نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

در همه حوزه های فوتبال در حال نزول هستیم

منبع
اعتماد
بروزرسانی
در همه حوزه های فوتبال در حال نزول هستیم

اعتماد/ متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

علی ولی‌اللهی| تییم ملی فوتبال ایران شرایط بسیار سختی را تجربه می‌کند. با اتفاقات چند روز گذشته، نمایش ملی‌پوشان در تورنمنت چهارجانبه العین، اظهارات و فعالیت‌های مجازی بازیکنان و واکنش مردم و رسانه‌ها فضا به‌شدت ملتهب شده است. خیلی‌ها از تغییر کادر فنی می‌گویند و پیشکسوتان از لزوم برخورد با برخی ستاره‌های بزرگ تیم. در این بین ویدئویی نیز در فضای مجازی وایرال شده که تعدادی از شهروندان می‌گویند دیگر بازی‌های تیم ملی را به دلایل مختلف دنبال نمی‌کنند. 

گرچه نمی‌شود گفت فضای پرتنش اطراف تیم ملی تاکنون سابقه نداشته اما قطعا وضعیت فعلی بی‌سابقه به نظر می‌رسد. اینکه هم اوضاع فنی به هم ریخته باشد، هم ناکارآمدی ارکان فدراسیون را داشته باشیم هم پایگاه اجتماعی فوتبال را از دست رفته ببینیم. در چنین شرایطی و در فاصله تنها چند ماه مانده به جام جهانی 2026 این سوال وجود دارد که چه می‌شود کرد؟ آیا راهی برای برون‌رفت از این بن‌بست وجود دارد یا خیر؟ آیا تغییر کادر فنی مشکلات را حل می‌کند یا باید مسائل دیگری مد نظر قرار بگیرد؟ برای بررسی این موضوع با مجید جلالی، کارشناس فوتبال کشورمان به گفت‌وگو نشستیم. چهره‌ای که در رسانه‌ها به عنوان مدافع امیر قلعه‌نویی معرفی می‌شود اما خودش می‌گوید من مدافع شخص خاصی نیستم و منافع فوتبال برایم اهمیت دارد. 

 ‌از دیدگاه رسانه‌ها و بخشی از هواداران شما به عنوان یکی از حامیان امیر قلعه‌نویی سرمربی تیم ملی ایران به حساب می‌آیید. با توجه به شرایط به وجود آمده اوضاع ایشان و تیم ملی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

باید این توضیح را بدهم که اصلا اینطور نیست که من بخواهم از شخصی دفاع کنم. اگر صحبتی می‌کنم، اولویت اول و آخر من فوتبال ملی کشور است و آن چیزی است که خودم به آن باور دارم. اصلا اینطور نیست که بخواهم بی‌جهت کسی را تکذیب کنم یا بی‌جهت از کسی دفاع کنم. به هیچ‌وجه اینطور نیست که بگویید این مدافع سرسخت این شخص یا آن شخص است. من سعی می‌کنم تمام داده‌هایی که در فوتبالمان هست را جمع‌بندی کنم و به نتیجه‌ای برسم که فکر می‌کنم برای آینده فوتبال ما می‌تواند مفید باشد و در مورد آن صحبت می‌کنم. آن چیزی که ما در تیم ملی مشاهده می‌کنیم، چیزی نیست که مطلوب باشد. چون مشکلات بسیار زیاد است. تمام این سال‌ها ما اینطور فکر کردیم که همه این مشکلات از جانب مربیان بوده و ما فقط مدام مربی عوض کردیم. این چیزی است که حتی در باشگاه‌هایمان هست و در تیم ملی‌مان هم به دفعات اینطور بوده. در حالی که همیشه به این نتیجه رسیدیم که مربی یک بخشی از مشکل است، اما در اولویت‌ها شاید در اولویت چندم باشد. ما همیشه نقش مربی را در شکست‌ها به عنوان اولویت اول دیدیم و در پیروزی‌ها به عنوان اولویت چندم. از این بابت می‌گویم در این زمانی که الان در آن هستیم، چندین بار در جام‌های جهانی متعدد بودیم. همیشه قبل از جام جهانی گفتیم این مربی به درد نمی‌خورد، حالا باید یک مربی دیگر بیاوریم. اگر ایرانی بوده گفتیم باید خارجی بیاوریم، اگر خارجی بوده گفتیم باید ایرانی بیاوریم. اما در تمام این مدت وقتی این کار را کردیم، هیچ تغییر معناداری در بازی تیم و در نتیجه‌گیری تیم به وجود نیامده و اصلا به این فکر نمی‌کنیم که ما در حوزه فوتبال ملی و فوتبال کشورمان مشکلات کاملا بنیادی داریم. تغییر مربی یک راهکار کاملا سطحی است و این یک اشتباه راهبردی است که ما همیشه داریم تکرار می‌کنیم و در پس آن هم خسارت‌های مالی زیادی می‌دهیم و هم خسارت‌های نیروی انسانی. وگرنه آن چیزی که در تیم ملی می‌بینیم مطلوب نیست اما با تغییر مربی هم به نقطه مطلوبی نخواهید رسید.

  ‌خیلی از هواداران والیبال را مثال می‌زنند که در زمان حضور آقای عطایی کیفیت خیلی بالایی نشان نمی‌داد اما وقتی یک مربی تراز اول مثل آقای پیاتزا آمد تیم زیر و رو شد. انگار ایشان توانست از پتانسیل بازیکنان بهره بیشتری ببرد. هواداران می‌گویند یک مربی تراز اول خارجی شاید بتواند در همین وضعیتی که مشکلات بنیادی داریم از پتانسیل بازیکنان بیشتر بهره ببرد.

اول از همه این مقایسه درست نیست. می‌دانید چرا؟ به خاطر اینکه ما آن اقدامات بنیادی را قبلا در والیبال انجام دادیم. اولویت اولمان را در والیبال انجام دادیم، الان می‌آییم می‌گوییم عیبی ندارد، این مربی نمی‌تواند؟ مربی دیگری می‌آید و او هم در زمان خیلی کوتاهی تحولات مثبت ایجاد می‌کند. اگر نه، شما مطمئن باشید اگر آن اقدامات بنیادی را انجام نداده بودید، شما بهترین مربی دنیا را هم می‌آوردید، در عرض یک ماه نمی‌توانست تغییر ایجاد کند. مگر اینکه شما آن اقدامات بنیادی، نسل‌سازی و اقدامات اساسی برای تولید را که در والیبال انجام داده‌اند، انجام داده باشید. حالا می‌بینید از این ظرفیت‌های موجود، این مربی نمی‌تواند استفاده کند، می‌روید مربی دیگری می‌آید. در حالی که ما در فوتبال این کار را نکردیم. شما همین الان مثلا بروید بهترین مربی را بیاورید. وقتی شما هیچ اقدامات عمیقی در قبل انجام ندادید،  حتی بهترین مربی هم کارساز نخواهد بود و من خدمت شما می‌گویم، اصلا بالاترین چالش ما در فوتبال بعد از همین جام جهانی خواهد بود که شما دیگر همین بازیکنان را هم که الان دارید نخواهید داشت، چون به لحاظ شرایط سنی دیگر خیلی بالا هستند. شما آن موقع باید تغییر دهید و آن تغییر شاید چیزی حدود دو سال زمان ببرد که شما بخواهید آن اقدامات بنیادی را انجام دهید و اگر انجام ندهید، همواره در آن چالش می‌مانید و این مسیر نزول همواره ادامه پیدا خواهد کرد. مگر اینکه بعد از جام جهانی همه جامعه بپذیرد که این تغییرات به‌طور اساسی باید در فوتبال پایه‌مان، در قوانین و مقررات، در آیین‌نامه نقل و انتقالات، در آموزش مربیان، در بالا بردن کیفیت لیگ انجام شود. بعد شما انتظار داشته باشید که نسل‌ها می‌آیند و حالا مربی خوب هم می‌آورید.

  ‌با مدیریت فعلی فوتبال ایران همه می‌دانیم، اتفاقات مد نظر یا تغییرات لازم رخ نخواهد داد. اینکه ما مثلا تغییر ساختاری در مدیریت فوتبالمان ببینیم یا یک سری چیزها درست بشود به نظر خیلی بعید است. مخصوصا با توجه به پیشینه‌ای که از مدیریت کلان فعلی فوتبال در کشورمان انتظار داریم.

اگر ما می‌گوییم که این تغییرات نمی‌شود، پس اصلا نباید انتظار داشته باشیم که فوتبال ما در مدار پیشرفت قرار بگیرد. من می‌گویم بعد از جام جهانی ما بالاترین مشکلات و چالش‌ها را خواهیم داشت و الان دیگر رقبای شما در همین آسیا مثل ژاپن و عربستان و کره و اینها نیستند. رقبای شما دارند می‌شوند ازبکستان، حتی افغانستان. و شما در حوزه‌های مختلف فوتبال، از بانوان بگیرید تا فوتسال، تا فوتبال، تا فوتبال پایه، تا باشگاهی، شما همه را در حال نزول می‌بینید و این نزول ادامه دارد. اگر ما هیچ‌وقت امیدوار به آن تغییرات بنیادی نیستیم، پس چرا امیدوار به تغییر فوتبال و بهتر شدن فوتبال هستیم؟ ما فقط می‌توانیم به بردهای آنی و لحظه‌ای دل‌خوش کنیم در آینده، همین‌طور که الان هم داریم این کار را می‌کنیم. مثلا یک موقع فوتسال می‌رود یک نتیجه‌ای می‌گیرد، می‌گوییم پس خوب است. ولی این درست نیست. در ساحلی‌مان، در بانوانمان، در باشگاهی‌مان، در فوتبال پایه‌مان، ما در همه این بخش‌ها در حال نزول هستیم، به‌شدت.

  ‌شما اشاره کردید که تغییرات باید توسط جامعه پذیرفته شود. منتها الان مشکلی که ما با آن مواجه هستیم در تیم ملی این است که جامعه خیلی از تصمیمات کادر فنی و بازیکنان تیم ملی را نمی‌پذیرد. جامعه با تیم ملی فوتبال دچار یک تنش شده. یعنی کافی است یک بازیکن یک مصاحبه کند، موج واکنش‌های منفی فوران کند. سرمربی مصاحبه کند همین‌طور. شما می‌پذیرید که تیم ملی بخشی از بدنه جامعه را از دست داده، با توجه به حواشی گذشته؟

صد درصد، خیلی‌خیلی زیاد این حمایت را از دست داده. ما هم داریم در این جامعه می‌بینیم، ما هم با مردم زندگی می‌کنیم، می‌نشینیم، بلند می‌شویم، صحبت می‌کنیم و کاملا مشخص است که تیم ملی درجه محبوبیتش چقدر آمده پایین. ولی شما این را در کنار پایین آمدن سطح کیفی فوتبال ما  طی این سال‌ها ببینید. ما فوتبال را آوردیم به لحاظ شرایط امنیتی که کشور داشت، فوتبال را سیاست‌زده کردیم و این باعث ریزش این محبوبیت و پایگاه اجتماعی شد. اینها سیاست‌گذاری‌های غلطی بود. فوتبال می‌توانست یک عامل وحدت اجتماعی بشود. فوتبال می‌توانست عصای دست بشود حتی برای موضوعات امنیتی، ولی ما این بخش را از دست دادیم. فقط به خاطر اینکه همه‌چیز را خواستیم سیاسی کنیم و این یک اشتباه بزرگ بود. ما اشتباهات راهبردی زیادی در این زمینه داریم. شما این را در نظر بگیرید که بعضی شخصیت‌ها هستند که اینها قبلش محبوب نبودند در جامعه. الان فقط به خاطر یک‌سری موضع‌گیری‌ها، تبدیل شده‌اند به کسانی که بسیار مورد وثوق جامعه هستند، خیلی محبوب شده‌اند. این به خاطر شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه است که ما الان داریم. این فصل‌بندی‌های صورت گرفته جامعه را دوقطبی کرد و جامعه را از حالت وحدت درآورد و حتی به فوتبال هم سرایت کرد. 

  ‌برگردیم به بحث فنی. در دو بازی آخر تیم ملی به نظر می‌رسد آقای قلعه‌نویی دیدگاهش را عوض کرده؛ منظور در مورد ساختار تاکتیکی. در دو بازی آخر ما رفتیم برای گل نخوردن، در حالی که از روزی که آقای قلعه‌نویی روی نیمکت تیم ملی نشست، به نظر می‌رسید ما قرار است برویم اول برای گل زدن. آیا به نظر شما در آستانه جام جهانی، آقای قلعه‌نویی به این نتیجه رسیده که ما باید برگردیم به همان سیستمی که تمرکز اول روی گل نخوردن باشد؟

کلاس بازی در جام جهانی متفاوت است. جام جهانی دیگر جام‌های قاره‌ای نیست، جام منطقه‌ای نیست. کافا نیست. جام ملت‌های آسیا نیست. شما به جام جهانی می‌روید و وقتی به جام جهانی می‌روید کلا اولویت‌های تاکتیکی شما باید تغییر بکند. به نظر من حتی آوردن آن دستیار خارجی شاید در امتداد همین  دیدگاه بوده که ما باید یک ساختاری در تیم داشته باشیم که در درجه اول این باشد که گل نخوریم. به هر حال یک اولویتی است که حتما به نظرشان مهم رسیده است.

  ‌منتقدان می‌گویند که اگر قرار بود برگردیم به این نقطه، چرا سه سال روی یک مسیر دیگر کار کردیم؟ از همان اول این مسیر را شروع می‌کردیم. 

ما 10 سال در این مسیر بودیم. 

  ‌بله و منتقدان معتقدند به جای اینکه بیاییم سه سال آزمون و خطا بکنیم و دوباره دم جام جهانی برگردیم و بگوییم باید اول گل نخوریم همان مسیر را ادامه می‌دادیم.

عرض می‌کنم ما 10 سال در همان مسیر بودیم که اول گل نخوریم. بعد از آن 10 سال، فوتبال تغییری کرد؟ آیا در مدار پیشرفت افتاد؟ فقط می‌توانیم به نتایج زودگذر دل‌خوش کنیم. اینکه مثلا جلوی یک تیم قوی مثلا حالا نباختیم یا کم گل خوردیم، به همین چیزهای خیلی زودگذر دل‌خوش کنیم. الان هم که داریم می‌رویم تو جام جهانی همین است. من یادم هست که خیلی سال‌های پیش در یک جامی تیم ملی‌مان رفت قهرمان شد. بعد ما یک جلسه‌ای، یک جا بودیم، همه از اینکه تیم قهرمان شده بود خوشحال بودیم. یکی از اساتید برجسته دانشگاه و فوتبال در آن جلسه بود. اگر اشتباه نکنم در کمیته ملی المپیک بود. ایشان جمله‌ای گفت که مهم بود. گفت که می‌دانم همه خوشحالید، ما هم خوشحالیم که تیم‌مان قهرمان شده، ولی وای به آن روزی که کار غلط نتیجه بده. گفت شما دیگر افتاده‌اید در مسیر غلط، چون آن راه غلط تبدیل به الگو و تبدیل به نماد می‌شود و همه می‌خواهند دیگر آن راه را بروند. بنابراین وای به حال آینده در فوتبال. 

  ‌آقای جلالی لطفا در یک کلمه پاسخ بدهید. از گروهمان در جام جهانی صعود می‌کنیم؟ 

من فکر می‌کنم صعود می‌کنیم.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله