اصلاح طلبان میانه علیه بیانیه جبهه اصلاحات

صبح نو/متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
انتشار بیانیه اخیر موسوم به جبهه اصلاحات، اعتراضات گسترده از جمله اصلاح طلبان میانه رو را به دنبال داشت. در این بیانیه که بر مفاهیمی چون «آشتی ملی»، «تعلیق داوطلبانه غنیسازی هستهای»، «پذیرش نظارتهای گسترده آژانس بینالمللی انرژی اتمی» و «تعامل همهجانبه با غرب» تأکید شده بود؛ که بسیاری تاکید کرده اند که بهروشنی با خواستههای ایالات متحده و رژیم صهیونیستی همپوشانی دارد. همین امر باعث شد که موجی از انتقادها و مخالفتها، نه تنها از سوی جریانهای منتقد اصلاحات بلکه حتی از درون اردوگاه اصلاحطلبان شکل بگیرد. مهمترین نکته در ماجرای این بیانیه آن است که طیفی از اصلاحطلبان حاضر به دفاع از آن نشدند و حتی مخالفت صریح خود را اعلام کردند.
سعید نورمحمدی، سخنگوی حزب اصلاحطلب ندای ایرانیان، با بیان اینکه حزب متبوعش در جلسات جبهه اصلاحات با صدور چنین بیانیهای مخالفت کرده، تأکید میکند: «اینگونه بیانیهها نه تنها به صلاح کشور نیست، بلکه باعث تنش و دوگانهسازی در فضای داخلی میشود.» این موضع نشان میدهد که حتی در بدنه اصلاحات، اجماعی بر سر چنین مواضعی وجود ندارد.
از سوی دیگر، محمدرضا جلاییپور نیز در یادداشتی، محتوای بیانیه را عقبمانده از تحولات جهانی دانست و آن را به سندی قدیمی و بیارتباط با شرایط امروز تشبیه کرد. وی با اشاره به تحولات مهمی چون افزایش قدرت چین، پیمانهای منطقهای جدید و همچنین مقاومت ایران در برابر فشارهای خارجی گفت: «این متن گویی در دهه ۹۰ میلادی نوشته شده و هیچ نشانی از واقعیتهای امروز ندارد.» جلاییپور، همچنین انتقاد کرد که در بیانیه جایی برای تقویت توان دفاعی ایران در برابر تهدیدهای منطقهای دیده نمیشود و صرفاً بر رضایت بخشی از طبقه متوسط تأکید شده است.
برخی فعالان سیاسی نیز این بیانیه را یادآور نامه موسوم به «جام زهر» مجلس ششم دانستهاند؛ متنی که بهجای ارائه راهکارهای عملی، بیشتر شبیه فهرستی از آرزوهاست. به گفته منتقدان چنین مواضعی بار دیگر نشان میدهد که اصلاحطلبان در بزنگاههای حساس، بهجای توجه به اقتضائات امنیتی و دفاعی کشور، به نسخههایی تن میدهند که عملاً منافع غرب را تأمین میکند.
علی مطهری فعال سیاسی اصلاحطلب هم در توئیتی نوشته است: «در بیانیه جبهه اصلاحات ایران اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها پیشنهاد شده است. ولی بعید است که آنها بپذیرند بلکه درخواستهای جدید موشکی و منطقهای مطرح میکنند و تا حکومت اسرائیل بر منطقه را نپذیریم کوتاه نمیآیند.»
بسیاری معتقدند که بیانیه اخیر جبهه اصلاحات نوعی انتحار سیاسی بود که شاخه رادیکال جریان اصلاحات انجام داد. مخالفت حزب ندای ایرانیان، نقدهای صریح جلاییپور، واکنش علی مطهری، اظهار بیاطلاعی برخی چهرههای شاخص اصلاحطلب از صدور بیانیه و پرهیز جمعی دیگر از ورود علنی به انتقاد، همگی نشانههایی از مخالفت با این بیانیه براندازانه است. همچنین عدم توافق در نشستهای اخیر جبهه اصلاحات بیانگر آن است که حتی درون این جریان نیز نسبت به محتوای بیانیه تردیدهای جدی وجود دارد.به نظر میرسد این جریان بهجای آنکه موفق شود با چنین بیانیههایی به بازسازی وجهه سیاسی خود کمک کند، بیش از پیش در مسیر واگرایی و کاهش اعتماد عمومی گام برداشته است.
پیامدهای داخلی و سیاستگذاری جریان اصلاحات
بیانیه جبهه اصلاحات نه تنها شکافهای داخلی این جریان را آشکار کرد، بلکه نشان داد که رویکرد برخی از فعالان به سیاست خارجی و تعامل با غرب، با واقعیتها و مصالح ملی همخوانی ندارد. کارشناسان سیاسی معتقدند که چنین مواضعی میتواند موجب تضعیف جایگاه اصلاحطلبان در معادلات داخلی شود و حتی زمینهای برای کاهش ظرفیت آنان در تأثیرگذاری بر تصمیمگیریهای کلان فراهم آورد. در واقع، انتشار این بیانیه نشان داد که جریان اصلاحات بدون تحلیل دقیق شرایط منطقهای و جهانی، به نسخههایی روی آورده است که احتمالاً باعث افزایش تنشها و ایجاد دوگانههای مصنوعی در جامعه خواهد شد.
از نگاه افکار عمومی، این بیانیه بهویژه با توجه به تاکید بر تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارتهای گسترده، میتواند تردیدهایی درباره استقلال سیاسی جریان اصلاحات ایجاد کند. بسیاری از مردم بر این باورند که چنین پیشنهادهایی، نه تنها به سود منافع ملی نیست، بلکه ممکن است ایران را در معرض فشارهای بیشتر خارجی قرار دهد. تحلیلگران میگویند که استمرار انتشار مواضع مشابه، به کاهش اعتماد عمومی به جریان اصلاحات و فاصله گرفتن بخش قابل توجهی از جامعه از این جریان سیاسی منجر خواهد شد.
در سطح بینالمللی، انتشار این بیانیه میتواند بهعنوان فرصتی برای غرب تلقی شود تا فشارها علیه ایران را تشدید کنند و در مذاکرات و تحریمها امتیازات بیشتری طلب کنند.
از سوی دیگر، بیتوجهی به توان دفاعی و نفوذ منطقهای ایران در متن بیانیه، باعث میشود که مخاطبان خارجی آن را نشانه ضعف یا تمایل به عقبنشینی ایران تلقی کنند. این امر میتواند پیامدهای نامطلوبی برای امنیت ملی و جایگاه منطقهای کشور به همراه داشته باشد.
با توجه به واکنشهای داخلی و پیامدهای محتمل منطقهای و بینالمللی، به نظر میرسد که جبهه اصلاحات نیازمند بازنگری جدی در سیاستها و بیانیههای خود است. ادامه مسیر کنونی نه تنها اعتماد عمومی و همگرایی داخلی را کاهش میدهد، بلکه میتواند زمینه را برای سوءاستفاده دشمنان ایران فراهم کند. تحلیلگران تأکید دارند که اصلاحطلبان برای بازسازی جایگاه سیاسی خود، باید رویکردی واقعبینانه و متناسب با مصالح ملی اتخاذ کنند و از صدور بیانیههایی که به منافع دشمنان ایران کمک میکند، پرهیز کنند.
واکنشهای اخیر احزاب و چهرههای سیاسی نشان میدهد که بیانیه جبهه اصلاحات باعث تشتت داخلی شده است. علاوه بر مخالفت حزب ندای ایرانیان و نقدهای محمدرضا جلاییپور، برخی چهرههای اصولگرا و رسانههای نزدیک به جریان انقلاب نیز این بیانیه را فرصتی برای برجستهسازی ضعفهای اصلاحطلبان دانستند. تحلیلگران سیاسی معتقدند که انتشار چنین بیانیههایی به تقویت روایت جریان اصولگرا مبنی بر غیرقابل اعتماد بودن اصلاحطلبان در مسائل حساس کشور کمک میکند. این موضوع، علاوه بر تأثیر بر اعتبار سیاسی، میتواند بر امکان ورود اصلاحطلبان به مذاکرات یا تصمیمگیریهای کلان داخلی تأثیر منفی داشته باشد.
در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی، انتشار بیانیه جبهه اصلاحات با واکنشهای گسترده مواجه شد. بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی، به ویژه نسل جوان، آن را نشانهای از فاصله اصلاحطلبان از منافع ملی و اولویتهای امنیتی کشور دانستند. این واکنشها نشان میدهد که هرگونه انحراف جریان اصلاحات از خطوط قرمز امنیتی و دفاعی، به سرعت در افکار عمومی بازتاب پیدا میکند و میتواند مشروعیت سیاسی آنان را کاهش دهد. کارشناسان رسانهای تأکید دارند که جریان اصلاحات با ادامه این مسیر، خطر از دست دادن حمایت بخشی از طبقه متوسط و نخبگان جامعه را نیز خواهد داشت.
پیامدهای راهبردی برای سیاست خارجی ایران
از منظر راهبردی، بیانیه جبهه اصلاحات میتواند در سطح بینالمللی تفسیر نادرستی از مواضع ایران ایجاد کند. پذیرش نظارتهای گسترده آژانس یا تعلیق غنیسازی، حتی اگر مشروط به رفع تحریمها مطرح شود، میتواند از سوی دشمنان ایران به عنوان ضعف و کوتاه آمدن تلقی شود. این برداشتها ممکن است فشارها و خواستههای جدیدی علیه ایران به دنبال داشته باشد. علاوه بر این، بیتوجهی به اهمیت همکاری با کشورهای همسایه و قدرتهای منطقهای، نوعی کاستی در نگاه کلان راهبردی را نشان میدهد که میتواند منافع ایران را در عرصه بینالمللی به خطر بیندازد.
با توجه به واکنشهای داخلی و پیامدهای خارجی، آینده جبهه اصلاحات با چالشهای جدی مواجه است. کاهش اجماع داخلی، واکنش منفی افکار عمومی و فرصتطلبی دشمنان ایران، همگی نشان میدهد که این جریان برای بازسازی جایگاه سیاسی خود نیازمند اصلاحات جدی در استراتژی و بیانیهنویسی است. تحلیلگران معتقدند که اصلاحطلبان باید با رویکردی واقعبینانه، بر اولویتهای امنیتی و دفاعی کشور تمرکز کنند و از صدور بیانیههایی که امکان سوءاستفاده دشمنان را فراهم میکند، خودداری کنند.
پیامدهای اجتماعی و اعتماد عمومی
یکی از مهمترین اثرات بیانیه جبهه اصلاحات، کاهش اعتماد عمومی به این جریان است. پژوهشگران اجتماعی و تحلیلگران سیاسی تأکید دارند که افکار عمومی، به ویژه نسل جوان، حساسیت بالایی نسبت به امنیت ملی و استقلال کشور دارند. انتشار بیانیهای که بر «تعلیق غنیسازی» و «پذیرش نظارتهای گسترده» تأکید دارد، حتی اگر با هدف رفع تحریمها مطرح شود، از نگاه مردم نوعی کوتاه آمدن و عدم پایبندی به منافع ملی تلقی میشود. این مسأله میتواند باعث فاصله گرفتن بخشی از حامیان سنتی اصلاحطلبان و کاهش مشارکت اجتماعی آنان
شود.
در عرصه بینالمللی، بیانیه جبهه اصلاحات ممکن است موجب برداشتهای نادرست درباره مواضع ایران شود. کشورهایی که با ایران درگیر رقابت یا تنش هستند، میتوانند از این بیانیه به عنوان دستاویزی برای فشار بیشتر یا درخواست امتیازات جدید استفاده کنند. به گفته کارشناسان روابط بینالملل، عدم توجه به ابعاد دفاعی، مواضع منطقهای و تحولات قدرت جهانی، خطر افزایش فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی علیه ایران را تشدید میکند.
تجربه تاریخی و درسهای اصلاحطلبان
تجربه تاریخی اصلاحطلبان نشان داده است که صدور بیانیههای شتابزده و همراه با کوتاه آمدن در مسائل حساس، همواره با پیامدهای منفی همراه بوده است.
از نامه موسوم به «جام زهر» در مجلس ششم گرفته تا برخی پیشنهادهای مشابه در دولتهای گذشته، این تجربهها نشان میدهد که هرگونه انحراف از خطوط قرمز امنیتی و دفاعی، نه تنها به حل مشکلات کمک نمیکند، بلکه زمینه بهرهبرداری دشمنان داخلی و خارجی را فراهم میآورد.
با توجه به واکنشها و پیامدهای بیانیه، جبهه اصلاحات برای بازسازی اعتبار خود نیازمند بازنگری جدی در استراتژی و برنامههایش است. کارشناسان معتقدند که اصلاحطلبان باید بر اولویتهای ملی و دفاعی تمرکز کنند، از هرگونه موضعی که ممکن است به بهرهبرداری دشمنان منجر شود پرهیز کنند و تلاش نمایند تا از طریق گفتوگو و اقدامات عملی، اعتماد عمومی و اجماع داخلی را بازسازی کنند.