مکانیسم ماشه و بنبست اعتماد به غرب

روزنامه جوان/متن پیش رو در جوان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در ورای کلید زدن فرایند آغاز فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی سه کشور اروپایی مشارکتکننده در برجام، نکات متعددی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها، بنبست اعتماد به غرب در ایران است؛ بدین معنا که ایرانیان و بهویژه گفتمان و جریانی که غربیها را در مقام راهحل مشکلات ایران تعریف کرده و همواره امید دارد از ناحیه حل مسائل با غربیها، گشایشی در زمینه حل مسائل ایران رخ دهد، امروز به صراحت میبینند که حل مشکلات ایران نه تنها جایگاهی در منظومه فکری و عملی طرفهای غربی ندارد، بلکه آنها از هیچ فرصتی برای تشدید فشارهای اقتصادی، روانی و عملی علیه ایران هم دریغ نمیکنند.
درواقع، کیفیت کنشگری طرفهای غربی اعم از امریکا و سه کشور اروپایی در قبال ایران در قضیه فعالسازی مکانیسم ماشه و فراتر از این، همراهی و حمایت آنها از حمله رژیم صهیونیستی به ایران نشان میدهد که هرگونه امید بستن به آنها برای حل مشکلات کشور، سرابی بیش نیست؛ واقعیتی که البته در دو قرن اخیر بارها اثبات شده، اما هیچ گاه به عنوان یک واقعیت معتبر در ایران مورد پذیرش قرار نگرفته است. بدین ترتیب که در نگاه به غرب در ایران، بدون توجه به واقعیت کنشهای طرفهای غربی نسبت به ایران، همواره نوعی خوشبینی و تمایل وجود داشته است، بهگونهای که هماکنون نیز با وجود این واقعیتهای مشهود، اما برخی نخبگان و فعالان سیاسی حاضر به بازنگری در دیدگاهها و ایده حکمرانی خود نیستند تا حدی که اکنون نیز با جدیت در تلاش هستند رئیسجمهور محترم را در طی سفر به نیویورک، ترغیب به مذاکره با رئیسجمهور امریکا کنند. حال آنکه طرف مقابل تمایلی به مواجهه عاقلانه با پیشنهادهای منطقی ایران ندارد و با طرح خواستههای غیرمنطقی، مسیر گفتوگو را به بنبست رسانده است.
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر میرسد که ایران اسلامی اکنون در یک برهه تاریخی حساس یا یک نقطه عطف تعیینکننده قرار گرفته است تا برای همیشه با قطع امید از دنیای خارج و بهویژه امریکا و اروپا و حذف نگاه به غرب در منظومه گفتمانی نخبگان و در ساحتهای عمومی و عملی، در مسیر اتکا به ظرفیتهای داخلی و بیشینهسازی قدرت و قویسازی ایران از این ناحیه متمرکز شود. نکته مهم در این میان آن است که به میزانی که ایران در مسیر اتکا به خود و شکوفایی ظرفیتهای داخلی گام بردارد، هراس لازم در طرفهای غربی ایجاد خواهد شد و آنگاه با درک واقعیت قدرت ایران، مجبور به مذاکره با ایران خواهند شد. درواقع، قطع امید از غرب و اتکا به داخل باعث خواهد شد تا سیاست غربیها در قبال ایران نیز متعادل و واقعبینانه شود.
ممکن است سؤال شود که آیا با قطع امید از غرب، راهحل جایگزینی برای حل مشکلات کشور وجود دارد یا این از این طریق، ایران در انزوای بینالمللی قرار نمیگیرد؟ در پاسخ باید گفت که قطع امید از غرب به معنای قطع ارتباط با غربیها نیست، بلکه بهطور عمده بهمعنای عدمامید بستن به آنها و در نقطه مقابل، بهکار بستن همت، اراده، ایمان، خلاقیت و مجموعه توانمندیهای ایرانیان است. بنابراین، در اینجا منظور آن است که بهجای انفعال در برابر اقدامات طرفهای غربی، باید کنشگری فعالانه داشت، بدین ترتیب که بهجای اعتماد و امید بستن به آنها، به ظرفیتها و استعدادهای گرهگشای داخلی روی آورد. بهراستی ایران تا چه زمانی باید معطل حل مسائل با غربیها باشد؟ آن هم طرفهایی که قابلاعتماد نبوده و همواره با طرح خواستههای غیرمنطقی، حاضر به پذیرش حقوق مسلم ایران نیستند. بنابراین، در مواجهه با این وضعیت، باید بیش از پیش بر ظرفیت و توان داخلی برای حل مشکلات کشور تمرکز شود. امروزه رسالت دولتمردان، مسئولان و نخبگانی ایرانی بیش از هر حوزه و زمینهای معطوف به این مهم است.