«ماچا» هم به جمع «اسمش را نبر»ها پیوست؟!

ایسنا/ ترند شدن چای ماچا در ایران فقط یک ذائقه تازه نیست، بلکه نمونهای روشن از چگونگی شکلگیری موجهای فرهنگی در فضای عمومی است. با این حال، واکنش کارشناس مهمان تلویزیون که توصیه کرد «اصلاً نباید دربارهاش صحبت کرد» فراتر از یک جمله، بازتاب الگویی قدیمی است که گمان میکند سکوت رسانهای و محدود کردن بحث، میتواند جلوی گسترش یک پدیده را بگیرد. الگویی که در عصر شبکههای اجتماعی ناکارآمد است و نقش کارشناسان در آگاهسازی مخاطب را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
اخیرا در یکی از برنامههای تلویزیونی، مجری از کارشناس حاضر پرسید چرا این روزها علاقه مردم به نوشیدنی «ماچا» افزایش یافته و تقاضا برای آن در کافهها بیشتر شده است؟ پاسخ کارشناس اما جنجالی و متفاوت بود: «نباید درباره این موضوع صحبت کرد، چون همین گفتوگو باعث ترویج آن میشود.»
جملهای که البته با مخالفت مختصر مجری همراه شد، اما بیش از آنکه به موضوع یک نوشیدنی ترند شده محدود باشد، بازتابی از یک دیدگاه قدیمی و تاریخ مصرف گذشته بود؛ الگویی که میگوید اگر از چیزی حرف نزنیم، مردم متوجه آن نخواهند شد و به آن گرایش پیدا نمیکنند. اما «ماچا» چیست و چرا بهزعم برخی افراد از جمله کارشناس این برنامه تلویزیونی، اگر از آن حرف نزنیم دیگر کسی سراغش نمیرود؟!
«ماچا» چه بود و چه کرد؟!
«ماچا» پودری سبزرنگ است که از برگهای چای سبز ژاپنی تهیه میشود و سابقهای طولانی در فرهنگ چای شرق آسیا دارد و از دههها پیش در مراسم سنتی ژاپنی مورد استفاده قرار میگرفته است. در سالهای اخیر، با رشد توجه به سبک زندگی سالم و نوشیدنیهای کمکالری، این نوشیدنی در بسیاری از کشورهای جهان محبوبیت پیدا کرده است. ایران نیز از این قافله عقب نمانده و تقریبا از دو یا سه سال قبل، ماچا وارد منوی کافهها شد؛ با این حال به تازگی به ترند مصرف گروههای مختلف بهویژه نوجوانان و جوانان تبدیل شده است.
این نوشیدنی سبزرنگ که البته به ذائقه همه سفارش دهندگاناش هم خوش نمیآید، برای برخی کاربران شبکههای اجتماعی دستمایه تولید محتواهای طنز شده است. بنابراین میتوان یکی از عوامل اصلی محبوبیت «ماچا» را حضور گسترده آن در شبکههای اجتماعی دانست. تصاویر و ویدیوهای لاتههای سبز و دستورهای تهیه این نوشیدنی در اینستاگرام و تیکتاک به سرعت منتشر میشوند و رنگ سبز خاص آن به چشم میآید. علاوه بر این، «ماچا» را میتوان این روزها نمادی از سبک زندگی نسل جوان دانست؛ نوشیدنیای که سفارش دادن آن نشاندهنده دنبال کردن ترندهای جهانی است.
تاریخ انقضاء «اسمش را نبر» رسیده است
اما مسئله «ماچا» فراتر از خود نوشیدنی است؛ ترند شدن این موضوع و افزایش سفارش آن در کافهها ترکیبی از عوامل مختلف است. مردم به دلیل بازنمایی شبکههای اجتماعی، حس تعلق به جمع و تمایل به نشان دادن بهروز بودن، جذب موضوع میشوند. بازار و تبلیغات هم با تقویت این موج، سرعت استقبال را افزایش میدهند. موضوعی که نشان میدهد «ماچا» پدیده ناشناختهای نیست که اگر در صداوسیما درباره آن صحبت کنیم تازه مردم با آن آشنا میشوند.
از طرفی دیدگاه «حرف نزنیم تا مردم سراغش نروند» که رئیس سازمان روانشناسی در برنامهای تلویزیونی به آن اشاره کرد، دیدگاه تازهای نیست و سالهاست در سیاستگذاری فرهنگی و رسانهای کشور تکرار شده است. این نگاه بر این باور استوار است که حذف یک موضوع از گفتوگوهای عمومی و رسانهای میتواند جلوی گسترش آن را بگیرد و توجه مردم را به آن جلب نکند. با این حال همانطور که مجری برنامه هم تاکید کرد: «ما که در کره مریخ زندگی نمیکنیم». جملهای که نشان میدهد شاید حتی سیاستهای رسانهای هم تا حدی از این فضای نپرداختن به «اسمش را نبرها» فاصله گرفته باشد، اما برخی کارشناسان که اتفاقا به دلیل رشته تحصیلی و ارتباط مداومشان با مردم، انتظار میرود دیدگاه جامعتری نسبت به موضوعات ترند شده داشته باشند، هنوز دیدگاههای قدیمی خود را به قوت حفظ کردهاند. درحالی که تجربههای متعدد بهویژه هنگام ترند شدن موضوعات ساده، نشان میدهد که در عصر شبکههای اجتماعی، چنین رویکردی کارآمد نیست. سکوت نه تنها آگاهیدهنده نیست، بلکه اغلب کنجکاوی و جذابیت موضوع را افزایش میدهد.
وظیفه کارشناس چیست؟
در این بین، دیدگاه مغفول مانده این است که کارشناسانی که در برنامههای تلویزیونی حضور پیدا میکنند، وظیفه دارند اطلاعات دقیق، تحلیلهای علمی یا اجتماعی و آگاهیهای لازم را در اختیار مخاطب قرار دهند. آنها میتوانند با توضیح جوانب مختلف یک موضوع، انتخاب آگاهانه را برای بیننده سادهتر کنند. در چنین شرایطی، منع یا توصیه به سکوت درباره یک پدیده تازه، میتواند مخاطب را از فرصت تحلیل و آگاهی محروم کند. کارشناسان با حفظ تعادل میان تحلیل و هشدار، وظیفه دارند هم واقعیتها را نشان دهند و هم پیامدهای احتمالی آنها را توضیح دهند، نه اینکه با توصیه به نپرداختن به موضوع، جریان اطلاعرسانی را متوقف کنند.
آثار سیاست «سکوتمحوری»
«ماچا» تنها یک مثال بسیار ساده است، در حالی که موضوع بعدی که ترند میشود، ممکن است متفاوت و حتی خیلی مهم باشد، اما پرسش اساسی این است: آیا هنوز هم تصور میشود که با سکوت میتوان واقعیتها را ندید؟
«ماچا» یک نوشیدنی است که تهدید اجتماعی یا عامل تغییر فرهنگی نیست؛ در خوشبینانهترین حالت ترندی زودگذر است که بالاخره موج استقبال از آن کاهش پیدا میکند، اما بررسی ترندهای مشابه در گذشته نشان میدهد که در شرایط خاص که موضوع فراتر از یک سفارشِ کافهای باشد، پیامدهای تداوم چنین رویکرد «سکوتمحوری» کاملا مشهود است؛ فرصت برای تحلیل و آموزش از دست میرود، روایتها در فضای غیررسمی شکل میگیرند و شکاف میان جامعه و نهادهای رسمی پررنگتر میشود. در واقع، سکوت به جای کنترل پدیده، سبب تقویت جذابیت آن میشود و نقش رسانه در هدایت و روشنگری از بین میرود.