
مسیر غیرمحتمل صلح در قفقاز جنوبی

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
توماس دوال-کارشناس قفقاز| در هشتم ماه اوت، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در کاخ سفید برای آنچه که بهعنوان «نشست تاریخی صلح» تبلیغ میکرد، میزبان رهبران ارمنستان و آذربایجان بود. همانند تلاشهای پرسروصدا و ناموفق رئیسجمهور آمریکا برای ایجاد صلح میان روسیه و اوکراین، این نشست ممکن است ولخرجی گزافی بهنظر برسد. بالاخره بیش از 30 سال است که این دو کشور قفقاز جنوبی دشمنان سرسختی بودهاند. آنها در دو جنگ با یکدیگر مبارزه کردهاند و شهروندانشان بهطور مشابه در روایتهای تاریخی تخاصمی عمیق غرق شدهاند. درست دو سال پیش، آذربایجان قاطعانه کنترل منطقه مورد مناقشه ناگورنو-قرهباغ را به دست گرفت و بیش از 100هزار ارمنی بومی را مجبور به فرار کرد.
با این حال ترامپ در این مورد، بیشتر از روی شانس تا از روی مهارت، شاید توانسته باشد موضوعی که اهمیت ویژهای دارد را با موفقیت به سرانجام رسانده باشد. پس از ماهها مذاکرات دوجانبه بین این دو کشور، فرصت رسیدن به یک پیمان صلح موقت رسیده بود. بهطور یقین، هر دو طرف نمیخواستند روسیه، هژمون سنتی منطقه، بهعنوان ضامن یک توافق عمل کند و به همین ترتیب پیشنهاد ترامپ برای میزبانی نشست صلح بهطور ویژهای جذاب نشان داده شد. اگر بخواهید تعهدات خود با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه را بشکنید، اتاق بیضی (کاخ سفید) مکان خوبی برای شروع است.
نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان و الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان در کاخ سفید قطعنامهای کوتاه اما معنادار را امضا کردند و برای جلوگیری از درگیری بیشتر به توافق رسیدند. آنها همچنین در یک متن 17 موردی از آنچه ناظران «توافق صلح» میخوانند که روابط دیپلماتیک و سیاسی را پس از سالها درگیری عادیسازی میکند، حرف اول نامهای خود را نوشتند اما آن را امضا نکردند. آنها بهطور مشترک طرحی را برای اتصال جاده و ریلی که آذربایجان را به نخجوان متصل میکند، امضا کردند؛ نخجوان، سرزمینی متعلق به آذربایجان که با ارمنستان، ایران و ترکیه هممرز است.
ارمنستان حق توسعه این کریدور حمل و نقل 43 کیلومتری در سراسر منطقه خود را به یک کمپانی آمریکایی داده و در عین حال حق مالکیت این گذرگاه را برای خود حفظ کرده است؛ گذرگاهی که قرار است «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» نامیده شود و آذربایجان به/از نخجوان «دسترسی نامحدود» داشته باشد. قابل توجه است که این طرح که به «کریدور ترامپ» یا TRIPP نیز شناخته میشود، جایگزین توافقی میشود که در سال 2020 بین علیاف، پاشینیان و پوتین بسته شده بود و براساس آن روسیه کنترل این مسیر را به دست گرفته بود.
به دلایل مختلف، هم دولت آذربایجان در باکو و هم همتای ارمنی آن در ایروان مشتاقاند تا خود را از چنگال مسکو رها کنند. دولت ترامپ به نوبه خود مشتاق است تا ضامن توافقی شود که تاحدی دارای مزیت احتمالی تجاری برای ایالات متحده است اما بیشتر به این دلیل است که یک توافق صلح ماندگار جلایی برای ادعای ترامپ مبنی برای صلحساز جهانی است. اما چارچوب صلحی که در ماه اوت به کاخ سفید رسید همچنان شکننده است.
این توافق فقط در صورتی موفق میشود که ایالات متحده اجرای کریدور ترامپ را به سرانجام برساند و به بازگشایی مسیرهای دیگری که بهدلیل درگیری بسته شده بودند، کمک کند. برای این اقدام، آمریکا باید با ارمنستان، آذربایجان و ترکیه همکاری کند تا بودجه و ساخت دیگر مسیرهای ارتباطی در زنجیره حمل و نقل شرق و غرب در سراسر سه کشور را تامین کند و در نتیجه کریدور ترامپ را نهفقط به یک پروژه محلی بلکه به یک بزرگراه بینالمللی تبدیل میکند.
ایالات متحده همچنین نیاز دارد هم از نظر سیاسی و هم برای تامین بودجه با اتحادیه اروپا که بسیار بیشتر از واشنگتن در قفقاز جنوبی سرمایهگذاری میکند، از نزدیک همکاری کند. حمایت اروپاییها در پایدار ماندن صلح بین ارمنستان و آذربایجان مهم است. طبیعتاً مسکو میخواهد نزدیکی روابط باکو و ایروان با میانجیگری آمریکا شکست بخورد. اما اگر واشنگتن و شرکای اروپاییاش برای اجرایی کردن این پیمان ترانزیتی پیچیده در تعامل باقی بمانند و بر مشکلاتی که بر اثر عوامل داخلی و خارجی بهطور اجتنابناپذیری ظهور خواهد کرد، غلبه کنند، قفقاز جنوبی در نهایت میتواند از چرخه درگیری خارج شود؛ چرفهای که دهههاست آن را عقب نگه داشته است.
به سمت غرب
پیمانی که در کاخ سفید طراحی شد بازتابی از فوریت آذربایجان بهعنوان بازیگر غالب در قفقاز جنوبی است. این واقعیت جدید برای اولین بار پس از جنگ دوم ناگورنو-قرهباغ آغاز شد که در سال 2022 ارمنستان و آذربایجان طی 44 روز جنگیدند. پس از سالها بنبست دیپلماتیک، آذربایجان در همان سال، جنگ خود با ارمنستان را دوباره از سر گرفت و توانست تمام اراضی اطراف ناگورنو-قرهباغ را که در سالهای 1990 از دست داده بود، بازپس بگیرد. زمانی که مسکو در جنگ سال 2020 میانجی آتشبس شد، ناگورنو-قرهباغ به خودی خود یک نهاد دوفاکتوی خودکار تحت کنترل ارمنستان باقی ماند اما برای امنیت خود به یک نیروی اعزامی حافظ صلح روسی جدید وابسته بود.
با این حال، در سال 2023، ارمنستان که در دفاع از این منطقه ناتوان بود و در شرایطی که روسها هم سرگرم جنگ خود در اوکراین بودند، نیروهای آذربایجانی از این فرصت استفاده کردند تا کنترل ناگورنو-قرهباغ را بهدست آورند. تقریباً شبانه، تمام جمعیت باقیمانده ارمنی که در آنجا زندگی میکردند، فرار کردند. در آستانه پیروزی در این میدان جنگ، علیاف که از سال 2003 رئیسجمهور قدرتمند آذربایجان شده بود، درباره یک توافقنامه صلح با ارمنستان مذاکره کرد اما برای نهایی کردن آن ظاهراً هیچ عجلهای نداشت. او مطمئن بود که کشورش در موازنه قدرت منطقهای دست بالاتر را دارد.
علیاف در سراسر دوران صدارتش بهطور ماهرانهای روابط آذربایجان با روسیه را که از نظر تاریخی مدتهاست متحد ارمنستان بهشمار میرود، مدیریت کرد. در سال 2022، دو روز قبل از آنکه کرملین به اوکراین حمله کند، علیاف یک پیمان بین دوکشوری را امضا کرد. در اوت 2024، پوتین حتی به آذربایجان سفر کرد. اما از آن زمان، روابط باکو با مسکو بهشدت وخیم شد. در 9 ماه گذشته بهویژه، علیاف نسبت به روسیه محتاطتر شده و بیشتر به سمت صلح با ارمنستان پیش رفته است.
مشکلات در ماه دسامبر سر باز کردند؛ زمانی که یک موشک روسی به اشتباه به یک هواپیمای مسافربری آذربایجانی برخورد کرد و 38 سرنشین غیرنظامی آن کشته شدند. وقتی که پوتین عذرخواهی نکرد، علیاف بهطور غیرمنتظرهای رک و روراست روسیه را سرزنش کرد و گفت که مسکو تلاش کرد تا روی این موضوع سرپوش بگذارد. سپس، این تابستان، پوتین سرگئی کرینکو، فردی تندرو در کرملین را که پیشگام سیاست کرملین برای یکپارچگی مناطق اشغالی اوکراین به روسیه بود را مسئول روابط با کشورهای قفقاز جنوبی کرد.
در ماه ژوئن، در آنچه که یک اقدام تحریکآمیز حسابشده بهنظر میرسید، پلیس در شهر روسی یکاترینبورگ آذربایجانیهای محلی را جمع کرد و آنها را به جنایاتی متهم کرد که دو دهه قدمت داشتند. دو آذربایجانی کشته شدند. علیاف بسیار خشمگین شد، سفر مقامات رسمی روسیه و برنامههای فرهنگی را لغو کرد و یک کمپین رسانهای برای متهم کردن روسیه به نئوامپریالیسم راه انداخت. تمام این موارد نشان میدهند که رهبر آذربایجان حالا مصمم است که مسکو را خارج از توافق منطقهای جدید نگه دارد.
ارمنستان هم بهطور قابل توجهی با روسیه مشکل دارد که موجب همگرایی تاکتیکی منافع این کشور با آذربایجان میشود. روسیه از زمان تزارها، وفاداری ارمنستان را با وعده دفاع از آن با حمایت نظامی پایدار مقابل امپراتوری عثمانی (و سپس مقابل جانشین آن، ترکیه) تضمین کرده است. اما مسکو اخیراً بهطور مکرر هیچ کمکی به ارمنستان برای دفاع از خود نکرده است، درست مثل زمانی که در سال 2022 پس از حمله فرامرزی آذربایجان در داخل ارمنستان روسیه از تعهد به پیمان خود برای دفاع از ارمنستان سرباز زد.
پاشینیان بهطور فزایندهای نسبت به اعتبار مسکو بهعنوان یک متحد تردید دارد و در سال 2024 مشارکت ارمنستان در «سازمان پیمان امنیت جمعی»، بلوک امنیتی به رهبری روسیه را به حالت تعلیق درآورده است. او در عوض برای جلب حمایت سراغ ایالات متحده و اروپا رفت. در ماه ژانویه، کمی قبل از آنکه ترامپ روی کار بیاید، دولت ارمنستان یک پیمان همکاری استراتژیک با دولت بایدن را امضا کرد که وعده روابط تجاری و سیاسی نزدیکتر را میداد و پارلمان ارمنستان در ماه مارس قانونی را تصویب کرد که از دولت میخواهد عضویت این کشور در اتحادیه اروپا را پیگیری کند.
این امر باعث شد روسیه گامهای آشکارتری برای بیثباتی دولت پاشینیان بردارد. در ماه ژوئن، پاشینیان اعلام کرد که نقشهای برای برکناری دولت او را خنثی کرده است. مقامات ارمنی مسکو را مستقیماً مقصر ندانستند اما یکی از تاجران برجسته روسی در ایروان به نام ساموئل کاراپتیان را دستگیر کردند. در اقدامی هیجانانگیزتر، دو اسقف ارمنی که با روسیه در ارتباط بودند، بازداشت شدند. دولت ارمنستان شواهد این نقشه از جمله مخفیگاه سلاحهایی که کشف شدند را عمومی کرد.
تمایل پاشینیان برای رویارویی با کلیسای ارمنی که از نظر سنتی به مسکو نزدیک بودند، نشانهای از آن بود که او برای گسست وابستگی تاریخی ارمنستان با روسیه تا کجا حاضر است پیش رود. بنابراین، سرپیچی مشترک آذربایجان و ارمنستان از مسکو، دو رهبر را به سوی آشتی سوق داد؛ آن هم در زمانی که ظرفیت روسیه در منطقه قفقاز به دلیل جنگ در اوکراین محدود شده است.
بنابراین پیشگام شدن دیپلماتیک واشنگتن مورد استقبال ویژهای قرار گرفت. برای علیاف، رهبری که کنترل داخلی را تنگتر و سازمانهای بینالمللی را تعطیل کرده، پیشنهاد ترامپ مبنی بر «همکاری استراتژیک» با ایالات متحده، موضوعی که دولت ترامپ همواره برای آن شرط تقویت سابقه بد حقوق بشر در باکو را گذاشته بود، یک هدیه به شمار میرود. در نشست ماه اوت که باکو زندانیان سیاسی آذربایجانی یا زندانیان ارمنی را از بازداشت آزاد کرد، هیچ درخواستی از سوی کاخ سفید مطرح نشد. البته، یک روز قبل از نشست با پاشینیان، اکسانموبیل که یک شرکت غول نفتی است یک توافق دوجانبه را با کمپانی انرژی متعلق به دولت آذربایجان موسوم به SOCAR امضا کرد.
هشدار لورفتگی
اقدامات بسیاری باید انجام شود تا توافقهایی که در واشنگتن بسته میشوند به حقیقت تبدیل شوند. توافقنامه 17 موردی که دو رهبر ابتدای نام خود را نوشتند، کلیدی برای عادیسازی روابط و پایان رسمی درگیری است. این توافق هرچند مهم است اما یک توافق صلح جامع بین دو کشور در حال جنگ نیست. در متن این توافق درباره هیچ راهحلی برای حق بازگشت صدها هزار نفر از شهروندان آواره در دو طرف به خانههایشان وجود ندارد. حتی هیچ روند مسئولیتپذیری برای جنایات جنگی که در طول دههها مبارزه رخ داده هم وجود ندارد. آذربایجان ضمن صحبت از صلح در سطح الیت این کشور، همچنان یکی از کنشگران صلح آذربایجانی به نام بهروز سمدوف را به اتهام «خیانت» برای ارتباط با کنشگران جامعه مدنی ارمنستان در زندان نگه داشته است.
این پیمان میتواند شکست بخورد چون علیاف اعلام کرد تا زمانی که ارمنستان قانون اساسی خود را برای حذف اشاره غیرمستقیم الحاق ناگورنو-قرهباغ به این کشور تغییر ندهد، آن را امضا و تصویب نخواهد کرد. تغییر قانون اساسی نیازمند رفراندومی است که پاشینیان احتمالاً تلاش میکند قبل یا بعد از انتخابات پارلمانی بعدی که برای ژوئن 2026 برنامهریزی شده، به تصویب برساند. این امر به مخالفان ملیگرا و حامی روسیه پاشینیان یک هدف دوگانهای برای بسیج نیروها علیه (دولت) میدهد: نخستوزیری که بهدنبال دوره جدید و توافق صلحی است که آنها میخواهند از بین ببرند.
این توافقنامه برای کریدوری که آذربایجان را به نخجوان وصل میکند بسیار ارزشمند است. باکو و ایروان هنوز باید در مورد جزئیات کلیدی با یکدیگر به توافق برسند مقل محل جاده جدید و ترتیبات امنیتی مورد نیاز برای آن. این توافق دقیقاً چگونه ترافیک آذربایجان را برای عبور «بلامانع» از اراضی ارمنستان درحالیکه حاکمیت ارمنستان مورد احترام باشد، فراهم میکند، همچنان نامشخص باقی میماند.
و دقیقاً چون این بخش از اراضی برای خیلیها چنین ارزش استراتژیک و احساسی دارد، مزیتی برای خرابکنندگان هم وجود دارد تا راهحلی را که دوست ندارند، از بین ببرند. مرز شمالی ایران که از نخجوان به ارمنستان و سپس به آذربایجان میرسد باعث میشود تا تهران احتمالاً از این توافق صلح خوشحال نباشد. تهران میخواهد وضعیت فعلی خود را بهعنوان کشور ترانزیتی بین دو بخش از آذربایجان حفظ کند و همواره با هر ترتیبات جدیدی که نیروهای امنیتی غربی را در امتداد مسیر نخجوان قرار دهد یا اعطای کنترل زیاد به دو همسایه ترک یعنی آذربایجان و ترکیه که روابط دوستانه خوبی ندارد، مخالف خواهد بود.
کرملین میتواند تلاش کند تا مانع توافقهای واشنگتن شود. روسیه از آنجایی که پس از جنگ سال 2020 وعده بهدست آوردن کنترل این کریدور را داده بود، اهمیت استراتژیک را با گستره قلمرو خود مرتبط میداند. مسکو بر این باور بود که سربازان روسی مرزی را در امتداد این مسیر مستقر خواهند کرد، قدرت نفوذ خود را در ارمنستان و آذربایجان به دست خواهند آورد و تکه گمشده کریدور ترانزیت بینالمللی شمال به جنوب، پروژه دیرینه جاده، ریل و دریا را که روسیه را به خلیج فارس متصل میکند، تضمین میکند.
واکنش کرملین تا اینجا بهجای اینکه علناً تقابلی باشد با خونسردی و کوچک شمردن آن بوده است. مسکو و تهران برای ایجاد اختلال آشکار جادهای که نام رئیسجمهور آمریکا روی آن خواهد بود، محتاطانه عمل خواهند کرد اما اگر ارمنستان و آذربایجان نتوانند درباره جزئیات کلیدی به توافق برسند آنها به دنبال فرصتهایی برای بیاعتبار کردن توافق خواهند گشت یا زمانی که ریاستجمهوری ترامپ تمام شود فعالانه در آن اختلال ایجاد خواهند کرد.
سومین همسایه در این منطقه، ترکیه است که مورد ویژهای به شمار میرود. با اینکه ترکیه از صلح در منطقه حمایت میکند و بهشدت میخواهد مسیرهای ترانزیتی در سراسر جنوب قفقاز به سمت آسیای مرکزی را ببیند، این حقیقت که مقامات آمریکایی با همتایان ترک درباره کریدور ترامپ مشورت نکردند بازتاب خوبی در آنکارا ایجاد نکرد. این امر مایه تاسف بود چون آنکارا بیشترین کارت را برای ترویج صلح در منطقه دارد: این کشور قدرت عادیسازی روابط را دارد و مرزهای زمینی خود را با ارمنستان که از سال 1993 بسته شده بودند، باز کرد که میتواند ارمنستان را از بند ژئوپلیتیکی رها کند.
در 12 سپتامبر، ترکیه فرستاده خود را به ایروان اعزام کرد و اقدامات جدیدی را برای اعتمادسازی اعلام کرد اما برای مهار بزرگترین متحد خود، آذربایجان، در اعلام دستیابی به موفقیت کامل طفره رفته است. در این میان، روابط آمریکا و ترکیه تحت فشار باقی مانده است. مشی جدید دیپلماسی بین واشنگتن و آنکارا نیاز است که به طرف ترکی دوباره تضمین دهد که کریدور ترامپ و طرحهای آمریکا برای منطقه مزیتی وجود دارد.
برد-برد
دهههاست که در مناقشه بین ارمنستان و آذربایجان پیشرفتهای «تاریخی» گزارش شده ولی دو کشور همواره به درگیری بازگشتهاند. توافق ترامپ میتواند سرنوشت مشابهی داشته باشد. اولاً، یک نسل از ارمنستانیها و آذربایجانیها در درگیری بزرگ شدهاند. سیاستمداران در دو کشور خصومت را به ابزاری تبدیل کردند تا در بازی مشروعیت برنده شوند و بهطور گزینشی از طرف مقابل بهخاطر اقدامات پاکسازی قومی که در دهه 1990 و 2023 مرتکب شدهاند شکایت دارند و آنها را بزرگنمایی میکنند.
ناگفته نماند، پاشینیان، که در ابتدا بهنظر میرسید تحت تاثیر شرایط وخیم قرار گرفته بود اما حالا بهنظر میرسد یقیناً تصمیم گرفته این الگو را تغییر دهد. حتی اگر این امر مستلزم امتیازات بزرگی باشد، او بهدنبال توافقاتی با آذربایجان و ترکیه است که به او این امکان را میدهد مرزهای کشورش را باز کند و بالاخره وابستگی ارمنستان به روسیه را کاهش دهد و به یک دولت-ملت خودکفا تبدیل شود. نیاز علیاف به توافق صلح بسیار کمتر است چون تقریباً هرچه میخواهد را در میدان نبرد بهدست گرفته است. اما در عین حال بهنظر میرسد حداقل فعلاً متقاعد شده که به نفع اوست از رهبر تحت فشار ارمنستان حمایت کند تا اینکه شاهد سقوط دوباره ارمنستان تحت سلطه روسیه باشد.
چشمانداز ژئوپلیتیکی آشفته فعلی، به روندهای متضاد در قفقاز جنوبی دامن میزند. از یک طرف، افول نهادهای چندجانبه و هنجارهای لیبرال اروپایی، سه قدرت منطقهای، ایران، روسیه و ترکیه را جسورتر کرده است. در سال 2021، آنها چارچوب «3+3» را برای اثبات حق خود به عنوان شکلدهندگان جدید نظم در منطقه ابداع کردند.
اما تا آنجایی که به سه کشور دیگر در این معادله یعنی ارمنستان، آذربایجان و گرجستان مربوط میشود، سه قدرت قدرتمندتر هژمونهای امپراتوری سابق با ادعاهای قدیمی نیز به شمار میروند. این سوءظن مشترک به نوبه خود روند دیگری را به دنبال داشته است: آرزوی هر سه کشور قفقاز جنوبی، آرزویی که به گفته برخی بیش از 30 سال پس از استقلال آنها با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به تعویق افتاده، ایجاد دولت-ملتهای خودمختار استراتژیک است که به هیچ قدرت خارجی وابسته نیست.
واشنگتن ظرفیت پایان دادن به ادعای مسکو بهعنوان میانجیگر منطقه را دارد؛ ابزاری که روسها سالها از آن استفاده کردند تا کنترل بر ارمنستان و آذربایجان را بهدست آورند. در عین حال، این روزها زمانی که ایالات متحده هدف جاهطلبانهتری را برای منطقه داشته باشد، به پایان میرسد مثل زمانی که جورج دبلیو بوش به تفلیس سفر کرد و گرجستان را الگوی «چراغ راه آزادی» خواند.
ترامپ از سخنان چاپلوسانه علیاف و پاشینیان در کاخ سفید و اشتیاق آشکار آنها برای نامزدی مشترک او برای جایزه صلح نوبل لذت برد، اما ظاهراً توجه زیادی به قفقاز جنوبی نکرده است. در واقع، کمی پس از جلسه کاخ سفید، او نتوانست نام دو کشوری را که بین آنها میانجیگری کرده بود، تلفظ کند و آنها را «آلبانی» و «آبربایجان» نامید.
با این حال حمایت ترامپ به باکو و ایروان شجاعت ایستادگی در برابر مسکو را میدهد. ترامپ که با میانجیگری خود، توافقی موقت بین باکو و ایروان را محقق کرده و نام خود را به یک کریدور ترانزیتی جدید و حیاتی بخشیده است، اکنون باید درک کند که نمیتواند این کار را به تنهایی انجام دهد. در عوض، او باید روی شیوه قدیمیتر دیپلماسی آمریکایی سرمایهگذاری کند تا به ایجاد صلح پایدار در منطقه کمک کند.
یاسمن طاهریان