‌گذاری طرف آمریکایی در ساخت نیروگاه‌های جدید در ایران است که وزیر خارجه ایران به آن اشاره کرده است. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، شاید اساساً دیگر نتوان در چارچوب مورد نظر پنیکاف به آن نمره داد. چنین توافقی می‌تواند به معنای تحول اساسی در روابط تهران - واشنگتن باشد و ادامه گفت‌وگو و تعامل بر سر موضوعات دیگر. برخی البته مدعی هستند، عاقبت واقعی دور فعلی گفت‌وگوها، همین تحول بنیادین باشد. باید منتظر بود و دید.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

00:00/00:00

ترجیحات واشنگتن در توافق با ایران

ترجیحات واشنگتن در توافق با ایران
00:00
00:00
ترجیحات واشنگتن در توافق با ایران
1 / 1
ترجیحات واشنگتن در توافق با ایران
00:00
00:00
0 MB