مقایسه کیا موهاوی و هیوندای وراکروز ؛ دو رقیب کره ای با دو فلسفه متفاوت

آخرین خودرو/ کیا موهاوی و هیوندای وراکروز دو شاسی بلند جذاب هستند که در بازار ایران به عنوان رقیب یکدیگر به حساب می آیند.
مقدمه: رویارویی دو شاسیبلند از یک مادر، اما با دو روح متفاوت
وقتی صحبت از خودروهای شاسیبلند کرهای در دهه ۸۰ و اوایل ۹۰ شمسی در بازار ایران به میان میآید دو نام بیشتر از بقیه در ذهن مخاطب تداعی میشود: کیا موهاوی و هیوندای وراکروز. این دو محصول از دو برند خواهر یعنی کیا و هیوندای هستند که هر دو زیر چتر هیوندای موتور گروپ قرار دارند. اما با وجود خاستگاه مشترک، فلسفه طراحی، ساختار فنی، مخاطب هدف و تجربه سواری آنها تفاوتهای عمیقی با یکدیگر دارند. کیا موهاوی با شاسی مستقل، ساختاری کلاسیک، چهرهای عضلانی و موتور قدرتمند، به عنوان یک SUV سنتی پا به میدان گذاشت؛ در حالی که هیوندای وراکروز با تکیه بر راحتی، طراحی نرمتر، فضای داخلی لوکس و پلتفرم مونوکوک، تلاش داشت تا دل خانوادههای شهری را بهدست آورد.
در ادامه وارد یک بررسی بسیار مفصل، دقیق و تحلیلی از تمامی جوانب این دو خودرو خواهیم شد. از ریشههای مهندسی گرفته تا تجربه لمس دستگیره در، از کشش پیشرانه در سربالاییهای کوهستانی گرفته تا نرمی نشیمنگاه در سفرهای طولانی. این مقاله برای کسانی نوشته شده که میخواهند با دیدی عمیق، هوشمندانه و همهجانبه میان این دو گزینه انتخاب کنند.
طراحی بیرونی؛ قدرت در برابر لطافت
طراحی ظاهری خودرو اولین عاملی است که نگاه مشتری را به خود جلب میکند و نقش کلیدی در شکلگیری ذهنیت اولیه نسبت به شخصیت خودرو ایفا میکند. در مقایسه بین کیا موهاوی و هیوندای وراکروز میتوان بهروشنی دو مسیر طراحی متفاوت را مشاهده کرد؛ یکی با گرایش به سختی و قدرت، و دیگری با نگاهی به نرمی، ظرافت و یکپارچگی.
کیا موهاوی با الهامگیری از SUV های کلاسیک آمریکایی دارای نمایی کاملاً زمخت، چهارگوش و عضلانی است. جلوپنجرهای بزرگ، چراغهای مربعی شکل، کاپوت تخت و خطوط صاف و مستقیم، حس استحکام و قدرت را بهخوبی منتقل میکنند. این طراحی نه تنها نشاندهنده تمایل موهاوی به آفرود و مسیرهای دشوار است، بلکه به آن شخصیت بصری مردانه و جسورانهای میبخشد. ارتفاع بالای خودرو از سطح زمین، زوایای ورود و خروج مناسب، رکابهای برجسته، ریل سقفی قوی و فرم قوطیمانند بدنه، همه در راستای تقویت هویت آفرودی آن عمل میکنند.
در سوی دیگر هیوندای وراکروز با ظاهری نرم، یکپارچه و مدرنتر ظاهر شده است. چراغهای جلو باریکتر و کشیدهتر، خطوط بدنه منحنی و ترکیب جلوپنجره با سپر جلو، نمایی اروپاییپسند و خانوادگی به خودرو بخشیدهاند. طراحی آن از نظر آیرودینامیک کارآمدتر است و در مقایسه با موهاوی حس راحتی و زندگی شهری را به ذهن متبادر میکند. نمای عقب نیز با چراغهایی افقی، اسپویلر سقفی کوچک و حجمدهی نرم به گلگیرها، طراحی متعادلی دارد که شاید فاقد جذابیت خشن موهاوی باشد اما بدون شک برای خانوادهها و استفاده شهری دلنشینتر است.
جالب آنکه موهاوی حتی در مدلهای پایه نیز از ظاهر عضلانی خود چیزی کم نمیگذارد؛ این خودرو با استفاده از المانهایی مثل فلاپهای سیاهرنگ، گلگیرهای پهن و رنگبندی دوگانه بدنه، جلوهای ماجراجویانهتر پیدا میکند. در مقابل، وراکروز بیشتر سعی دارد با جزئیاتی مثل زههای کرومی، دیفیوزرهای ساده و رنگهای آرامشبخش، یک فضای مجلل و متمدن ایجاد کند.
در نتیجه، انتخاب میان این کیا موهاوی و هیوندای وراکروز از نظر طراحی بیرونی بستگی به نوع شخصیت خریدار دارد. اگر به دنبال خودرویی با چهره قدرتمند، مردانه و ماجراجو هستید، موهاوی بیتردید انتخاب مناسبتری است. اما اگر اولویت شما نرمی، ظرافت و مدرن بودن است طراحی وراکروز پاسخ بهتری به سلیقهتان خواهد داد.
طراحی داخلی، کیفیت متریال و ارگونومی
طراحی فضای داخلی خودرو چیزی فراتر از چیدمان دکمهها و فرم داشبورد است. این بخش، بازتابدهنده فلسفه کلی برند، اولویتهای طراحان، و تجربهای است که قرار است کاربر در طول سالها استفاده از خودرو لمس کند. در مورد کیا موهاوی و هیوندای وراکروز تفاوتهای بنیادین طراحی بیرونی عیناً در داخل کابین نیز تکرار شدهاند.
کیا موهاوی فضای داخلیای دارد که بیشتر بر کاربرد، دوام و سادگی تکیه دارد. وقتی وارد کابین میشوید اولین چیزی که حس میکنید ارتفاع زیاد صندلیها و تسلط بالا بر محیط اطراف است. طراحی داشبورد حالت عمودی دارد و مجموعه کنسول مرکزی با دکمههای بزرگ، کلیدهای فیزیکی درشت و چیدمانی منطقی بیشتر مناسب رانندگانی است که به صورت فعال در مسیرهای متنوع رانندگی میکنند. متریال استفاده شده در نسخههای اولیه بیشتر از پلاستیک سخت بوده و گرچه دوام بالایی دارد اما حس لوکس بودن خاصی القا نمیکند. در نسخههای فولتر و فیسلیفت، متریال چرم با کیفیت بالاتری دیده میشود و تریمهای آلومینیومی یا شبهچوب نیز به کار رفتهاند اما همچنان روح طراحی کابین، روحی خشن، کاربردی و کلاسیک باقی مانده است.
صندلیها در موهاوی طراحی پهن و نسبتا سفتی دارند. این ویژگی برای سفرهای طولانی و پشتیبانی از بدن در مسیرهای ناهموار مناسب است، اما ممکن است برای افرادی که به نرمی سانتافه یا وراکروز عادت دارند کمی خشک به نظر برسد. فضای پای سرنشینان ردیف اول و دوم بسیار سخاوتمندانه است و حتی ردیف سوم نیز با کمی تنظیم، برای بزرگسالان قابل استفاده خواهد بود. این در حالی است که بسیاری از SUVهای ۷ نفره ردیف سوم را فقط برای کودکان مناسب طراحی کردهاند.
در مقابل، هیوندای وراکروز با فلسفهای کاملاً متفاوت وارد میدان شده است. از همان لحظه ورود به کابین حس میکنید که با یک خودروی شهری، خانوادگی و لوکس طرف هستید. طراحی داشبورد آن نرمتر، مدرنتر و با خطوط سیالتر است. از ترکیب رنگهای دوگانه استفاده شده و متریال به کار رفته در داشبورد و رودریها بسیار نرمتر و با کیفیتتر از موهاوی است. صندلیها روکش چرم دارند و نوع فوم استفاده شده در آنها نرمتر است که باعث میشود حتی در سفرهای طولانی، حس خستگی به سرنشین منتقل نشود. هرچند که در مقایسه با صندلی خودروهای جدیدتر همچنان نمره کمتری کسب می کنند چرا که قسمت نشیمن صندلی ها نسبتا کوتاه است.
ارگونومی وراکروز نیز هوشمندانهتر است. محل قرارگیری دکمهها، دسترسی به سیستم صوتی و تهویه، طراحی غربیلک فرمان چندکاره، همه چیز در جای مناسب قرار گرفتهاند. در نسخههای فول، امکاناتی مانند تهویه صندلی جلو، حافظه صندلی راننده، تنظیم برقی فرمان و سیستم صوتی حرفهای اینفینیتی نیز به تجربه کابین لوکس افزودهاند. یکی از نقاط قوت کابین وراکروز سکوت آن در هنگام رانندگی است. استفاده از عایقهای صوتی و مهندسی NVH بهتر باعث شده صدای موتور، باد و تایرها بسیار کمتر به کابین نفوذ کنند. این ویژگی برای افرادی که به آرامش در سفر اهمیت میدهند امتیاز بسیار بزرگی است. در مقابل، کابین موهاوی کمی پر سر و صداتر است. بهخصوص در مدلهای مجهز به موتور V8 که صدای موتور در هنگام شتابگیری وارد کابین میشود.
در نهایت باید گفت که کابین موهاوی برای کسانی طراحی شده که میخواهند SUV خود را در شرایط سخت به کار بگیرند؛ جایی که دوام و استحکام از اولویت بیشتری برخوردار است. اما وراکروز بیشتر برای مشتریانی ساخته شده که بهدنبال راحتی، آرامش، طراحی مدرن و تجربهای خانوادگی هستند.
امکانات رفاهی و ایمنی؛ تعادل بین تکنولوژی و سادگی
در دنیای امروز امکانات رفاهی و ایمنی از مهمترین عوامل تصمیمگیری در خرید خودرو هستند. هرچند خودروهای بررسیشده در این مقاله متعلق به حدود دو دهه قبلاند اما در زمان خود از سطح بالایی از تجهیزات برخوردار بودند. در این بخش نگاه دقیقی میاندازیم به امکانات ارائهشده در دو شاسیبلند کرهای موردبحث.
هیوندای وراکروز از همان ابتدا با رویکردی لوکس وارد بازار شد. بنابراین انتظار میرفت که لیست امکانات آن پر و پیمان باشد و چنین نیز بود. این خودرو در نسخههای فولآپشن وارداتی تجهیزاتی را در خود جای داده بود که حتی در خودروهای اروپایی آن زمان هم بهندرت دیده میشد. سیستم تهویه مطبوع سهگانه با کنترل مجزای سرنشین عقب، صندلیهای جلو با گرمکن و تهویه، حافظه صندلی راننده، تنظیم برقی فرمان با حافظه، چراغهای جلو با سیستم تطبیقی در پیچ (AFLS)، دوربین دید عقب با نمایشگر در آینه وسط، آینه الکتروکرومیک، سنسور باران، سیستم صوتی پیشرفته اینفینیتی با سابووفر، پورت AUX/USB، و استارت دکمهای از جمله این امکانات بودند.
علاوه بر تجهیزات رفاهی، وراکروز از نظر ایمنی نیز در سطح بالایی قرار داشت. وجود ۶ ایربگ (جلو، جانبی، پردهای)، سیستم کنترل پایداری (ESP)، کنترل کشش (TCS)، ترمز ضدقفل (ABS) به همراه توزیع الکترونیکی نیروی ترمز (EBD)، سیستم کمکی ترمز (BAS) و ساختار شاسی ایمن باعث شد تا وراکروز از موسسات ایمنی معتبر امتیازهای خوبی دریافت کند.
در سمت دیگر کیا موهاوی نیز با اینکه تمرکزش بیشتر بر استحکام، قدرت و قابلیتهای آفرود بود اما از نظر امکانات هم چیزی کم نگذاشته است. در نسخههای فولآپشن آن میتوان صندلیهای چرمی با گرمکن، تهویه مطبوع دوگانه، سانروف برقی، تنظیم برقی صندلیها، حافظه صندلی راننده، دوربین دید عقب، سنسورهای پارک جلو و عقب، سیستم تنظیم پدال، سیستم صوتی با کیفیت مناسب، آینههای تاشو برقی و چراغهای جلو زنون را یافت. البته نبود برخی امکانات نظیر تهویه صندلی، استارت دکمهای یا سیستم صوتی سطح بالا باعث شده تا در رقابت با وراکروز از نظر آپشن، کمی عقب بماند.
از نظر ایمنی نیز موهاوی عملکردی رضایتبخش دارد. نسخههای V8 آن عموماً با ۶ ایربگ، سیستم کنترل پایداری، ترمزهای دیسکی در هر چهار چرخ و سیستم کنترل کشش عرضه شدهاند. ساختار بدنه نیز بهدلیل طراحی بر پایه شاسی مستقل، از استحکام بیشتری در برابر ضربات شدید برخوردار است؛ هرچند این ساختار در تستهای رسمی تصادف بهدلیل ویژگیهای خاص دینامیکیاش همیشه بهترین عملکرد را نسبت به پلتفرمهای مونوکوک ندارد.
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت که هیوندای وراکروز در زمینه امکانات رفاهی و تکنولوژی گوی سبقت را از موهاوی ربوده و برای افرادی که به آپشنها، راحتی و جزئیات فناوری اهمیت میدهند گزینهای کاملتر محسوب میشود. اما اگر فردی باشید که سادگی دوام و اصالت طراحی سنتی را بیشتر میپسندید، امکانات موهاوی همچنان رضایتبخش و کافی خواهد بود.
مشخصات فنی، پلتفرم و عملکرد دینامیکی؛ قدرت واقعی درون شاسی
در این بخش عمیقتر وارد ساختار فنی و مهندسی دو خودروی مورد بررسی میشویم. جایی که تفاوتهای بنیادین میان «SUV بودن واقعی» و «کراساوور خانوادگی» با وضوح بیشتری نمایان میشود. در نگاه نخست شاید کیا موهاوی و هیوندای وراکروز بهعنوان شاسیبلندهای بزرگ شباهتهایی در اندازه و فرم کلی داشته باشند اما وقتی لایههای زیرین را بررسی کنیم تفاوت در نوع پلتفرم، معماری شاسی، سیستم انتقال قدرت، نوع تعلیق و حتی شخصیت موتور دو فلسفه جداگانه را آشکار میسازد.
کیا موهاوی روی یک پلتفرم شاسی مستقل (Body-on-Frame) توسعه یافته است؛ همان فلسفهای که در خودروهایی مثل تویوتا لندکروزر یا شورولت تاهو نیز مشاهده میشود. این نوع معماری به خودرو اجازه میدهد نیروهای پیچشی و کششی را بهتر جذب کند و در مسیرهای آفرودی ضربههای وارده به شاسی اصلی را کاهش دهد. ساختار شاسی موهاوی از فولاد پرمقاومت ساخته شده و باعث شده است تا این خودرو بتواند بهراحتی بارهای سنگین را یدک بکشد و در مسیرهای خارج از جادهای بدون دغدغه حرکت کند.
در مقابل هیوندای وراکروز بر پایه یک پلتفرم مونوکوک (Unibody) توسعه یافته که با نسل دوم هیوندای سانتافه و کیا سورنتو اشتراک دارد. این نوع پلتفرم سبکتر، نرمتر و مناسبتر برای استفاده جادهای و خانوادگی است. مزیت آن در کاهش وزن، بهبود مصرف سوخت، فرمانپذیری دقیقتر و راحتی بیشتر کابین است. البته نقطهضعف آن در مقایسه با ساختار بدنه رویشاسی، مقاومت کمتر در مسیرهای سخت آفرودی است.
از نظر سیستم انتقال قدرت موهاوی در دو نسخه V6 و V8 عرضه شده است. نسخه V8 این خودرو به موتور ۴٫۶ لیتری ۸ سیلندر معروف به «Tau» مجهز است که قدرتی بین ۳۳۰ تا ۳۴۰ اسب بخار تولید میکند. این موتور که بعدها در جنسیس و برخی محصولات لوکس کیا نیز بهکار رفت با گیربکس ۶ دنده اتوماتیک همراه شده و از سیستم چهارچرخ محرک دائم با دنده کمک بهره میبرد. این یعنی موهاوی نهتنها توان شتابگیری بالایی دارد بلکه در مسیرهای کوهستانی، برفی، گلآلود و حتی یدککشیهای سنگین نیز عملکرد بسیار اطمینانبخشی ارائه میدهد. در نسخه V6 نیز از موتور ۳٫۸ لیتری لامبدا استفاده شده که قدرتی حدود ۲۷۰ اسب بخار تولید میکند و برای استفاده روزمره کاملاً کافی و منطقی است.
هیوندای وراکروز نیز از همان موتور ۳٫۸ لیتری V6 لامبدا استفاده میکند که البته در آن با تمرکز بر نرمی، مصرف سوخت و سکوت کارکرد، تنظیم شده است. این موتور در وراکروز کمی کمتنفستر از موهاوی عمل میکند چرا که وزن خودرو و نسبت دندهها با رویکردی نرمتر چیده شدهاند. گیربکس ۶ دنده اتوماتیک، سیستم AWD با قابلیت توزیع هوشمند گشتاور بین محور جلو و عقب، و امکان قفل دیفرانسیل مرکزی برای مسیرهای لغزنده، ویژگیهایی هستند که وراکروز را در شرایط آبوهوایی سخت، همچنان قابل اعتماد نگاه میدارند. البته این سیستم بدون دنده کمک است و برای آفرود حرفهای طراحی نشده است.
در زمینه سیستم تعلیق، وراکروز بهخاطر پلتفرم شهریتر، از سیستم مستقل در هر چهار چرخ بهره میبرد که ترکیب آن با هندسه چنداتصالی در محور عقب، سواری بسیار نرم، کنترل حرکات بدنه در پیچها و جذب ضربات مناسب را به همراه دارد. در مقابل، موهاوی اگرچه از تعلیق مستقل استفاده میکند اما بهدلیل ماهیت شاسی مستقل، سواریاش کمی خشکتر و با تکانهای عرضی بیشتر همراه است؛ مسئلهای که در رانندگی شهری شاید کمی آزاردهنده باشد اما در مسیرهای آفرودی به دوام و استحکام سیستم کمک میکند.
در نهایت تفاوت بنیادی در فلسفه مهندسی این دو خودرو را نمیتوان نادیده گرفت. اگر بهدنبال خودرویی هستید که بتواند هم در جاده و هم در کوه و بیابان، بدون ترس از شکستن، عبور کند و در عین حال حس قدرت واقعی V8 را به شما منتقل کند موهاوی انتخاب بهتری است. اما اگر مسیرهای روزانهتان درونشهری، اتوبانی و خانوادگی است و نرمی، سکوت، مصرف کمتر و سواری راحتتر برایتان اولویت دارد وراکروز خودرویی باهوشتر، سبکتر و کاربردیتر است
تجربه رانندگی، کیفیت سواری و حس پشت فرمان؛ نبرد میان صلابت و ظرافت
اینجا دقیقاً همانجایی است که خودرو فراتر از مشخصات فنی و آمار و ارقام با روح و بدن راننده ارتباط برقرار میکند. تجربه رانندگی مفهومی است که در آن مجموعهای از عوامل مانند وضعیت صندلی، زاویه فرمان، واکنش پدال گاز، صدای پیشرانه، کیفیت تعلیق، سطح دید به اطراف و حتی بوی مواد داخل کابین نقش دارند. در این بخش، به بررسی عمیق تجربه رانندگی با کیا موهاوی و هیوندای وراکروز میپردازیم تا ببینیم کیا موهاوی و هیوندای وراکروز چه حسی به راننده منتقل میکنند و در جادهها چه چهرهای از خود نشان میدهند.
با ورود به موهاوی اولین چیزی که توجه شما را جلب میکند ارتفاع بالای کابین، زاویه عمودی داشبورد و نمای سنگین کاپوت است. نشستن پشت فرمان موهاوی حس نشستن در یک شاسیبلند واقعی، درست شبیه لندکروزرهای دهه ۲۰۰۰ را تداعی میکند. صندلیها به طرز محسوسی سفتتر از وراکروز هستند اما ارگونومی مناسبی دارند و در سفرهای طولانی راننده را درگیر درد و خستگی نمیکنند. دید بیرونی در موهاوی بسیار خوب است؛ بهویژه نمای جلو و اطراف به لطف شیشههای بزرگ و آینههای جانبی عریض، کنترل مناسبی را در اختیار راننده قرار میدهد. با این حال،بهدلیل ستونهای قطور عقب و طراحی جعبهای شکل بدنه، دید عقب کمی محدودتر است و حتماً نیاز به سنسور و دوربین پارک دارید.
فرمان موهاوی در نسخههای اولیه تا حدی سنگین و کمدقت بهنظر میرسد اما در مدلهای بعدی با بهبود سیستم هیدرولیک کمی نرمتر شده است. بازخورد جادهای فرمان زیاد نیست اما حس اطمینان و ثبات خوبی در سرعتهای بالا القا میکند. وقتی پدال گاز را فشار میدهید بهویژه در نسخه V8، صدایی عمیق و خشن از موتور به کابین میرسد که حس قدرت را تقویت میکند. شتابگیری در موهاوی علیرغم وزن زیاد، سریع و اطمینانبخش است. هرچند با کمی تأخیر در معکوسدادن گیربکس همراه است. تعویض دندهها نرم است اما در شتابهای ناگهانی، گیربکس بهشدت به دندههای پایینتر نمیپرد و ترجیح میدهد با گشتاور بالا ادامه دهد.
تعلیق موهاوی در مسیرهای ناهموار و دستاندازهای شهری تا حدی خشک و خشن عمل میکند. این ویژگی ریشه در ساختار شاسی مستقل دارد. اگرچه سیستم تعلیق مستقل در هر چهار چرخ به بهبود هندلینگ کمک میکند اما همچنان نمیتوان نرمی یک کراساوور مونوکوک را از آن انتظار داشت. البته در مسیرهای خاکی، ناهموار یا مسیرهای روستایی، عملکرد سیستم تعلیق تحسینبرانگیز میشود و راننده را به ادامه مسیر با اطمینان بیشتر تشویق میکند.
اما وقتی پشت فرمان هیوندای وراکروز مینشینید ورودی کاملاً متفاوتی به دنیای SUVها خواهید داشت. وراکروز با صندلیهای نرمتر، داشبوردی خمیده و صمیمی، عایقبندی صوتی بهتر و کیفیت سواری نرمتر، بلافاصله به شما حس حضور در یک سدان لوکس را منتقل میکند. زاویه دید راننده کمی پایینتر از موهاوی است اما با توجه به طراحی آینهها و فرم کاپوت، همچنان دید مناسبی به جلو دارید. صندلیها راحت و عمیق هستند و برای سفرهای طولانی، محیطی ایدهآل فراهم میکنند.
فرمان وراکروز نرم، سبک و دقیقتر از موهاوی است. برای رانندگی شهری و پارک کردن در فضاهای کوچک این ویژگی یک امتیاز بسیار مهم محسوب میشود. صدای موتور V6 در وراکروز کمتر از موهاوی به گوش میرسد و حتی در فشارهای بالا نیز کابین نسبتا ساکت باقی میماند. سواری وراکروز نرمی یک سدان لوکس را تداعی میکند؛ ضربات از روی دستاندازها بهخوبی جذب میشوند و حرکات عرضی بدنه در پیچها بهحداقل رسیدهاند. البته در سرعتهای بالا نرمی بیش از حد تعلیق گاهی باعث کاهش حس کنترل میشود بهویژه اگر خودرو پر از سرنشین و بار باشد.
در زمینه هندلینگ، هر دو خودرو شاسیبلند بزرگی هستند و نباید با کراساوورها یا سدانهای اسپرت مقایسه شوند. با این حال موهاوی بهدلیل شاسی مستقل و مرکز ثقل بالاتر در پیچها کمی سنگینتر رفتار میکند. در حالی که وراکروز با تعلیق دقیقتر و مرکز ثقل پایینتر، کنترل بهتری از خود نشان میدهد. با این حال هیچکدام برای رانندگی اسپرت طراحی نشدهاند و نباید توقع چسبندگی بالا یا پاسخهای ناگهانی به فرمان را از آنها داشت.
در نهایت تجربه رانندگی با موهاوی بیشتر مناسب افرادی است که بهدنبال حس قدرت، ارتفاع بالا، توان یدککشی و اعتماد بهنفس در مسیرهای سخت هستند. در مقابل وراکروز انتخاب کسانی است که نرمی، سکوت، دقت فرمان و راحتی در سفرهای طولانی برایشان اولویت دارد. هر دو خودرو در زمینه تجربه سواری، شخصیتهای متفاوت اما کامل و قابل احترامی ارائه میدهند.
استهلاک، نگهداری و بازار دست دوم؛ مالکیت بلندمدت زیر ذرهبین
مالکیت یک خودروی کارکرده بهویژه در بازار ایران، بیش از آنکه تحت تأثیر مشخصات اولیه و امکانات ظاهری باشد بهطور جدی به مسائل پنهانتر و بلندمدتتری چون استهلاک، تأمین قطعات، خرابیهای رایج و بازار خرید و فروش وابسته است. در این بخش موهاوی و وراکروز را نه از نگاه بروشور تبلیغاتی بلکه از دید یک مالک ۵ ساله بررسی میکنیم؛ فردی که با این خودروها سفر رفته، هزینه تعمیر پرداخت کرده و به دنبال فروش دوباره آنها در بازار دست دوم بوده است.
از نظر استهلاک کلی هر دو خودرو با توجه به پیشرانههای بزرگ، وزن بالا و گیربکسهای نسبتاً پیچیده، طبیعتاً در سطح بالاتری از مصرف سوخت و استهلاک نسبت به کراساوورهای کوچکتر قرار میگیرند. اما تفاوتهای ظریفی بین این دو وجود دارد که در بلندمدت میتوانند تأثیر قابل توجهی داشته باشند.
در موهاوی استهلاک بیشتر در بخشهای فنی و قطعات متحرک محور عقب، گیربکس و سیستم فنربندی حس میشود. شاسی مستقل بهطور طبیعی باعث وارد آمدن فشار بیشتر به بوشها، طبقها، کمکفنرها و حتی اتصالات دیفرانسیل عقب میشود. بسیاری از مالکان موهاوی در ایران از نیاز به تعویض زودهنگام بوشها یا صداهای مزاحم از زیر خودرو شکایت کردهاند. همچنین در نسخههای V8 برخی کاربران از داغ شدن گیربکس در ترافیکهای سنگین تهران و نیاز به سرویسهای زودهنگامتر روغن گیربکس گفتهاند.
در وراکروز، استهلاک بیشتر به سمت گیربکس شش سرعته اتوماتیک و سیستم تعلیق جلو گرایش دارد. علیرغم ساختار مونوکوک و سواری نرمتر، سیستم جلوبندی آن در معابر بیکیفیت شهری ایران بهویژه در شهرهایی مانند تهران یا مشهد، فشار زیادی را متحمل میشود. همچنین گیربکس شش سرعته وراکروز در بعضی مدلها دچار مشکلاتی مانند مکث در معکوس، ضربه زدن در دنده دو به سه، یا کاهش توان در سربالاییها شده است که ناشی از طراحی حساستر و نیازمند سرویس دورهای منظم است.
در زمینه تأمین قطعات هر دو خودرو شرایط تقریباً مشابهی دارند. با توجه به محبوبیت بالا در زمان عرضه و ورود نسبتاً گسترده به کشور، بازار قطعات آنها فعال است؛ اما در سالهای اخیر با افزایش نرخ ارز و خروج رسمی این برندها از بازار ایران، تأمین برخی قطعات خاص مانند قطعات الکترونیکی یا اجزای بدنه اصلی دشوار شده است. البته برای موهاوی بهدلیل تولید ادامهدار آن در نسلهای جدید بعضی قطعات هنوز از مدلهای جدید قابل نصب روی مدلهای قدیمی هستند؛ در حالی که وراکروز بهطور کامل از خط تولید خارج شده و قطعات خاص آن ممکن است محدودتر باشند.
از نظر مصرف سوخت هیچکدام اقتصادی نیستند. موهاوی V8 در شهر بهراحتی عددی بین ۱۷ تا ۲۰ لیتر در هر صد کیلومتر مصرف میکند. در جاده، با رانندگی ملایم میتوان به ۱۲ تا ۱۳ لیتر رسید. مدل V6 کمی اقتصادیتر است اما همچنان در حد ۱۵ تا ۱۶ لیتر در شهر میسوزاند. وراکروز نیز در شرایط شهری به حدود ۱۴ تا ۱۶ لیتر مصرف میرسد و در جاده ممکن است به ۱۰ تا ۱۲ لیتر کاهش یابد.
بازار خرید و فروش دست دوم فاکتور بسیار مهمی در انتخاب این دسته از خودروهاست. کیا موهاوی بهدلیل چهره مردانهتر، دوام فنی بهتر در شرایط سخت، ارتفاع بیشتر و توانایی آفرود، در میان خریدارانی که خارج از تهران هستند، اهالی شمال کشور، یا علاقهمندان به شکار و کمپینگ، محبوبیت بالایی دارد. در مقابل، وراکروز بیشتر برای مصرف شهری و خانوادگی خریدار دارد و معمولاً بانوان یا خانوادههایی با اولویت راحتی و لوکس بودن آن را ترجیح میدهند. این تفاوت باعث شده بازار موهاوی در بعضی مناطق قویتر از وراکروز باشد. هرچند که نگهداری سختتر آن ممکن است برخی خریداران را نگران کند.
در مجموع، از نظر استهلاک، هر دو خودرو بهعنوان SUVهای بزرگ و پرقدرت، نیازمند مراقبت و سرویسهای منظم هستند و نگهداری آنها کمهزینه نیست. اما موهاوی بهدلیل ساختار شاسی مستقل و تواناییهای فنی بیشتر، در شرایط سخت آسیبپذیرتر است و نیازمند توجه خاص در نگهداری است. در مقابل هم وراکروز با سواری نرمتر، گیربکس حساستر و تمرکز بر راحتی، در معابر شهری بیشترین آسیب را متحمل میشود. انتخاب بین آنها در این بخش نیز وابسته به نوع استفاده و سبک زندگی مالک است.
نتیجهگیری نهایی؛ کدام یک برای شما مناسبتر است؟
اکنون که این دو شاسیبلند جذاب کرهای را از همه زوایا بررسی کردیم از فلسفه طراحی و پلتفرم گرفته تا امکانات، تجربه سواری، استهلاک و بازار دست دوم وقت آن رسیده تا جمعبندی کنیم: اگر امروز بخواهید در بازار ایران یکی از این دو را انتخاب کنید، بسته به سبک زندگی، ترجیحات شخصی و نوع استفاده، کدامیک برای شما گزینه بهتری است؟
اگر شما فردی هستید که به قدرت، صلابت و قابلیتهای آفرودی اهمیت میدهید، سفرهای جادهای سخت یا کوهستانی در برنامهتان هست، یا حتی صرفاً از حس نشستن پشت فرمان یک خودروی «مردانه»، با موتور ۸ سیلندر و شاسی مستقل لذت میبرید، کیا موهاوی شما را ناامید نخواهد کرد. این خودرو بهویژه در نسخه V8، شخصیتی خشن و در عین حال مطمئن دارد؛ با توان بکسل بالا، قابلیت عبور از مسیرهای ناهموار، موقعیت رانندگی تسلطبخش و طراحی بیرونیای که هنوز هم جذاب بهنظر میرسد. البته باید آماده باشید برای پرداخت هزینههای بیشتر نگهداری، استهلاک سیستم تعلیق و مصرف سوخت قابل توجه.
در مقابل اگر اولویت شما بر راحتی کابین، سکوت، کیفیت سواری شهری، امکانات رفاهی غنی و طراحی داخلی خوشساخت است وراکروز یک انتخاب هوشمندانه و بیدردسرتر محسوب میشود. این خودرو بهویژه برای خانوادهها، بانوان یا افرادی که بهدنبال SUVیی جادار، راحت، نرم و خوشاستایل هستند، گزینهای دوستداشتنی است. وراکروز تجربه رانندگیای نزدیک به خودروهای سواری لوکس ارائه میدهد و در سفرهای طولانی آرامش بیشتری به سرنشینان هدیه میدهد.
از نظر بازار دست دوم نیز موهاوی در میان علاقهمندان به طبیعتگردی و رانندگی خشنتر محبوبتر است و شاید راحتتر به فروش رود؛ در حالی که وراکروز در میان خانوادهها و خریداران شهری مشتری بیشتری دارد اما بهدلیل توقف تولید جهانیاش، احتمال دارد قطعات خاص آن در سالهای آتی کمیابتر شوند.
در نهایت انتخاب میان کیا موهاوی و هیوندای وراکروز یک انتخاب میان «ماجراجویی و قدرت» در برابر «راحتی و لوکس بودن» است. اگر خواهان هیجان، توان، صلابت و یک SUV واقعی هستید، موهاوی را انتخاب کنید. اما اگر خواهان نرمی، سکوت، کابینی پر از امکانات و تجربهای نزدیک به خودروهای پریمیوم هستید، وراکروز پاسخ شماست.
هر دو خودرو هنوز هم پس از سالها، در بازار ایران جذاباند و با نگهداری صحیح میتوانند تا سالها خدمترسان باشند. کافیست بدانید دقیقاً چه میخواهید.